جدال بر سر صلح
گروه جهان|
نشست حال و هوایی جشنگونه داشت. دو طرف بههم دست دادند و یکدیگر را در آغوش گرفتند. پیش از آغاز مذاکرات، نمایندگان طالبان در سالن هتلی مجلل در مسکو جمع شده و چای سبز نوشیدند. با وجود این فضای امیدوارکننده اما، کارشناسان چشمانداز رسیدن به صلح در افغانستان را همچنان تیره و تار میبینند؛ بهویژه اینکه شاخهای جدا شده از طالبان چند روز بعد این نشست را دروغی آشکار خواند. با این حال نشاندن طرفهای درگیر در جنگ دور یک میز برای وجهه جهانی روسیه که سعی در گسترش نفوذش دارد، موفقیت بزرگی به شمار میرود، آن هم در شرایطی که امریکا چندان موافق برگزاری چنین نشستی نبود.
روسیه در شرایطی تلاش برای نقشآفرینی در افغانستان دارد که حدود 40 سال از زمانی که ارتش سرخ به افغانستان حمله کرد میگذرد. پس از آن یک دهه جنگ فاجعهبار آغاز شد که در پایان با عقبنشینی تحقیرآمیز اتحاد جماهیر شوروی پایان یافت. حبیبه سرابی معاون شورای عالی صلح و تنها زنِ شرکتکننده در مذاکرات مسکو میگوید: «روسیه در جنگ تجربه دارد. حالا اما در پی تجربه صلح است، از این اقدام روسیه استقبال میکنیم.»
گفته میشود این مذاکرات نتیجه سالها دیپلماسی پیدا و پنهان میان مسکو و طالبان است. گروه طالبان در سالهای پیش با طیف وسیعی از کشورها ارتباط نزدیک برقرار کرده و خواهان گفتوگو شدهاند، از جمله ایالات متحده، ترکیه و عربستان سعودی. بیشتر این ارتباطها محرمانه بوده است. نشست در مسکو نخستین دیدار آشکارا و عمومی طرفین بود. تلاشهای قبلی برای برگزاری مذاکرات حدودا دو ماه پیش بود، اما دولت افغانستان با برگزاری آن مخالفت کرد و از کرملین خواست تا دیدار با طالبان را لغو کند. واشنگتن نیز حاضر به شرکت در این نشست نشد و گفت که این مذاکرات به هیچوجهه پیشرفتی نخواهد داشت.
روسیه دلایل زیادی برای نقشآفرینی در افغانستان دارد. گروههای افراطی در شمال افغانستان در نزدیکی کشورهایی که روابط نزدیک با مسکو دارند از جمله ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان جا خوش کردهاند. همین دو هفته گذشته بود که ستیزهجویان افراطی مسوولیت شورشهای زندان در شمال تاجیکستان را به عهده گرفتند، شورشی که در آن ۲۷ نفر کشته شدند. اما دلایل مهمتر دیگری هم هست. یکی از اهداف روسها از برگزاری نشست مسکو با حضور نمایندگان طالبان، حکومت افغانستان و 10کشورِ دیگر منطقه این بود که نقش و اثرگذاری خود را در مسائل منطقه به امریکاییها و متحدان غربی آن ثابت کند. روسها میخواستند این واقعیت را به کرسی بنشانند که دیگر ناظر خنثی در مسائل منطقهای نیستند و امریکاییها هر کاری که بخواهند در منطقه انجام دهند، نمیتوانند حضور و تأثیرگذاری روسیه را نادیده بگیرند. شاید با فهم همین مساله بود که در آغاز، امریکا با حضور نماینده خود و افغانستان در این نشست موافق نبود و آن را تحریم کرد و سبب شد که نشست مسکو با تأخیرِ یکماهه پس از چانهزنیهای زیاد برگزار شود.
هدف دیگر روسها از برگزاری نشست مسکو، قباحتزدایی از رابطه کرملین با طالبان بود که همواره مورد انتقاد کشورهای مختلف و از جمله کابل قرار داشت. روسها در این نشست خواستند نشان دهند که این رابطه بر پایه برخی واقعیتهای عینی و ناگزیر منطقه بنا شده است. روسها در کنفرانس مسکو پیش از آنکه بر امنیت و صلح در افغانستان تاکید کنند از حضور داعش در افغانستان و منطقه ابراز نگرانی کرده و بهگونه غیرمستقیم آن را پروژه کشورهای دیگر علیه منافعِ خود عنوان کردند.
خطاب روسها در این کنفرانس هرچند پر ابهام بود، ولی کاملا میشد فهمید که منظور آنها از کشورهای حامی داعش چیست. روسها امریکا را مقصر وضعیت ناآرام افغانستان و منطقه میدانند و باور دارند که داعش زاییده سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی امریکا است که هدفی غیر از به زانو درآوردن روسیه در منطقه ندارد. همانگونه که امریکاییها در پی یافتن راه تعامل با طالبان هستند، روسیه نیز میخواهد بر این گروه نفوذ داشته باشد.
طالبان که با اما و اگرهای بسیار هیاتی را به مسکو فرستاد هم هدفهایی را دنبال میکرد که مهمترین آنها حضور این گروه در یک نشست منطقهای است. هیات طالبان در این نشست از دفتر سیاسی خود در دوحه، آمدند. این دفتر که در سال ۲۰۱۱ تأسیس شده است، به عنوان یک واسطه و رابط عمل میکند.
نشست مسکو نشان داد که طالبان دیگر از نگاه امریکاییها و بسیاری از کشورهای منطقه و از جمله روسیه یک گروه تروریستی و دهشتافکن نیست. این در حالی است که تا همین چند سال پیش به عنوان یک گروه تروریستی در فهرست سیاه سازمانهای جهانی و از جمله شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار داشت. حالا دیگر طالبان با خیال راحت و بدون دغدغه هم در بخش نظامی میتواند فعالیتهای خود را مشروع جلوه دهند و هم در صحنه سیاسی. به اعتقاد برخی از ناظران، طالبان را سیاستهای سطحینگرانه امریکاییها و دولتمردان افغانستان وارد صحنه بینالمللی کرد. حالا میتوان گفت که پاکستان و چند کشور عربی تنها حامی طالبان در منطقه و جهان نیستند، بلکه قدرتهای بزرگ و از جمله امریکا و روسیه نیز این گروه را به عنوان یک طرف درگیری به رسمیت میشناسند. روند صلح پس از این، دشواریها و چالشهای بیشتری را تجربه خواهد کرد.
شاید به همین دلیل است که سخنان نمایندگان طالبان در نشست مسکو بسیار بلندپروازانه و نخوتآمیز بود. آنها به هیچوجه بحث دولت افغانستان و گفتوگوهای مستقیم را مطرح نکردند و در مقابل گفتند که در حال مذاکره با امریکا بر خارج شدن نیروهای این کشور از افغانستان هستند. به نظر میرسد که پس از 17سال، با وجود تغییراتِ زیاد در سیاستهای افغانستان و امریکا در قبال طالبان، این گروه هنوز هم بر خواستهای اولیه خود تأکید دارد و نمیخواهد طرح تازهای را بپذیرد. به همین دلیل، نمیتوان منتظر بود که طالبان به این سادگی بخواهند دستاوردهای خود را قربانی مذاکرات صلح کند.
محمد اکرام اندیشمند در روزنامه ماندگار معتقد است، روسها خواستند در مذاکرات مسکو با کارت طالبان بازی کنند، اما طالبان و پاکستان به عنوان حامی و متحد اصلی و استراتژیکشان درصدد آن بودند که از این بازی روسها حداکثر استفاده را ببرند، که بردند. طالبان اهداف و خواستهای خود را از تریبونی که در مسکو برایشان فراهم شد، با صراحت برای دنیا بیان کردند. امریکاییها را در مسکو اشغالگر خواندند و به جنگ خود علیه آنها تا راندنشان از افغانستان تأکید کردند؛ همانگونه که در دهه 80 رهبران و نمایندگان گروههای افراطی در واشنگتن، روسها را اشغالگر خواندند و به جهاد تا خروج روسها تأکید کردند. اما دولت افغانستان در این بازی مسکو، بسیار ضعیف و ناتوان ظاهر شد: نخست اینکه این دولت دروغ گفت. وزارت خارجه اعلان کرد که هیچ نماینده رسمی را به کنفرانس مسکو نمیفرستد، اما قیوم کوچی برادر رییسجمهور غنی که هنوز سفیر افغانستان در مسکو است، در نشست حاضر بود و طالبان را به آغوش کشید. دوم اینکه مذاکرهکنندگان طالبان در مسکو با منطقی قویتر و بیانی مُدرنتر از این دولت در برابر دیپلماتها و رسانهها ظاهر شدند. سوم، نمایندگان کابل از قیوم کوچی تا حاجی دینمحمد در برابر طالبان با شیفتگی عجیب و غریبی ظاهر میشدند و در برخوردهایشان با این شیفتگی بر حقانیت و قدرتِ طالبان صحه میگذاشتند و بر ضعف و درماندگی خود مهر تایید مینهادند.