با وضعیت موجود ،گذر زمان به سود ایران خواهد بود نه امریکا
دیوید شنک، نویسنده و استاد ادیان دانشگاه ویرجینیا میگوید: میتوانم بگویم در حال حاضر موضوع ایران شکافی عمیق میان امریکا با جامعه جهانی به ویژه اروپا، روسیه و چین ایجاد کرده است. در صورت حفظ این وضعیت و با حفظ موقعیت فعلی گذشت زمان بیش از آنکه به ضرر ایران باشد به ضرر امریکا تمام خواهد شد.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری امریکا و سیاستهای نه چندان منسجم او همواره محل بحث و نقد محافل علمی و سیاسی بوده است. رییسجمهوری که زیر میز تمامی مذاکراتی زده که تلاش میشده به توافقات تازهای ختم شوند. او از بسیاری از توافقات جدی و محکم و دیرینه خارج شده و بسیاری از معاهدات موجود که موازنههای بین المللی را تعیین میکنند، زیر سوال برده است. یکی از این معاهدات که بعد از بیش از یک دهه مذاکره حاصل شد، برجام است که رییسجمهوری امریکا از آن خارج شده و شکافی را در روابط بین المللی امریکا ایجاد کرده است. در حالی که اروپاییها حفظ برجام را برای امنیت ملی اروپا حائز اهمیت میدانند امریکا با خروج یک جانبه خود، خواستههای انحصاری از ایران مطالبه کرده است. حالا هم با بازگرداندن تحریمهای یک جانبه و ناعادلانه خود علیه ملت ایران عملا سیاستی خصمانه را علیه ایران پیش میبرد. نتیجه این رفتارها چه خواهد بود؟ آیا با تداوم این روند شاهد تحولات بیشتری در عرصه جهانی خواهیم بود؟ دیپلماسی ایرانی این موضوع را در گفتوگویی با دیوید شنک، نویسنده، پژوهشگر و استاد ادیان دانشگاه ویرجینیا در میان گذاشته است که در ادامه میخوانید:
با توجه به تحولات امروز دنیا و رفتارهای امریکا در تعامل با مناطق مختلف دنیا، از اروپا تا آسیا و خاورمیانه، سیاستهای دونالد ترامپ را چگونه تحلیل میکنید؟
واقعیت این است که سیاستهای دونالد ترامپ قابل دفاع نیست. حتی ما در ایالات متحده هم ما از رفتارهای ترامپ منزجریم. واقعیت این است که او فردی است که بر منصبی نشسته که برای او شناخته شده نیست و این مساله حتی جایگاه این سمت را زیر سوال برده است. من ترامپ را فردی میدانم که با نرده بان جمهوریخواهان بالا آمده است اما خودش جمهوریخواه نیست و حتی به بسیاری از اصول حزب جمهوریخواه اعتقاد ندارد. او در هیچ رده حزبی حزب جمهوریخواه فعال نبوده است. بسیاری از افراد و اعضای حزب جمهوریخواه مخالف سرسخت او و رفتارهای غیرمنطقیاش هستند. مثلا جان مک کین چقدر با او اختلاف داشت تا آن جا که ترامپ در مراسم تشییع جنازه او شرکت نکرد. یا الآن میت رامنی، منظورم این است که حتی در درون حزب جمهوریخواه مخالفت با ترامپ بالا و جدی است. بنابراینچنین شخصیتی با این ویژگیهایی که برای همه الآن روشن شده طبیعی است چه پروندهای را از عملکرد خود به جا بگذرد. کسی که مناسبات بین المللی را نمیشناسد، از نگاهی بالا به پایین به همه نگاه میکند، معاهدات بین المللی را به مسخره میگیرد و مانند یک بازرگان نه یک سیاستمدار، همهچیز را با معیار پول میسنجد، نمیتواند کارنامه قابل قبولی از خود به جا بگذارد.
خروج امریکا از برجام را چگونه ارزیابی میکنید؟
این موضوع هم در ادامه همان سوال قبلی قابل تحلیل است. سیاست ترامپ سیاست یک جانبه گرایی محض در تمامی تعریفهای سیاسی است. او فقط از برجام خارج نشده از چندین معاهده بین المللی خارج شده، کنوانسیونهای سازمان ملل را نادیده گرفته، از کنوانسیونهای زیست محیطی خارج شده، موازنههای اقتصادی را به هم زده، فقط مساله برجام نیست که از آن خارج شده است. من به عنوان یک شهروند امریکایی از رفتارهای رییسجمهور کشورم بسیار ناراحتم و آنها را مغایر با تمامی معیارها و تعریفهای بین المللی و حتی انسانی میدانم.
آیا امریکای فعلی با سیاستی که پیش گرفته است، به دنبال اجرای سناریویی شبیه سناریوی عراق برای ایران است؟
خود مقامات کاخ سفید چنین اعتقادی ندارند. میگویند که سیاستهایشان در جهت تغییر رفتار ایران است. واقعیت جهان امروز به ما میگوید که امریکا نمیتواند همان سیاستی که در برابر عراق پیش برد در برابر ایران هم پیش ببرد. البته روشن است که همان تیم تندروی جورج بوش پسر زمام امور را در کاخ سفید به دست گرفته است که عموما جنگ طلب هستند. به اعتقاد من سیاستی که دولت ترامپ و مشاورانش در برابر ایران در پیش گرفتهاند چند لایه و چند مرحلهای است. این سیاستی است که در برابر عراق نیز دنبال شد. در ابتدا تضعیف عراق از طریق تحریمها انجام شد و در آخر به سقوط حکومت منجر شد. الآن هم تیم ترامپ به دنبال تضعیف همهجانبه ایران، در برهه فعلی اقتصادی، سپس سیاسی و منطقهای است و در آخر امکان دارد گزینه نظامی را پیش ببرد، اگرچه تصور گزینه نظامی علیه ایران بسیار سخت است. در مورد عراق با وجود مخالفتهای شدید جامعه جهانی آنها این سیاست را پیش بردند. اما تاکید میکنم، در حال حاضر با معادله فعلی، بدون اینکه بخواهیم به نتایج رفتارها در آینده فکر کنیم، گزینه نظامی یا تغییر نظام نمیتواند پیش برود. برای اینکه بر سر ایران به غیر از ایالات متحده امریکا، اسراییل و عربستان سعودی، هیچ کشوری با سیاستهای ترامپ هم سو نیست. میتوانم بگویم در حال حاضر موضوع ایران شکافی عمیق میان امریکا با جامعه جهانی به ویژه اروپا، روسیه و چین ایجاد کرده است. در صورت حفظ این وضعیت و با حفظ موقعیت فعلی گذشت زمان بیش از آنکه به ضرر ایران باشد به ضرر امریکا تمام خواهد شد.
در بسیاری از جاها خوانده ایم و شنیده ایم که جامعه روشنفکر و اهل فکر امریکا از طریق اندیشکدههایشان تاثیرات مستقیم بر سیاستهای ایالات متحده گذاشتهاند. اما الآن ظاهرا شاهد چنین تاثیرگذاریای نیستیم؟
در حال حاضر دولت امریکا توجه چندانی به اندیشکدهها نمیکنند. عموما جمهوریخواهان تندرو تنها به حرف کسانی گوش میکنند که با آنها هم سو هستند. مثلا در زمان جنگ امریکا با عراق، چقدر از اندیشکدهها و نویسندهها و روزنامهنگاران و اساتید دانشگاهها به دولت وقت گوشزد میکردند که به عراق حمله نکند. خود من به همراه تعدادی از اساتید دانشگاه ویرجینیا در آن موقع سندی دو هزار صفحهای تهیه کردیم و شخصا به دست جورج بوش، رییسجمهوری وقت رساندیم و برای او اثبات کردیم که جنگ عراق چه مصیبتهای به دنبال خواهد داشت. اما او حرف ما را گوش نکرد، نوشتههای ما را به کناری گذاشت و کار خودش را کرد. خودم شخصا به دیدار کاولین پاول (وزیر امور خارجه وقت امریکا) رفتم و گفتم حمله به عراق باعث پیچیدهتر شدن اوضاع خاورمیانه به شکلی بی سابقه خواهد شد. به او میگفتم که من در مورد ویژگیهای طایفهای خاورمیانه مطالعات بسیاری کردم، این حمله میتواند انداختن کبریت به داخل بشکه باروت باشد، اما او توجه نکرد. حالا هم همین طور است. دولت امریکا اگر هم بخواهد حرف کسی را گوش کند، حرف اندیشکدهها و اساتید هم سو با خود را گوش میکند. مثل موسسه هریتیج که یک موسسه تندرو و هم سو با سیاستهای ترامپ است.
آیا ارتباطات استادان دانشگاه با دولتمردان امریکایی قطع شده است؟
نمی توانم بگویم بطور کامل قطع شده ولی ارتباطات چندانی هم در کار نیست. مساله این است که ترامپ خودش رابطه چندانی با اهالی علم و فرهنگ ندارد، بیشتر با تجار و سرمایه دارها ارتباط دارد و مناسبات خود را نیز با آنها هماهنگ میکند. او و هم تیمی هایش در کاخ سفید تنها با افرادی که با خودشان هم سو هستند و راه آنها را تایید میکنند ارتباط میگیرند. این مساله در داخل امریکا هم به ضرر مردم امریکا تمام شده است. در امریکا چقدر نسبت به عواقب سیاستهای نژادپرستانه هشدار داده میشود، در طول این سالها چقدر مقاله و یادداشت در رسانهها منتشر میشود که باید نگاههای نژادپرستانه کنار گذاشته شوند، باید به ملت امریکا که اینقدر تنوع قومی و نژادی دارد با یک دید نگاه شود، اما رییسجمهوری ما و افراد نزدیک به او همگی رفتارهای نژادپرستانه دارند، نمود آن را در حادثه ویرجینا دیدیم. ترامپ موضعی را اتخاذ کرد که نزدیک به سفید برتر پندارها بود. رفتاری عجیب که میتواند پیامدهای سختی به دنبال داشته باشد.
آینده این تحولات را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما شاهد ظهور دنیای جدیدی هستیم که شاید در آینده آن طوری نباشد که باب میل دولتمردان فعلی امریکایی باشد که در شعارهایشان سر میدهند. با سیاستهایی که در حال حاضر ایالات متحده دنبال میکند، امریکا از یک سو درون گراتر میشود، و از سوی دیگر این رفتارها باعث تقویت قدرتهای مدعی نظیر چین و روسیه خواهد شد. همچنین اروپا را که این روزها بیش از هر زمانی از جانب دولت امریکا تحقیر میشود، بر آن میدارد که جهت استقلال خود از سیاستهای امریکا بیش از پیش تلاش کند. این مساله میتواند دنیایی متفاوت را رقم بزند که امریکا دیگر در آن حرف اول و آخر را نخواهد زد و این کاملا با آنچه ترامپ و هم فکرانش میگویند و دنبال میکنند، مغایرت دارد.