کارتی که فرهنگ سوخترسانی را تغییر داد
گروه انرژی|
بار دیگر «کارت سوخت» پای خود را به میان دیالوگهای روزمره ایرانیان باز کرده است. در تاکسی و اتوبوس و گوشه و کنار مردم اغلب با حالتی که هنوز نمیدانند دقیقا قرار است چه اتفاقی بیفتد از یکدیگر میپرسند چرا باید دوباره از کارت سوخت استفاده کنند؟ اما «کارت سوخت» از زمان راهاندازی آن برای نخستینبار در سال 86 تاکنون عملا فرهنگ «سوختگیری» و «سوخترسانی» را در ایران تغییر داد و در واقع آنچه امروز تحت عنوان سوخترسانی هوشمند در جریان است همچنان در موازات ایده کارت سوخت قرار میگیرد. این پروژه مهم تاریخ صنعت نفت ایران در سال 86 و به عنوان راهکاری برای مقابله با تحریم بنزین از سوی امریکا راهاندازی و مورد استفاده قرار گرفت. در آن سالها بحثهای زیادی پیرامون اهمیت اجرای این طرح و تاثیر آن در مدیریت مصرف سوخت مطرح شد ولی به تدریج به ویژه با لغو سهمیهبندی بنزین از اهمیت افتاد و کمتر مورد توجه قرار داشت. کسی نفهمید چرا با وجود اینکه عرضه سوخت در کشور همچنان در پمپ بنزینها ادامه داشت شرایط به گونهای پیش رفت که عملا کسی از کارت سوخت خودروی شخصیاش استفاده نمیکرد. در گزارش پیشرو این پرسشها را با عبدالرسول دشتی از کارشناسان با سابقه نفت و پتروشیمی که نقشی مهم در جلبتوجه و همراهی مردم به کارت سوخت در دور پیشین به عهده داشت مطرح کردهایم که اساسا کارت سوخت چه چیزهایی را تغییر داد؟ و حالا باید برای همراه کردن دوباره مردم چه کرد؟ دشتی اعتقاد دارد برای جلوگیری از ایجاد شایعه مسوولان باید با مردم صادقانه در مورد کارت سوخت که از نگاه او از منظر تولید داده و آمار تاثیری بسیار مثبت را به همراه داشته است، صحبت کنند.
چطور شد که برای نخستینبار کارت سوخت وارد فرهنگ توزیع سوخت در ایران شد و ساز و کار سنتی سوختگیری را تغییر داد؟
شاید برایتان جالب باشد این را بدانید که اجرای کارت هوشمند سوخت از استان سیستان و بلوچستان و شهر زاهدان شروع شد. در آن سالها مسوولان این منطقه از قاچاق سوخت بسیار شاکی بودند. یک راهکار به کار گرفته شده در آن روزها این بود که هر یک از جایگاههای عرضه سوخت را برای یک گروه از خودروها مثلا تاکسیها، خودروهای شخصی یا خودروهای دولتی و امدادی اختصاص داده بودند. اما مشکل این بود که فاصله جایگاهها برای مردم و صاحبان خودروها به یک معضل تبدیل شده بود. این موضوع با مسوولان شرکت پخش فرآوردههای نفتی منطقه مطرح و از آنان خواستار راهکار عملیتری شده بودند.
عرضه هوشمند بنزین در شهر زاهدان در آن زمان برنامهریزی و با این قول مسوولان منطقه اجرایی شد که همه به روش سهمیهبندی ارایه شده تعهد عملی داشته باشند.
انجام سهمیهبندی هوشمند بسیار موفق انجام شد به هر خودرو روزانه سی لیتر بنزین داده شده و به تدریج آن را تا روزانه بیست لیتر کاهش دادند. البته کارت هایی هم برای میهمانان یا مسافرینی که از آن مناطق عبور میکردند تهیه و در اختیار مسوولان قرار داده شده بود.
نمایندگان وقت این استان در یکی از جلسات مجلس شورای اسلامی از عملکرد شرکت پخش در این رابطه تشکر کرده و توضیحی پیرامون این کار به سایر نمایندگان میدهند. نمایندگان مجلس هم با شنیدن این توضیحات و شرایط حساس آن روزها و بحث تحریم به این جمعبندی میرسند که برای کنترل مصرف بنرین و اعمال سهمیهبندی چنین کاری برای کل کشور اجرا شود. لذا آن را تصویب کرده و به عنوان یک الزام به دولت و وزارت نفت ابلاغ کرده و شش ماه برای ارایه گزارش به مجموعه نفت مهلت میدهند.
یعنی این تصمیمی نبود که از سوی دولت یا وزارت نفت اتخاذ شده باشد؟
خیر همانطور که گفتم داستان کارت هوشمند سوخت این بود و جالب بود که از زمان تصویب این موضوع در مجلس همواره مسوولان وزارت نفت و شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی به دلیل تاخیر در اجرای این مصوبه از سوی مجلس مورد مواخذه قرار داشتند. البته تا زمان روز کار آمدن دولت نهم و مخصوصا آمدن مهندس نعمتزاده از پتروشیمی به شرکت پالایش و پخش این طرح خیلی کند پیش میرفت. البته کار هم خیلی مشکل و در بسیاری موارد سخت و تبعات آن غیر قابل پیش بینی بود. بسیاری از جایگاههای سوخت رسانی قدیمی بودند برخی مناطق حتی یک خط تلفن هم نداشتند و یکپارچه کردن آنها بسیار بعید به نظر میرسید.
البته من از اواسط کار به این پروژه ملحق شدم کارها بسیار سخت گره خورده بود. شرایط آن روزها و شدید بودن موضوع تحریم بنزین اجرای این کار تا یک مقطع زمانی مشخص را بسیار الزامی کرده بود. مردم اطلاع چندانی از نحوه کار نداشتند و نگرانی عمده این بود که کل طرح به لحاظ عدم آشنایی و همکاری مردم با بحران مشکل عدم موفقیت مواجه شود.
من با نظر آقای نعمتزاده مسوولیت اطلاعرسانی را برعهده گرفته و با تشکیل ستاد اطلاعرسانی برنامهریزی فوری و سه ماههای برای این کار را به اتفاق دو نفر از همکارانم آغاز کردم.
مایلیم یک مقدار از مزایای اجرای این طرح برایمان توضیح بدهید.
یکی از مهمترین مزایای اولیه این طرح مربوط به مجموعه پلیس و راهنمایی و رانندگی کشور بود. درواقع الزام مردم برای گرفتن کارت سوخت باعث شد همه صاحبان خودرو در این طرح مشارکت کنند. تازه بعد از اجرای این طرح بود که ما بطور صحیح فهمیدیم چه تعداد خودرو اعم از شخصی یا دولتی بنزینسوز در کل کشور داریم. آدرسهای مالکان خودروها بسیار بههمریخته بود. تصور کنید از خودروی مدل 1347 تا خودروی مدل 1385 آدرسها نادرست بوده و عمدتا کامل نبود. بخش عمدهای از کارتهای سوخت موجود در باجههای معطله پست مربوط به خودروهای جدید حتی تا مدل 1384و 1385 بود. زیرا طبق برنامهریزی هر خودرو پس از شمارهگذاری و خروج از کارخانه بر اساس شماره VPN دارای یک کارت اختصاصی سوخت میشد که به آدرس ذکر شده به نام مالک خودرو توسط پست به درب منزل وی ارسال میشد. اکنون که داریم در این باره صحبت میکنیم موضوع خیلی ساده شده است. ولی این اتفاق مهم چه قبل و چه پس از انقلاب هرگز در کشور رخ نداده بود و من هرگز نشنیدم مسوولان راهنمایی و رانندگی و پلیس کشور از این اقدام وزارت نفت و بطور مشخص شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی تشکر یا حداقل یادی کرده باشند.
مزیت دیگر این بود که بهطور دقیق و مشخص میتوانستیم مقدار تولید و مصرف شده بنزین را رصد کنیم بطور مثال اینکه چه مقدار مشخصی بنزین از مخزن شماره یک پالایشگاه تهران توسط چه تانکرهایی بارگیری شده، در کدام جایگاهها تخلیه و وارد باک کدام خودروها شده است.
مزیت سوم این بود که خیلی سریع میتوانستیم متوجه شویم در کدام یک از مناطق کشور اعم از مرزی یا شمالی یا مرکزی به یکباره مصرف بنزین بالا رفته و اگر توجیه مشخصی مانند تعطیلات آخر تابستان و افزایش مصرف در شهرهای شمالی برای آن وجود نداشت نسبت به امکان قاچاق یا مصارف غیر حساس شده و پیگیری کنیم.
مزیت چهارم این بود که میتوانستیم به شرکتهای خودرو ساز این اطلاعات مفید را بدهیم که خودروهای مختلف مانند پژو، پراید، سمند و در آن روزها پیکان پس از چه مدت کارکرد مصرف سوختشان از حالت استاندارد اعلام شده توسط کارخانه خارج شده، افزایش غیرمنطقی پیدا کرده و لازم است برای مدلهای جدید برنامه کارآمدتری در کاهش مصرف سوخت داشته باشند.
مزیت پنجم این بود که تمام تراکنشها در سامانه اصلی کارت هوشمند ثبت میشد و برای هر گونه گزارش تحلیلی و ارزیابی مجموعهای بینظیر از اطلاعات صحیح و واقعی در اختیار محققان و مسوولان ارشد کشور قرار داشت. دادههایی که با همکاری مراکز علمی و دانشگاهی میتوانست توسط دانشجویان مقاطع مختلف مورد تحلیل و ارزیابیهای کاربردی در کنترل مصرف سوخت و بسیرای ایدههای نوین دیگر قرار بگیرد.
مزایای عمده دیگر به نظر من مدیریت مصرف سوخت توسط خود مردم بود. آنها برای حفظ سهمیه بنزینشان سعی میکردند از مصرف اضافه خودداری کنند. همچنین مشخص شد مسوولیت اصلی سوء مصرف به هیچوجه متوجه مردم و شهروندان عادی نیست. با اجرای این طرح مشخص شد برخی شرکتها و ارگانها و سازمانهای دولتی حتی اتوبوسهایی داشتند که بنزینسوز بودند بسیاری از پیمانکاران پروژههای نفت و پتروشیمی در مناطق عملیاتی از بنزین برای بسیاری از مصارف خود استفاده میکردند و تقریبا تمام تعمیرگاههای مکانیکی برای شستوشوی قطعات تعمیری خودروها به جای انواع حلالها از بنزین استفاده میکردند. مواردی که تا پیش از آن از سوی عوامل پخش، سوءاستفاده از سمت مردم تلقی میشد.
به عنوان فردی که سالها با موضوع توزیع بنزین و کنترل مصرف آن سر و کار داشتید، قیمت بنزین را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا قیمت یکی از جاذبههای همیشگی قاچاق سوخت ایران به سایر کشورها نیست؟
در مورد قیمت بنزین با شما موافقم ولی توجه داشته باشید که طبق مصوبه مجلس قیمت بنزین قرار بود 95 درصد فوب خلیج فارس باشد. اگر روند نرخگذاری قیمت بنزین طبق مصوبه آن زمان مجلس انجام میشد شاید امروز مشکلات کمتری در رابطه با قاچاق این فرآورده داشتیم. من یادم میآید در دورهای قیمت بنزین فوب خلیج فارس کاهش پیدا کرده بود و 95 درصد آن حدود هفتصد تا هشتصد تومان میشد ولی روند عرضه بنزین در داخل کشور به همان نرخ هزار تومان ادامه داشت. بد نیست این موضوع بررسی شود که چرا روند قیمتگذاری بنزین بر اساس فوب خلیجفارس که مصوبه مجلس بود ادامه پیدا نکرد.
اما از این موضوع گذشته من معتقدم اگر شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی بتواند از تولید و عرضه بنزین سودی بالاتر از قیمت تمام شده داشته باشد. موضع قاچاق نمیتواند نگرانکننده باشد چون هرچه بیشتر بنزین بفروشد سود بیشتری به دست میآورد حالا اینکه خریدار بنزین خریداری شده را صادر یا در اصطلاح غیرقانونی آن قاچاق کند ارتباطی به نفت نخواهد داشت. همانطور که به نظر من یک مشکل ما این است که مسوولان خودروسازی کشور وظیفه خود را فقط تولید و عرضه اتومبیل میدانند و اینکه تامین سوخت نابهینه این حجم خودرویی که فقط وارد بازار داخل میشود چگونه باید باشد را مربوط به کار خود نمیدانند.
نظر شما در مورد اجرای دوباره کارت هوشمند سوخت چیست؟
من این کار را احیاء کارت هوشمند سوخت میدانم نه اجرای دوباره آن زیرا عرضه هوشمند بنزین از زمان اجرای آن در سال 1386 همچنان ادامه داشته است. سامانه این کارت و سیستمهای تعبیه شده در شرکت پخش فرآوردههای نفتی همچنان به خوبی در حال فعالیت هستند. این سیستم از قدرت امنیتی بسیار بالایی برخوردار بود و میتواند برای اهداف مدیریت مصرف و جلوگیری از قاچاق این فرآورده بسیار قابل اعتماد باشد.
کافیست توجه داشته باشید که موفقیت در عرضه هوشمند سوخت موجب شد عرضه گازوئیل هم بصورت هوشمند و بر اساس کارت سوخت و میزان پیمایش انجام شده و همچنان ادامه داشته باشد.
اما هنوز هم فکر میکنم مسوولان نفت و سایر مراکز اجرایی به مقوله کارت هوشمند سوخت به عنوان یک راهکار موقتی مینگرند و اگر بحران کمبود سوخت مرتفع شده یا پالایشگاهها موفق به تولید بیشتر بنزین شوند باز آن را به کناری خواهند گذاشت.
در زمان اجرای کارت سوخت مردم نسبت به ضرورت اجرای این کار، تبعات مثبت آن و دیگر مواردی که اطلاعرسانی میکردیم اعتماد داشته و همراهی خوبی داشتند باید ببینیم اکنون هم میتوان دوباره اعتماد مردم را جلب کنند یا نه؟ به نظر من باید هرآنچه درنظر داریم انجام دهیم را صادقانه به مردم بگوییم تا از بروز شایعات جلوگیری کنیم. اگر خود مسوولان دقیقا میدانند هدفشان از اجرای این برنامه چیست بهتر است آن را شفاف برای مردم اطلاعرسانی کنند.
به هرحال توجه داشته باشید وزارت نفت در نظر دارد کاری را انجام دهد که قبلا در شرایط بسیار سختتر و غیرممکنتری انجام و با موفقیت به پایان رسیده است.