الزام حضور بازار سرمایه در تصمیمات کلان اقتصادی

۱۳۹۷/۰۹/۱۴ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۳۴۸۹۲
الزام حضور بازار سرمایه در تصمیمات کلان اقتصادی

در میزگردی با موضوع نقش دولت‌ها در عملکرد بازار سرمایه و بررسی عملکرد این بازار تا پایان سال 97، به بررسی تمامی جوانب یکی از مهم‌ترین بازارهای مالی کشور پرداخته شده است. به گزارش سنا، سعید اسلامی بیدگلی در خصوص تاثیر سیاست‌های دولت بر روند بازار سرمایه بیان کرد: یکی از مهم‌ترین ریسک‌هایی که فعالان بازار سرمایه همواره با آن مواجه هستند، تصمیمات دولت‌های مختلف است. طی چند دهه اخیر، بسیاری از سیاست‌گذاری‌های دولت به نفع بازار سرمایه نبوده و همین موضوع باعث عدم توسعه بازار نسبت به ابعاد کلی اقتصاد کشور شده است. طی مدت اخیر از سوی مسوولان تراز اول کشور حمایت‌های قابل توجهی از بورس شده است، با وجود این در عمل و در برخی موارد قوانینی وضع شده که به ضرر این بازار بوده است. به عنوان مثال در نیمه نخست سال مسوولان تراز اول کشور بازار سرمایه را تنها مکان توسعه بنگاه‌های اقتصادی دانستند، اما سیاست‌گذاری‌های ارزی بعضا نابجا یا موضوع قیمت‌گذاری برای کالاها، ریسک‌های زیادی برای سرمایه‌گذاران بورسی ایجاد کرد. بطور کلی ما همواره با این معضل مواجهیم که چطور سیاست‌های دولت را با اندیشه‌های توسعه گرایانه بازار سرمایه همسو کنیم.

از سویی دیگر، حمیدرضا مهرآور در این باره تصریح کرد: سال‌هاست که اقتصاد ایران بر پایه بازار پول حرکت می‌کند، به همین دلیل است که ارزش واقعی بازار سرمایه در آن حدی که باید جدی گرفته نشده است. بارها دیده شد که سیاست‌های یک نهاد، به یک‌باره مکانیسم‌های بازار سرمایه را دستخوش تغییر قرار می‌دهد. به عنوان مثال آزاد شدن نرخ ارز، مستقیم و غیر مستقیم بر سیاست‌های بازار سرمایه اثر گذاشت و به تبع آن روند فعالیت سهامداران، شرکت‌های کارگزاری، صندوق‌های سرمایه‌گذاری و سبدهای معاملاتی را با تغییر اجباری مواجه کرد.

محسن خدابخش نیز درباره تاثیر سیاست‌های دولت بر روند بازار سرمایه گفت: نه تنها معضل بازار سرمایه، بلکه معضل کل اقتصاد کشور نظریه‌های دستوری است. در بسیاری از مواقع دیده شد که دولت تلاش بر کنترل قیمت‌ها دارد، دلیل این معضل این است که ما نمی‌خواهیم با واقعیت و اعداد و ارقام حقیقی آشتی کنیم و اعداد و ارقامی که ناشی از عرضه و تقاضا هستند را نادیده می‌گیریم. در بازار سرمایه هم این مشکل وجود دارد. به عنوان مثال در بخشنامه‌ای که در سوم شهریور سال جاری در خصوص نرخ پایه خوراک پتروشیمی‌ها صادر شد، قیمت پایه وکیوم باتوم 2هزار و 500 تومان اعلام و در پنجم شهریور این قیمت به هزار و 200 تومان تغییر کرد. این در حالی است که در بورس کالا عدد دو هزار و 500 تومان نرخ پایه در نظر گرفته شد و در فرآیند معاملات به سه هزار تومان رسید.

حسین عبده تبریزی در ادامه خاطرنشان کرد: کاملا واضح است که بازار سرمایه مانند دیگر بخش‌های اقتصادی کشور تحت تاثیر تصمیمات دولت قرار دارد. در این موضوع نیز شکی نیست که دولت از این بازار حمایت می‌کند و به اهمیت آن پی برده است. به نظر می‌رسد طی سال‌های اخیر، مسائل سیاسی اولویت اصلی حکمرانان شده است و مسائل اقتصادی به آن اندازه اهمیت ندارد. به همین دلیل موضوعات سیاسی همواره اثر خود را بر اقتصاد نشان می‌دهد. به عنوان نمونه، هزینه‌های دولت بالا است و همین موضوع در برنامه‌ریزی بودجه مشکل ایجاد می‌کند. رهاورد هزینه‌های بالای دولت، ایجاد یک روند غیرمنطقی در بازار بدهی است. همین مسائل است که باعث می‌شود نرخ برخی اوراق در بازار بدهی به بیش از 30 درصد برسد. واضح است، زمانی‌که دولت در مقیاس عمده رقابت می‌کند، انتظار چنین اتفاق‌هایی نیز وجود دارد، زیرا ماهیت ایجاد بازار بدهی حضور بخش خصوصی بود نه دولت.

  ارزیابی بازدهی با واقعیت

حسین عبده تبریزی در خصوص بازدهی بیش از 50 درصد بورس تهران در نیمه نخست سال و ارزیابی آن با ادله بنیادی نیز گفت: اتفاقاتی که در نیمه نخست سال در شرایط اقتصادی کشور به وجود آمد، ترکیبی از عوامل بنیادی اقتصاد کلان و انتظارات بود. با توجه به اینکه انتظارات نقش بسیار زیادی در حرکت قیمت‌ها دارد، شاهد رشد تصاعدی قیمت‌ها به خصوص در بازار ارز بودیم. در آن سو، دولت امریکا تلاش دارد تولید را در ایران تا حد قابل‌توجهی متوقف کند و برای آنها کافی است تغییرات نرخ ارز را وارد چرخه باطل کنند که دایما ارز بالا برود و در پی آن تورم افزایش یابد. زیرا در این صورت تولید‌کننده نمی‌داند با چه قیمتی تولید کند و با چه قیمتی به فروش برساند. همواره سرمایه‌گذاران خرد بازار سرمایه به دلیل محدودیت‌های روانشناختی که در کل جامعه وجود دارد، از حرکت قیمت‌ها استقبال می‌کنند .

 به دلیل هیجان ناشی از نوسانات قیمتی، به واقعیت‌ها توجه زیادی نمی‌شود که آیا واقعا تغییرات اساسی است یا مربوط به سطح قیمت‌ها و تورم است؟ برای ما روشن است که بخش قابل ملاحظه‌ای از این نوسانات قیمتی مربوط به تورم است . زیرا کالاهایی بیشتر تحت تاثیر قرار گرفتند که تابع قیمت ارز بوده‌اند.

اما بخش دیگری از این تغییرات، انتظارات و تصورات موجود است که قیمت را تغییر می‌دهد. اگر در طول زمان این تصورات به واقعیت نپیوندد، کالاهایی که رشد قابل توجهی داشته‌اند به عقب باز می‌گردند. پاسخ سوال شما ترکیبی از هر دو این موارد است، بدین معنا که هم عوامل بنیادی بازار و هم انتظارات و تصوراتی که نسبت به قیمت‌ها وجود دارد در روند بورس تاثیر گذاشته است.

سعید اسلامی بیدگلی در ادامه عنوان کرد: بخش بزرگی از آنچه در نیمه نخست سال در بازار سرمایه رخ داد جبران عقب افتادگی‌های گذشته است. باتوجه به اینکه قیمت بسیاری از کالاها 2 برابر شده و شاخص بازار سهام نیز رشد 2 برابری داشته، در آن سو اتفاق خاصی در میزان درآمد مردم رخ نداده است.

طبیعتا در چنین شرایطی بازار دارایی و سرمایه‌گذاری بیشتر از سایر بازارها رشد می‌کند. وی افزود: بازدهی قابل توجه بورس طی مدت اخیر، جبران عقب افتادگی است که نسبت به سایر بازارهای دارایی رخ داده و طبیعی است که بخشی از آن رشد بر اساس پایه‌های بنیادی باشد. در این مدت شاهد تحولاتی مانند رشد نرخ تورم، رشد قیمت کالاها و افزایش نرخ ارز، افزایش سطح عمومی قیمت محصولات و سطح درآمدی کارخانه‌ها در کوتاه‌مدت بودیم. اما این سودآوری تنها مختص به همین دوره است و ادوار بعدی را شامل نمی‌شود.

حمید رضا مهرآور تصریح کرد: باید به یاد داشته باشیم که طی مدت اخیر بازار رشد منطقی داشته است. تورم و انتظارات تورمی، اثرات خود را در بازار سرمایه نشان داده است. از طرفی بازارهای موازی به‌شدت رشد داشته‌اند، در صورتی که در بازار سرمایه این اتفاق نیفتاد. گزارش عملکرد فصلی شرکت‌ها، گزارش‌های با کیفیتی بود، و پیش بینی می‌شود گزارش‌های سالانه نیز با همین کیفیت باشد. موضوع نوسانات ارزی، صنایع صادرات محور را با اقبال قابل ملاحظه‌ای همراه کرد. با این وجود نباید از نقش سیاست‌گذاری‌های دولت چشم پوشی کرد.

  حمایت واقعی دولت‌ها از بازار سرمایه

عبده تبریزی درباره حمایت دولت‌ها از بازار سرمایه نیز بیان کرد: نمی‌توان گفت دولتی مخالف توسعه بازار سرمایه بوده است. با وجود این یکی از بهترین دوره‌های اقتصادی مربوط به دوره هفتم و هشتم ریاست‌جمهوری است. آمارها نشان می‌دهد در آن دوره حدود 5.6 درصد رشد اقتصادی داشته‌ایم، که در تاریخ اقتصادی ایران رقم خوبی است. متاسفانه مشکل اساسی ما در خصوص بررسی موضوعاتی است که از حیطه اختیارات مدیران بورسی فراتر است. آن دوره که نرخ سود بانکی بالا بود بطوری جدی به بورس صدمه وارد شد. خوشبختانه طی سال‌های اخیر تلاش مدیران بورس بر رفع این معضلات موثر بوده و بطور نسبی هم موفق شدند. اما مشکل اساسی این است که در هیچ دوره‌ای نهاد بورس، تاثیرگذاری اصلی را نداشته است.