جولان سلبریتیها در جامعه آشفته
ریحانه جاویدی|
ردپای سلبریتیها را نه تنها در حوادث جدی مانند زلزله و امثال آن میتوان دید، بلکه هر کدام از آنها این روزها سفیر یک جریان و جنبش خاص هستند، از کودکان بدسرپرست تا انواع بیماریهای خاص و صعب العلاج و حمایت از حقوق حیوانات، اما در این میان برخی از سلبریتیها پا را از عرصه تبلیغات و فرهنگسازی فراتر گذاشته و در اموری وارد میشوند یا اظهارنظر میکنند که کاملا تخصصی و مرتبط با سلامت مردم است، مانند اظهارنظر چند روز پیش … درباره مصرف داروی «نالوکسان» برای جلوگیری از مرگ ناشی از سوءمصرف مواد مخدر که واکنش انجمن داروسازان ایران و سازمان غذا و دارو را به دنبال داشت. اگرچه صحت ادعای افشار درباره تاثیرگذاری این دارو در جلوگیری از مرگهای ناشی از سوءمصرف مواد از سوی مراجع رسمی کشور رد شد، اما آنچه قابل بررسی بوده و باید به آن توجه شود، دلایل جامعهشناسی و روانشناسی بروز چنین رفتارهایی از سوی چهرههای شناخته شده و همچنین پذیرفته شدن آن ازسوی بخشی از جامعه است؛ چراکه این نخستینبار نیست که سلبریتیها درباره موضوعی جریانساز شده و اذهان عمومی برخی از گروههای اجتماعی را با خود همراه میکنند. جامعهشناسان معتقدند اگرچه چنین عملکردی از سوی چهرههای مشهور تا حدی ناشی از میل به دیده شدن در آنهاست، اما هرچه وضعیت عمومی و اجتماعی جامعه آشفتهتر باشد، چنین رفتارهایی بیشتر دیده میشود.
سلبریتیها در درمان مداخله نکنند
چندروز از اظهارنظر ...، بازیگر سینما درباره تاثیرگذاری مصرف آمپول نالوکسان در پیشگیری از مرگهای ناشی از مصرف مواد مخدر میگذرد که در نهایت سازمان غذا و دارو انجمن داروسازی ایران نسبت به چنین ادعایی واکنش نشان داده و از سلبریتیها درخواست کردند در اموری که تخصصش را ندارند مداخله نکنند.
کیانوش جهانپور، سخنگوی سازمان غذا و دارو، معتقد است اظهارنظر هنرمندان در حوزه پزشکی و طب فقط موجب بروز مشکلات برای مردم میشود و میتواند پیامدهایی را به دنبال داشته باشد. او در واکنش به ادعای مهناز افشار، بیان کرد: « تجویز داروی نالوکسان حتی برای افراد معتاد که به مواد مخدر اعتیاد دارند میتواند عوارض و پیامدهایی به دنبال داشته باشد و حتی ممکن است عوارض قلبی دهد، بنابراین باید در شرایط اورژانس، اتاق عمل یا ریکاوری یا آیسییو تحت نظر پزشک و با مانیتورینگ تزریق شود و به هیچوجه تزریق خودسرانه و خودتجویزی آن توسط افراد غیرپزشک نمیتواند برای بیمار مفید باشد. باید توجه کرد که اظهارنظر در این موارد نوعی خلاف و اخلال در امر درمان و دخالت افراد غیرمتخصص در امر درمان محسوب میشود.
اظهارات این بازیگر هم شائبه دخالت در امر درمان را دارد. ما توصیه میکنیم افراد و سلبریتیها و افرادیکه ممکن است در حوزه خودشان به شهرتی دست پیدا کرده باشند، در مسائلی که ربطی به آنها ندارد، دخالت نکنند، به حرفه خودشان مشغول باشند و امر دارو و درمان را به اهل فن آن بسپارند. این خانم بازیگر هیچ تخصصی در این زمینه ندارد و سراسر اظهاراتشان اشتباه است که میتواند منجر به سرگردانی و عوارض ناگوار برای مردم شود.»
از طرف دیگر علی فاطمی، نایب رییس انجمن داروسازان ایران هم به دنبال موج ایجاد شده در فضای مجازی و معرفی یک آمپول توسط مهناز افشار اعلام کرد: «نوع تزریقی “نالوکسان “، یک داروی ضد مسمومیت با مواد مخدر است که از آن برای تشخیص اعتیاد هم میتوان استفاده کرد. واقعیت این است که تجویز صحیح و به موقع این دارو میتواند جان یک فرد مسموم به مواد مخدر همخانواده تریاک نظیر مورفین، متادون، هروئین و فنتانیل را که قادر به تنفس نیست و در آستانه مرگ قرار گرفته را نجات دهد.»
او افزود: “باید توجه داشته باشیم که تزریق خودسرانه نالوکسان، میتواند بسیار خطرناک باشد و عوارض متعددی به دنبال داشته باشد. ضمن اینکه این دارو تاثیری در رفع مسمومیت با داروهای خواب آور مانند کلونازپام و مواد محرک مانند کوکایین، اکستازی، شیشه و ... ندارد و متاسفانه شاهد شیوع چنین حرفهای بیپایهای در میان مردم از سوی برخی چهرههای غیرعلمی هستیم.»
بیاعتمادی، ریشه قدرت گرفتن سلبریتیها برای اظهارنظر
با این وجود اگرچه صحت تاثیرگذاری داروی نالوکسان برای جلوگیری از مرگهای ناشی از مصرف مواد مخدر از سوی سازمان غذا و دارو و انجمن داروسازان ایران رد شد، اما آنچه باید ریشهیابی شود علت چنین دخالتهایی از سوی سلبریتیها در اموری است که تخصصش را ندارند چرا که قطعا این آخرین باری نخواهد بود که یک چهره معروف از مرز تخصص خود عبور میکند. سیفالله سیفاللهی، جامعه شناس معتقد است بروز چنین رفتارهایی از سلبریتیها از ویژگیهای یک جامعه توسعه نیافته است.
او درباره این موضوع به «تعادل» گفت: «جامعه ما مصداق بارز جامعهای است که در آن افراد در جایگاه خودشان نیستند و همین امر سبب میشود یک هنرپیشه به خود اجازه دهد درباره یک موضوع تخصصی پزشکی اظهارنظر کند. از طرف دیگر بیاعتمادی مردم به آمار و ارقام سازمانهای دولتی تبدیل به عاملی میشود که مردم بیشتر به سمت اطلاعاتی که از طریق سلبریتیها منتشر میشود کشیده شوند و اظهارنظر آنها را بپذیرند، حال آنکه در 80 درصد موارد اظهارنظر سلبریتیها در حوزهای که تخصصش را ندارند غیرعلمی است. در واقع به چنین وضعی در علم جامعهشناسی، زندگی در حباب شیشهای گفته میشود که از ویژگیهای یک جامعه توسعه نیافته است.»
او افزود: «در یک جامعه آشفته و بحرانزده مردم مثل غریقی هستند که برای ادامه حیات به همهچیز چنگ میزنند، چهرهها هم از این وضع استفاده کرده و برای ارضای میل بیشتر دیده شدنشان از نیاز مردم به طرق مختلف استفاده میکنند و در واقع از آشفتگی موجود سوءاستفاده کرده و در اموری مداخله میکنند که در جایگاهش نیستند.
نتیجه چنین وضعی به آنجا ختم میشود که اخلاق و اعتماد اجتماعی از بین میرود.»
سیفاللهی، معتقد است تنها راه پایان دادن به چنین وضعیتی در این است که برنامهریزان و مدیران کشور، با تکیه بر دانش جامعهشناس و اقتصاددانان فضای عمومی جامعه را آرام کرده و به سمت توسعه فرهنگی و اقتصادی سوق دهند تا مردم به درجهای از ادراک برسند که خودشان اظهارنظرها غیرتخصصی سلبریتیها را باور نکنند.
اظهارات سیفاللهی درحالی است که علی زمانیان، جامعه شناس، هم نظری مشابه او داشته و درباره مداخله سلبریتهای در امور غیرتخصصی در گفتوگو با «تعادل» اظهار کرد: « این افراد گروههای مرجع اجتماعی تلقی میشوند. احترامی در جامعه دارند و ممکن است در جامعه افرادی به سخن سلبریتیها گوش دهند و از این طریق کمکهایی جمع شود. از طریق این گروهها جامعه میتواند در یک امر اجتماعی مشارکت کند. این وجه مثبتی ماجراست. اما در دل این حضور، یک معنای منفی هم نهفته است. شاید به این معنای منفی در ظاهر توجه نشود.
افراد مختلف شماره حسابهای مختلف میدادند و گاه در صحنه حضور پیدا میکردند. معنای منفی این است که یک نوع بیاعتمادی در ساختار قدرت مسلط دیده میشود. از طرفی سازمانهای مردمنهاد هم با وجود تلاشهای زیاد و موثر، نتوانستهاند جایگاه سلبریتیها را داشته باشند. به هرحال ما مدیریت رسمی کشور را که مدیریت اجتماعی را برعهده دارد به رسمیت میشناسیم. منظورم مدیران نیستند بلکه ساختار و فرآیند را میگویم. اگر ما اینگونه قضاوت کنیم که مدیریت جاری سیاسی، مدیریتی توانا و سالم است، منطقا باید کمک خود را از این طریق انجام دهیم. اما وقتی نگاه مثبتی به مدیریت سیاسی نداریم، به این مدیریت بیاعتماد میشویم.»