نظم فعلی آلمان فرو می‎ریزد؟

۱۳۹۷/۰۹/۱۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۳۵۰۸۲
نظم فعلی آلمان فرو می‎ریزد؟

گروه جهان|

حزب دموکرات مسیحی آلمان جمعه و شنبه رهبر جدیدی انتخاب می‌کند و آنگلا مرکل پس از ۱۸ سال از رهبری این حزب کنار می‌رود. آنه‌گرت کرامپ کارنباوئر، فریدریش مرتس و ینس اشپان برای جانشینی مرکل نامزد شده‌اند و شانس پیروزی کرامپ کارنباوئر بیش از دو نامزد دیگر است. نیویورک‌تایمز در گزارشی با اشاره به‌دلایل بحران سیاسی امروز آلمان از شکست نظام اقتصادی ـ اجتماعی نوشته که عامل چالش‌های فعلی است.

کنگره حزب دموکرات‌مسیحی آلمان جمعه با حضور یک هزار و یک نماینده حزب در هامبورگ آغاز شد. نمایندگان می‌توانند افرادی را برای نامزدی پیشنهاد کنند اما به احتمال زیاد سه سیاستمداری که از چند هفته پیش خود را برای احراز این پست کاندیدا کرده‌اند، رقیب تازه‌ای نخواهند داشت. بر اساس نظرسنجی‌هایی که در روزهای اخیر انجام شده‌، خانم کرامپ کارن باوئر از دو رقیب خود فریدریش مرتس و ینس اشپان پیشی گرفته است. مرتس از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ رییس فراکسیون مشترک احزاب دموکرات‌مسیحی و سوسیال‌مسیحی در پارلمان آلمان بود، کرامپ کارن باوئر دبیرکل حزب است و اشپان از مارس سال جاری پست وزارت بهداشت را به‌عهده دارد. مرتس ۶۲ ساله از سیاستمداران ارزشی به‌شمار می‌رود که به ارزش‌های سنتی آلمان اهمیت می‌دهد. او قصد دارد برای جذب دوباره محافظه‌کارانی که از حزب جدا شده و به حزب راست‌گرای پوپولیستی «آلترناتیو برای آلمان» گرویده‌اند، تلاش کند. کرامپ‌کارن باوئر ۵۶ساله یک سیاستمدار محافظه‌کار میانه‌رو به‌شمار می‌رود که معتقد است، نباید دست‌آوردهای دموکراسی و جامعه مدرن را فدای آرای بیشتر از جانب راست‌گرایان و چپ‌گرایان پوپولیست کرد. او خواهان ادامه سیاست‌های مرکل است. اشپان ۳۸ سال دارد و گاهی به راست می‌زند و گاهی به چپ. او از مخالفان سرسخت سیاست پناهجویی مرکل و مخالف تابعیت دوگانه است و از این طریق به رسانه‌ها راه یافته و موفق شده است نام خود را مطرح کند.

   دلایل بحران امروز آلمان

آنگلا مرکل که در 18 سال گذشته رهبری حزب را به‌عهده داشته است در پست ریاست دولت خواهد ماند. او در دو سال اخیر به‌شدت زیر فشار بود و بالاخره ۲۹ اکتبر اعلام کرد که از ریاست حزب کناره می‌گیرد. صدراعظم آلمان نخستین فشارهای چشمگیر را در سال ۲۰۱۵ میلادی به‌دنبال اعلام آمادگی برای پذیرش بیش از یک میلیون پناهجو تجربه کرد. بسیاری از هم‌حزبی‌های او با این سیاست مخالف بودند و آرای کم حزب در انتخابات‌های فدرال و ایالتی را به حساب مرکل می‌گذاشتند. علاوه بر این، کشمکش‌های درون دولت ائتلافی که از سه حزب دموکرات‌مسیحی، سوسیال‌مسیحی و سوسیال‌دموکرات تشکیل شده باعث تضعیف او شد.

نیویورک تایمز با اشاره به پایان رهبری 18 ساله مرکل بر حزب دموکرات مسیحی آلمان نوشته، مهم نیست که چه کسی قرار است جانشین مرکل شود؛ آلمان فرو می‌ریزد. در ادامه این مطلب آمده است: فرسایش نیروهای سیاسی سنتی در آلمان، باعث شده تا گروه‌ها و جنبش‌هایی که پیش‌تر به حاشیه رفته بودند بار دیگر قدرت بگیرند. امروز صحبت از جانشینی است. آنگلا مرکل پس از 18 سال از رهبری حزب دموکرات مسیحی کناره‌گیری می‌کند، مهم‌ترین حزبی که از سال 2005 تاکنون قدرت را در دست داشته است. از نظر بسیاری از رهبران اروپایی، جانشین مرکل حزبی متمرد و، در صورتی که مرکل نخواهد یا نتواند صدراعظمی خود را تا 2021 به پایان برساند، کشوری چندپاره را به ارث خواهد برد.

به نظر می‌رسد که عمر ثبات و یک‌دستی فضای سیاسی تحت رهبری مرکل در آلمان به زودی به پایان خواهد رسید. همین حالا هم چشم‌انداز بازنشستگی او از دنیای سیاست، نظام سیاسی آلمان را عمیقا بحران‌زده کرده است، شرایطی که نه تنها آینده آلمان بلکه آینده اتحادیه اروپا را نیز تهدید می‌کند. بحران سیاسی آلمان فقط زاییده موقعیت مرکل در فضای سیاسی این کشور نیست. ریشه این مساله را باید در نظام اقتصادی آلمان که منجر به رکود دستمزدها و ناامنی مشاغل شده، جست‌وجو کرد.

رشد اقتصادی آلمان نزدیک به یک دهه همچنان رشد داشته و نرخ بیکاری از زمان اتحاد مجدد دو آلمان در سال 1989 میلادی به پایین‌ترین سطح خود رسیده است. آلمان از موقعیت اقتصادی نسبتا خوبی برخوردار است؛ بخش تولید پیشرفته، توانایی دریافت محصولات اولیه و خدمات از دیگر اعضای اتحادیه اروپا، مرکزیت داشتن در منطقه یورو که باعث شده تا پول این کشور ارزشی غیرواقعی داشته باشد و صادرات این کشور را رنگ و لعاب بیشتری بدهد.

اما این نظام هزینه‌هایی هم داشته است. شرکت‌های آلمانی مجبور بودند که برای حفظ مزیت رقابتی خود دستمزدها را کاهش دهند. بنا براین دستمزد دریافتی کارگران ماهر در بخش تولیدات صادرات‌محور همچنان ثابت ماند و حتی در برخی موارد حقوق کارگرانی با مهارت کمتر کاهش هم پیدا کرد. این شرایط باعث شد تا نفوذ اتحادیه‌های کارگری که در دهه 1990 از قدرت زیادی برخوردار بودند تضعیف شود.

یکی دیگر از عوامل کلیدی بحران سیاسی امروز آلمان، فرسایش الگوهای اجتماعی این کشور در چند دهه اخیر است. آلمان پس از جنگ، دولت رفاه و اتحادیه‌های کارگری قدرتمندی داشت و بیشتر شهروندان طبقات آسیب‌پذیر این اطمینان را داشتند که با داشتن شغلی تمام‌وقت می‌توانند یک زندگی با استانداردهای خوب و مکفی داشته باشند. در آلمان غربی که داشتن شغلی خوب تقریبا تضمین شده بود، مشاغل تمام وقت اساس همبستگی اجتماعی بود. شکاف میان فقیر و غنی شدید نبود. اما شرایط اکنون تغییر کرده است. متوسط درآمدها بیش از 20 سال است که کمتر شده است. آلمان امروز نه تنها دچار نابرابری فزاینده است، بلکه سطح استاندارد زندگی مردم هم بطور محسوسی سقوط کرده است.

آنگلا مرکل به پایان حیات سیاسی خود نزدیک می‌شود و مشخص شده نظام اقتصادی و اجتماعی که او رهبری آن را  برعهده داشت، شکست خورده است. افزایش نابرابری باعث ایجاد شکاف و تفرقه در آلمان شده، به قدرت‌گیری سیاستمداران راست‌گرای پوپولیست کمک کرده و می‌رود که سیاست‌های کلی کشور را تغییر دهد.