تحریم‌های امریکا علیه امریکا

۱۳۹۷/۰۹/۲۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۳۵۵۷۰
تحریم‌های امریکا علیه امریکا

نویسنده:  متیو بی|

دیپلماسی ایرانی| مساله تحریم‌های اقتصادی نزدیک به یک قرن پیش توسط وودرو ویلسون، رییس‌جمهوری ایالات متحده مطرح شد: «از این راهکار اقتصادی  صلح‌آمیز، بی‌صدا و مرگبار استفاده کنید و دیگر نیازی به استفاده از نیروی نظامی نخواهید داشت. این یک راهکار وحشتناک است و هیچ خسارتی به غیر از کشور تحریم شده وارد نمی‌شود. اما فشاری بر ملت وارد می‌آورد که به عقیده من برای هیچ کشور مدرنی قابل تحمل نیست.»

به عقیده ویلسون، جنبه اقتصادی جنگ جهانی اول بود که به شکست آلمان کمک کرد. پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده شروع به تعامل بیشتر با جهان کرد و سرمایه‌گذاری بر موقعیت خود به یک ابرقدرت جهانی کرد تا بتواند به جای درگیری‌های نظامی، تحریم‌های اقتصادی اعمال و از این راهکار برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی خود استفاده کند. اما پس از حملات 11 سپتامبر (2001)، ایالات متحده تحریم‌های اقتصادی را به سلاحی تبدیل کرد که هرگز برای ویلسون قابل تصور نبود و از آنجایی که این کشور عمدتا از این ابزار استفاده می‌کند، باقی کشورهای جهان درصدد آن برآمده‌اند تا راهکاری برای مقابله با ضربه امریکا بیابند.

  تاریخچه سیاه و سفید تحریم‌ها

تحریم‌های اقتصادی یک ابداع امریکایی نبود و در حقیقت اولین استفاده گسترده واشنگتن از آنها به زمان جنگ‌های ناپلئون باز می‌گردد که ایالات متحده همه صادرات به فرانسه و بریتانیا را متوقف کرد تا این دو کشور را به خودداری از حملات به کشتی‌های تجاری امریکایی وادارد. اما پس از جنگ جهانی دوم، سازمان ملل که به دنبال مدیریت امنیت جهانی از طریق شورای امنیت بود، توانست تحریم‌ها را به صورت گسترده و چندجانبه اجرایی کند. اگرچه درباره موفقیت چنین اقداماتی همچنان شبهاتی وجود دارد. برای نمونه، تحریم‌ها علیه عراق در دهه 1990 اقتصاد این کشور را به کلی نابود ساخت و سلامت عراقی‌ها را به خطر انداخت و در نهایت به هدف سیاسی تعیین شده که تغییر رفتار صدام حسین بود، نرسید. در عمل، ثروت و قدرت صدام در آن بازه زمانی بیشتر هم شد و در عین حال، تدابیر اعمال شده احساساتی ضد امریکایی را در عراق برانگیختند که در برخی مناطق هنوز هم قابل مشاهده هستند.

  هدف گرفتن منبع درآمد

ایالات متحده باتوجه به تجربه‌ای که درباره عراق به دست آورده بود، درصدد بازنگری در تحریم‌ها به گونه‌ای برآمد که منابع درآمد سران یک کشور را هدف قرار دهد و نه اکثریت جمعیت را. اما حملات 11 سپتامبر و جنگ علیه تروریسم که پس از آن آغاز شد، واشنگتن را مجبور به تجدیدنظر در سیاست خارجی خود کرد. ایالات متحده دریافت که مرکزیت آن در نظام مالی جهانی و قدرت جهانی دلار فرصتی منحصر به فرد برای از بین بردن گروه‌های تروریستی از طریق بخش بانکی فراهم آورده است.

اما سیاست‌گذاران امریکایی دریافتند که جدای از القاعده و دیگر گروه‌های تروریستی مشابه، می‌توانند از نقش برجسته ایالات متحده در نظام مالی جهانی برای تحت فشار گذاشتن کشورها استفاده کنند. نگرانی‌هایی درباره احتمال گسترش سلاح‌های هسته‌ای توسط کره شمالی و ایران در دهه 2000، فرصتی برای آزمودن این تفکر در اختیار ایالات متحده قرار داد.

در مورد پیونگ‌یانگ شرایط بسیار دشوار بود چون این کشور در قیاس با سایر کشورها ارتباطات اقتصادی کمتری با جهان دارد و شرایط رژیم کیم جونگ اون

به گونه ای نیست که دشواری‌های اقتصادی آن را مجبور به تغییر رفتار کند. اما تهران هدف ساده‌تری برای تحریم‌های ایالات متحده (متمرکز با بخش بانکداری) بود. یک دلیل اینکه مقامات ایران مجبورند در قبال خواسته‌های ملت خود پاسخگو باشند و دوم، ایران که در گذشته‌های دور یک امپراتوری تجاری به شمار می‌رفته، به ویژه در زمینه تجارت نفت به تعاملات بین‌المللی وابسته است. مساله دیگر اینکه ایران خود را یک قدرت منطقه‌ای می‌داند و مایل است روابطش با دیگر کشورها را تقویت کند و همین مساله آن را در تعامل بیشتری با نظام مالی و اقتصادی جهانی قرار می‌دهد. تا سال 2012، ایالات متحده همه تلاش خود را به کار گرفت تا همه بانک‌های ایران را هدف بگیرد؛ اما از آن سال به بعد، واشنگتن مشتریان نفتی تهران را نیز با استفاده از «تحریم‌های ثانویه» هدف گرفت و به جای تحریم ایران، شرکت‌های خارجی مرتبط با این کشور را تحریم کرد. برخلاف شرکت‌های صوری که با کره شمالی کار می‌کردند، شرکت‌های خارجی مرتبط با ایران قابل ردگیری و در نتیجه قابل تحریم بودند. ایران در دور زدن برخی از تحریم‌ها موفق شد، اما اقتصاد این کشور در سال‌های 2012 تا 2015 آسیب شدیدی دید و در نهایت تحریم‌ها تهران را به بازگشت به میز مذاکره با واشنگتن و دیگر قدرت‌های جهانی واداشت.

  افزایش قدرت تحریم‌ها

اکنون دونالد ترامپ با خروج یکجانبه از توافق هسته‌ای ایران و اعمال مجدد تحریم‌ها علیه این کشور بدون حمایت بین‌المللی، این مساله را به آزمایش گذاشته که واشنگتن می‌تواند به تنهایی به اهداف خود دست یابد یا خیر. نتایج اولیه حاکی از موفقیت نسبی ترامپ بودند؛ ارزش ریال ایران در بازار سیاه به‌شدت کاهش یافت و بسیاری از شرکت‌های غربی که قصد سرمایه‌گذاری در بخش‌های خودروسازی، نفت و دیگر بخش‌های مجاز را داشتند، در واکنش به تحریم‌های امریکا، ایران را ترک کردند.

اما تحریم‌ها بین ایالات متحده و سایر کشورهای جهان به ویژه اروپایی‌ها، شکاف ایجاد کرده‌اند و با توجه به تهدید ترامپ به تشدید تحریم‌ها، این شکاف وسیع و وسیع‌تر خواهد شد. بروکسل تنها برای به چالش کشیده واشنگتن از برنامه ایجاد یک ابزار ویژه مالی (ابزار هدف خاص/اس پی وی) برای تسهیل تجارت با تهران خبر داده است. تمایل ایالات متحده به اعمال فشار حداکثری علیه ایران سبب شده که باقی جهان و به ویژه اروپا درصدد یافتن راه‌هایی برای مقابله با برنامه امریکا برآیند. در حال حاضر، گزینه‌های جهانی برای مقابله با امریکا چندان زیاد نیست، اما پافشاری ایالات متحده بر یکجانبه گرایی ممکن است به از بین رفتن سلطه این کشور بر نظام مالی جهانی بیانجامد. چین، روسیه و دیگران از جهانیان خواسته‌اند تا در ذخایر ارزی خود، از یک سبد ارزی استفاده کنند و نه صرفا از دلار. هر مرتبه که امریکا درصدد مجازات کشوری از طریق تحریم‌های مالی برآید، کشورهایی هستند که برای یافتن ساز و کارهایی برای دور زدن تحریم‌ها تلاش خواهند کرد. افزایش نقش چین در بازار جهانی نفت می‌تواند سلطه دلار بر این بازار را از بین ببرد. در عین حال، فناوری‌های جدید از جمله ارزهای رمزنگار می‌توانند در نظام پرداخت‌های جهانی انقلاب ایجاد کنند و احتمالا جای دلار را بگیرند. در حال حاضر، ایران یک مورد آزمایشی برای قدرت تحریم‌های یکجانبه امریکا به حساب می‌آید و به نظر می‌رسد. انتظار می‌رود که تحریم‌ها آسیب‌های بیشتری به اقتصاد ایران وارد کنند چراکه دیگر کشورها در شرایط کنونی و کوتاه‌مدت، گزینه چندانی برای مقابله با امریکا ندارند. اما این روند همیشگی نخواهد بود.