خط‌کشی میان تیزهوشان و دانش‌آموزان عادی

۱۳۹۷/۰۹/۲۶ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۳۵۶۶۲
خط‌کشی میان تیزهوشان  و دانش‌آموزان عادی

قرار بود عدالت آموزشی برای همه دانش‌آموزان برقرار شده و آموزش و پرورش رایگان در اختیار همه باشد اما در دهه‌های گذشته تنوع مدارس به حدی شد که انتخاب را برای خانواده‌ها و دانش‌آموزان سخت کرد. مدارس دولتی، نمونه مردمی، تیزهوشان و غیرانتفاعی که بر اساس دو معیار پول و هوش میان دانش‌آموزان خط می‌کشند. تکلیف مدارس غیرانتفاعی مشخص است، هرچقدر پول بیشتری برای ثبت نام پرداخت شود، مدرسه غیرانتفاعی با اسم و رسم‌تری فارغ از استعدادهای دانش‌آموزان پذیرای آنها خواهند بود اما سیاست مدارس تیزهوشان چیز دیگری است. مدارسی که بچه زرنگ‌ها را دور هم جمع کرده و میان آنها با دانش‌آموزان مدارس عادی دیوار می‌کشند. اساس کار این مدارس تفکیک میان دانش‌‌آموزان بر مبنای ضریب هوشی آنهاست که چنین سیاستی از سال‌های قبل مورد انتقاد روانشناسان و کارشناسان آموزش قرار گرفت تا جایی که مسوولان آموزش‌وپرورش به سمت سیاست تعدیل پذیرش در این مدارس رفتند و بعد از آن هم برای پایان دادن یا بهبود عملکردشان، چندین و چند طرح مختلف را آماده کردند. از طرح شهاب که تاکید بر نخبه‌پروری میان همه دانش‌آموزان داشت تا ممنوعیت تفکیک دانش‌آموزان تیزهوش از عادی‌ها. با این حال این طرح‌ها همچنان نوپاست، مدارس تیزهوشان هنوز هم به کار خود با همان رویه سابق ادامه می‌دهند. نکته جالب توجه آنکه اگرچه مسوولان آموزش و پرورش معتقدند چنین جداسازی‌هایی نادرست اما تصمیم‌گیری برای ادامه فعالیت این مدارس را وابسته به سیاست‌های کلان کشور می‌دانند.

  طرح شهاب هم پایان کار تیزهوشان نبود

طرح شهاب که مخفف شناسایی و هدایت استعداد برتر است، با هدف شناسایی و هدایت و پشتیبانی از دانش‌آموزان مستعد بدون تفکیک میان دانش‌آموزان نخبه و عادی، در تاریخ ۲۵ بهمن سال ۸۶ به تصویب هیات امنای بنیاد ملی نخبگان رسید. اولین مرحله این طرح در مدارس در سال تحصیلی ۹۲-۹۱ به صورت آزمایشی در هفت استان آذربایجان شرقی، اصفهان، البرز، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، کرمانشاه و هرمزگان، برای هفت درصد دانش‎آموزان (۳۹۳۸۴ دانش‎آموز) در ‎پایه چهارم و پنجم ابتدایی، دوم و سوم راهنمایی و اول، دوم و سوم متوسطه اجرا شده است. دومین مرحله طرح نیز در سال تحصیلی ۹۴- ۹۳ با انتخاب دانش‌آموزان پایه چهارم ابتدایی تمامی استان‎های کشور (یک منطقه از هر استان) اجرا شد اما همچنان رییس مرکز ملی پرورش استعداد‌های درخشان وزارت آموزش و پرورش معتقد است این طرح هنوز نوپا بوده و تبدیل به جایگزین مناسبی برای مدارس تیزهوشان نشده است. فاطمه مهاجرانی درباره این موضوع بیان کرد: “ در کشور‌های پیشرفته و توسعه یافته دانش‌آموزان عادی و نخبه در کنار هم تحصیل می‌کنند اما درایران تا زمانی که ما سیستم جامع و شرایط عالی برای حضور دانش‌آموزان عادی و نخبه در یک مدرسه نداشته باشیم مجبوریم از همان سیستم قدیمی جداسازی نخبگان استفاده کنیم.»

او افزود: «طرح شهاب طرحی است که در راستای اجرای سیاست‌های عدم تفکیک دانش‌آموزان اجرایی می‌شود و در حال حاضر مانند طفل نوپایی است که باید کمک کنیم تا روی پای خود بایستد.قیاس در بین دانش‌آموزان تا حدودی می‌تواند موتور محرکه باشد و برای پیشرفت نیز لازم است اما هدف از اجرای طرح شهاب که در درون مدارس و برای دانش‌آموزان پایه چهارم ابتدایی این است که دانش‌آموزان فقط در یک درس و رشته خاص با هم قیاس نشوند. این طرح، طرح متعادلی است که افراط و تفریط ندارد و سعی دارد تا به جامعه نشان دهد که شاید دانش‌آموزی مثلا در درس علوم استعداد ندارد، ولی در مقابل استعداد هنری بالایی دارد و جامعه باید بداند که هیچ یک از این دو بر دیگری برتری ندارد.»

اظهارات مهاجرانی در حالی است که خرداد سال گذشته در جلسه شورای عالی آموزش و پرورش تفکیک دانش‌آموزان نخبه از عادی ممنوع اعلام شد. مهدی نوید ادهم، دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش درباره این مصوبه این شورا بیان کرد: «آموزش و پرورش باید شرایطی را به وجود آورد که همه دانش‌آموزان با استعدادهای مختلف در مدارس عادی ساماندهی شوند، تنها آن دسته از دانش‌آموزانی که استعدادهای بسیار برتری دارند یا «باهوش» به معنای واقعی تلقی می‌شوند، جداسازی خواهند شد. مدارس تیزهوشان و استعدادهای درخشان در یک بره‌های از زمان رشد نامناسب داشتند، تاکید کرد که باید رشد این مدارس مدیریت و کنترل شود. » با این حال روز گذشته فرهاد کریمی، رییس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش درباره سیاست جداسازی دانش‌آموزان سمپاد درباره تصمیم نهایی آموزش و پرورش برای فعالیت مدارس تیزهوشان گفت: «دنیا به سمت تلفیق حرکت می‌کند. هر کشوری سیاست خود را دارد، اما در مجموع جداسازی دانش‌آموزان با اصل آموزش و تربیت خلاق منطبق نیست. اینکه روش جداسازی یا تلفیق اجرا شود، بسته به سیاست‌های کشور و تصمیمات کلان دارد.»

  جداسازی دانش‌آموزان و نابرابری اجتماعی

با این وجود با رشد بی‌رویه این مدارس سوالاتی برای کارشناسان آموزشی و خانواده‌ها هم ایجاد شد؛ اینکه چقدر این جداسازی‌ها درست است؟ آیا این شیوه آموزشی تبعیض‌آمیز نیست؟ این شیوه آموزش چقدر به نفع بچه‌های تیزهوش و معمولی است؟ آیا این جداسازی‌ها مدارس را از وجود بچه‌های زرنگ و درسخوان محروم نمی‌کند؟ آیا این حقیقت دارد که تحصیل در این مدارس فشار روحی مضاعفی به دانش‌آموزان وارد می‌کند؟ اصغر مینایی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، درباره این موضوع به تعادل گفت: «آزمون سمپاد از ویژگی‌های لازم اندازه‌گیری برخوردار نیست. کیفیت لازم برای استفاده به عنوان ابزاری برای گزیش دانش‌آموزان برای ورود به مدارس استعداد‌های درخشان و نمونه دولتی را ندارند. این آزمون‌ها بر اساس آزمون‌های هوش و خلاقیت، فاقد روایی کافی است. آزمون‌های ورودی مدارس تیزهوشان نه‌تنها توانایی بالایی در غربال افرادی که باهوش خوانده می‌شود ندارد بلکه در موارد اندکی افراد باهوش را از چرخه انتخاب حذف می‌کند؛ بنابراین بسیاری از کسانی که از ورود به این مدارس و استفاده از امکاناتشان منع شده‌اند، در معرض بی‌عدالتی قرار گرفته‌اند. حال آنکه باید توجه کرد که این و جداسازی‌ها در نهایت باعث ایجاد احساس نابرابری اجتماعی در دانش‌آموزان می‌شود.»

از طرف دیگر مهدی بهلولی، کارشناس آموزش ‌و پرورش هم بر این باوراست که در بیشتر نقاط دنیا فقط درصد بسیار کوچکی از دانش‌آموزان را که هوش فوق‌العاده‌ای دارند و نخبه محسوب می‌شوند از بقیه جدا می‌کنند؛ اما بقیه دانش‌آموزان را جدا نمی‌کنند و بنیاد این جداسازی در ایران علمی نیست. او قصد اصلی از تأسیس این مدارس را سود اقتصادی‌دانسته و بیان کرد: «من از نزدیک با بسیاری از این دانش‌آموزان آشنایم خیلی از آنها نخبه نیستند و فقط در کلاس‌های آموزشی ورودی به این مدارس شرکت کرده یا جزوه‌های آزمون ورودی به این مدارس را خوانده‌اند و قبول‌شده‌اند. در جامعه طبیعی آدم‌های متوسط، باهوش و کم‌هوش باید در کنار هم قرار بگیرند و درس بخوانند. با تأسیس این مدارس تعداد دانش‌آموزان خوب در مدارس عادی کم شده و به‌زور می‌توانید در کلاس‌ها 5- 4 دانش‌آموز خوب پیدا کنید، این آسیب‌زا است.»

به گفته او بسیاری از دانش‌آموزان این مدارس به خاطر فشارهای شدید درسی مشکل روحی پیدا می‌کنند، این هدف واقعی آموزش ‌و پرورش نیست و آموزش ‌و پرورش واقعی دانش‌آموزان را با روحیه همکاری و حساس نسبت به حقوق شهروندی بار می‌آورد نه دانش‌آموزی که در المپیاد ریاضی رتبه بیاورد اما روح و روان سالمی نداشته باشد.