شکست برجام شکست اروپاست
دیپلماسی ایرانی|
نویسنده: تاریا کرونبرگ|
زمانی که ایالات متحده از توافق هستهای ایران خارج شد، رهبران سه کشور اروپایی امضاکننده برجام یعنی فرانسه، آلمان و بریتانیا تعهد خود را به این توافق و اجرای همهجانبه آن اعلام کردند و گفتند که محافظت از برجام برای منافع امنیت ملی همه آنها اهمیت دارد. اتحادیه اروپا میخواهد اعتبار خود را به عنوان یک بازیگر جهانی حفظ کند و در عین حال، از روابط در دو سوی اقیانوس اطلس که پشتوانه سیاست خارجی آن است نیز محافظت کرده باشد.
اتحادیه اروپا استراتژی امنیت اروپایی را در سال 2003 و پس از آن اتخاذ کرد که یک گروه معاند از وجود تاسیسات هستهای اعلام نشدهای خبر داد که با سوء ظن به ایران و بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی همراه شد. اما این استراتژی امنیتی تنها یک واکنش به فعالیتهای هستهای ایران نبود و بیشتر واکنش به جنگ تحت فرماندهی امریکا در عراق و نگرانی از حمله به ایران پس از آن، به شمار میرفت. «چندجانبه گرایی موثر» در سال 2003 در حقیقت انتقادی آشکار از رفتار یکجانبه گرایانه امریکا در عراق بود.
مهمترین میراث 12 سال مذاکرات هماهنگ شده توسط اتحادیه اروپا، حذف گزینه نظامی در قبال ایران از روی میز بود. وقتی بیشتر قدرتهای بزرگ - اتحادیه اروپا، چین، فرانسه، آلمان، بریتانیا و ایالات متحده - پای میز مذاکره هستند، معمولا هیچ مداخله نظامی صورت نمیگیرد. سه وزیر امور خارجه اروپایی در سال 2003 تصمیم گرفتند برای ممانعت از گزینه نظامی، شرایط را برای آغاز مذاکرات فراهم کنند. اتحادیه اروپا و ایران در سال 2005 و پیش از آنکه امریکا تصمیم بگیرد به مذاکرات بپیوندد، به توافق بسیار نزدیک شده بودند.
اکنون با خروج امریکا از برجام، ایالات متحده به صورت مستقیم و غیرمستقیم ایران را تهدید میکند.این در حالی است که ایران با یک سری مشکلات اقتصادی مواجه است که میتواند موضع اصولگرایان را در سیاستهای ایران تقویت کند.
توافق هستهای ایران تا اینجای کار منطقه را از نظر هستهای باثباتتر کرده است و اگرچه محدودیتهای اعمال شده بر ایران تاریخ انقضا دارند، اما تعهدات ایران به عضویت در پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای همچنان باقی میمانند. یک ایران مسلح به تسلیحات هستهای در خاورمیانه برای امنیت ملی اروپا خوب نیست و گسترش تسلیحات هستهای در خاورمیانه هم عواقب خوبی نخواهد داشت. تا اینجا، برجام اروپا را در دستیابی به هر دو هدف یاری کرده است. اگر محیط امنیتی بدتر شود، پیامدهای بدی برای اروپا خواهد داشت. خروج ایران از برجام میتواند به معنای آغاز یک مسابقه تسلیحات هستهای در خاورمیانه باشد. ایران ممکن است برنامه هستهای خود را از سر بگیرد و عربستان سعودی هم که به داشتن تسلیحات هستهای ابراز تمایل کرده است.
اعتبار داشتن به عنوان یک بازیگر جهانی
دلیل اصلی اقدامات اتحادیه اروپا و ستون اساسی هر دو استراتژی امنیتی اروپا در سال 2003 و استراتژی جهانی سال 2016، نظم جهانی مبتنی بر قانون با مرکزیت سازمان ملل متحد و اصل چندجانبه گرایی است. برای تاثیرگذار بودن نهادها، نظامها و معاهدههای بینالمللی در مواجهه با تهدیدها علیه صلح و امنیت جهانی، جامعه بینالمللی بایستی مطابق توافقنامههای به دست آمده عمل کند.
این هسته ارزشهای اروپایی در مذاکرات ایران نیز در نظر گرفته شد و اکنون، خروج امریکا از توافق به دو دلیل، نقض این ارزشها به شمار میرود. اول اینکه خروج یک جانبه ایالات متحده از توافق هستهای ایران به معنای چالشی مستقیم برای چندجانبه گرایی است. دوم اینکه این مساله، نقض آشکار توافقنامههای سازمان ملل متحد است چراکه برجام یک قطعنامه سازمان ملل و مورد تایید شورای امنیت است.
یک سال پس از حصول برجام، اتحادیه اروپا در ژوئن 2016 با اتخاذ یک استراتژی جدید جهانی موسوم به «چشمانداز مشترک، اقدام مشترک: اروپایی قوی تر»، از پرونده ایران به عنوان الگوی خود برای مشارکت در سیاست خارجی و امنیتی یاد کرد. توافق هستهای ایران این مساله را به اروپاییها آموخته است که با تسلیم شدن در برابر ایالات متحده، استقلال عمل خود را از دست میدهند. این اتفاق در سال 2006 و با اصرار امریکا به گزارش دادن ایران به شورای امنیت رخ داد و اکنون بار دیگر با خروج امریکا از توافق هستهای ایران در حال تکرار است. اگر اروپا برای پیشبرد اهداف خود مجبور باشد منتظر تغییر رییسجمهوری امریکا باشد، تمایل اروپاییها به استقلال استراتژیک معنای چندانی نخواهد داشت.
چالش روابط در دو سوی اقیانوس اطلس
با آشکار شدن اولین نشانههای احتمال خروج امریکا از توافق هستهای ایران، دیوید اُ سولیوان در مصاحبه با «آتلانتیک» بر این مساله تاکید کرد که اعمال مجدد تحریمهای لغو شده مرتبط با برنامه هستهای ایران، اقدامی قانونی نیست و اتحادیه اروپا همه ابزار موجود برای محفاظت از منافع مشروع شرکتهای اروپایی را مورد بررسی قرار خواهد داد.
امریکا در 5 نوامبر بسته تحریمی خود را مجددا علیه ایران اعمال کرد که در نتیجه قطعنامه سازمان ملل متحد در سال 2015 لغو شده بود. تحریمهای اعمال شده علیه ایران مبادلات بین بانکی با استفاده از دلار و فروش نفت ایران را هدف قرار دادند. دور اول تحریمها در ماه آگوست نیز به محدودیتهای خرید ارز برای ایران و انتقال طلا و دیگر فلزات ارزشمند مربوط میشد. در سالهای 2011 تا 2013 که ایالات متحده این تحریمها را علیه ایران اعمال کرد، اتحادیه اروپا هم در آنها شریک بود. اما امروز ایالات متحده در اعمال تحریمهای فرامرزی تنهاست و اروپاییها به هدف این تحریمها تبدیل شدهاند.
اتحادیه اروپا اکنون همه تلاش خود را برای محافظت از بانکها و شرکتهای فعال در ایران از تحریمهای ایالات متحده به کار گرفته است. قانون انسداد و طراحی یک خط اعتباری ویژه برای شرکتهای فعال در ایران توسط بانک سرمایهگذاری اروپا از جمله این اقدامات است. اتحادیه اروپا همچنین مبلغ 50 میلیون یورو برای کمک به ایران در مواجهه با مشکلات مالی در نظر گرفته است.
پاسخ به همه این تلاشها این بوده که اتحادیه اروپا از نداشتن استقلال مالی رنج میبرد. آزمون نهایی برای اروپا سامانه پیامهای فرامرزی مالی (سوئیفت) بود که مقر آن در بلژیک است و شامل قوانین اروپایی میشود. سوئیفت هم در نگرانی از تحریمهای ایالات متحده، دسترسی ایران را قطع کرده است. همین مساله سبب شده اروپا درصدد استفاده از یک ابزار ویژه مالی موسوم به «ابزار هدف خاص / اس پی وی» برآید. فدریکا موگرینی مسوول سیاست خارجی اروپا گفته اس پی وی تا پایان سال جاری میلادی اجرایی میشود. ایرانیها بیصبرانه منتظر نتیجه هستند.
مصالحه؟
در خصوص توافق هستهای ایران، مصالحه در دو سوی اقیانوس اطلس ممکن نیست. ایالات متحده با خروج از برجام ارزشهای اساسی اتحادیه اروپا را به چالش کشیده و با اعمال مجدد تحریمها علیه ایران، عدم استقلال مالی اتحادیه اروپا را آشکار ساخته و مانع از اجرای آن به تعهداتش شده است. مصالحه به معنای تحقیر اروپاییهاست. سیاست مشترک امریکایی-اروپایی هم ایران را مجبور به ترک توافق میکند که این مساله امنیت اروپایی را به خطر میاندازد و میتواند به رقابت برای تسلیحات هستهای در خاورمیانه تبدیل شود.
اتحادیه اروپا باید پیش از هر اقدامی، روابط با آن سوی اقیانوس اطلس را به تعلیق درآورد و بپذیرد که تضاد جدی بین ارزشها و منافع اروپایی و امریکایی وجود دارد. اتحادیه اروپا میتواند پس از آن درصدد روابط جدید در نظم نوظهور جهانی برآید. بطور واضحتر، باید برای محافظت از برجام و دفاع از چندجانبه گرایی در مقابل یکجانبه گرایی امریکا، با چین و روسیه همکاری کند. اتحادیه اروپا باید از این دو سال یا حتی شش سال ریاستجمهوری دونالد ترامپ برای بازتعریف نقش خود در جهانی متلاطم استفاده کند.
منبع: لوبه لوگ