ترامپ در طلب افسار اروپا
دونالد ترامپ با وعده احیای عظمت امریکا به ریاستجمهوری رسید. رهبری بلا منازعه امریکا در بلوک غرب یکی از اوصاف امریکای بزرگ است. دولت ترامپ برای نمایش عظمت و رهبری با دو مانع اصلی روبرو شده است که البته ریشه در دوران پیشا ترامپ دارند. یکی مقاومت اروپا دربرابر قوانین فرامرزی واشنگتن و دیگری تامین هزینههای ناتو تحت فرماندهی امریکا.
به نظر میرسد کاخ سفید در حال رسیدگی به هر دو مشکل است. دنباله روی اروپا از قوانین واشنگتن و اطاعت ایشان از همه اوامر امریکا در حوزه امنیتی سبب خواهد شد که امریکا در برابر دیگر بازیگران جهانی بسیار قدرتمند ظاهر شود. اروپا با وجود ناکامیها، به رویای ساختن یک اتحادیه یکپارچه و مستقل مشغول است و با امریکا چانه میزند! ساختن «پل طلایی بازگشت» برای ترغیب طرف مقابل به عقبنشینی عزتمند، یک روش هوشمندانه و کلاسیک طی مدیریت منازعات و اختلافات محسوب میشود. ترامپ به وضوح اتحادیه یکپارچه و مستقل را نمیپسندد و طی دو سال اخیر از هر فرصتی برای افسار زدن اروپا استفاده کرده است.
۱- با وجود اعمال تحریمهای ثانویه امریکا علیه ایران، اتحادیه اروپا دست کم لفظا در مقابل اراده واشنگتن مقاومت میکند. امریکا توانسته شرکتهای اروپایی را از ایران خارج کند و همین خالی شدن دست سیاستمداران اروپایی سبب تحقیر حاکمیت اروپاییها شده است. در این غلبه آشکار، اعلام تسلیم شدن اروپا به واشنگتن بسیار خفت بار خواهد بود و سیاستمداران اروپایی را نه تنها در کشورهای خود سرافکنده میکند بلکه همه کشورهای جهان که به همکاریهای مستقل اروپایی دلبستهاند، دلسرد خواهند شد.
اما امریکا دست بهکار شده است و هربار اختلافی دیپلماتیک میان اروپا و ایران را برجسته میکند. امریکا امیدوار است که اروپا با بهانه تامین امنیت از پل طلایی بازگشت با افتخار عبور کند و زیر سایه بیرق رهبری امریکا، رسما به جبهه فشار حداکثر علیه ایران بپیوندد.
۲- سابقه چانه زنی بر تامین بودجه ناتو به مدتها پیش از ریاستجمهوری ترامپ برمیگردد اما ترامپ از بدو به قدرت رسیدن بارها گله کرده است که مالیاتدهندگان امریکایی هزینه هنگفتی میپردازند تا امنیت دیگران تامین شود، دیگرانی که قدر زحمت امریکا را هم نمیدانند و مسوولیت خود را نمیپذیرند. اعلام کم کردن از شمار نیروهای امریکایی مستقر در آفریقا، سوریه و افغانستان، ابزاری است که طی چند هفته اخیر در دست ترامپ به چشم میآید. کم و زیاد کردنها و بازیهای نمایشی با اعداد نظامیان امریکایی، همواره تابع منافع سیاسی روسای جمهور آنها است. اکنون نیز میتوان اعلامات ظاهرا غافلگیر کننده و جنجال ساز رییسجمهور امریکا را نمایشی در خدمت معتبر جلوه دادن تهدید “کاهش مشارکت امریکا در ناتو “ ارزیابی کرد. از این رهگذر، ترامپ موفق خواهد بود اگر که اعضای ناتو را کاملا متوجه عواقب کنارهگیری امریکا کند. آشکار شدن عجز متحدین از جبران غیبت امریکا، ایشان را ناچار خواهد کرد تا از پل طلایی بازگشت بگذرند و به پرداخت سهم خود، جهت رضایت فرمانده، سرعت دهند. تکاپوی احتمالی اروپاییها برای جبران کمبود بودجه ناتو با وجود مشکلات داخلی، نباید یک اطاعت خفت بار به نظر برسد بلکه با این استدلال توجیه خواهد شد که افزایش هزینه نظامی، تنها پاسخ موجود به نیاز ضروری «صلح و امنیت جهان» است!
همچنین هیاهوی داخل ایالات متحده در واکنش به “اعلام خروج اشغالگران امریکایی از سوریه “ آوردههایی برای دونالد ترامپ در پی دارد. اخیرا علاوه بر رسوایی تخلفات انتخاباتی، کیفیت روابط دولتیها با بن سلمان، انگیزه صدور قطعنامه سناتورها علیه مواضع ترامپ شد و اتحاد امریکای ترامپ با عربستان بن سلمان زیر ذره بین رقبا رفت. اما جالب اینکه غالب منتقدین روابط ترامپ و بن سلمان اکنون مخالفان کاهش حضور امریکا در منطقه هم هستند. همین حساسیت جدید، ایشان را به موضعی میکشاند که گزیری از آتش بس، شراکت و همصدایی با لابی حامی بن سلمان نخواهند داشت تا مبادا که نقش امریکا در منطقه کمرنگ شود و «منافع ملی» به خطر بیفتند.
منبع:الف