صلح افغانستان، باجی برای موازنه قوا در منطقه
گروه جهان|
نگاهی گذرا به تاریخ قدرت، مسیر ظهور، اوج و افول را برای هر قدرت بزرگی بیگریز و گزیر میسازد. هنری کسینجر استراتژیست مطرح امریکایی، میگوید امریکا بهسان هر قدرت قدر دیگری، روزی به جبر، باید سکوی بزرگی جهان را بدرود گوید، ولی انتخابها و اقدامهای امریکا میتواند در افول زودهنگام یا دیرهنگام تاثیر بسزایی داشته باشد.
امریکا برای دوام و قوام این هیمنهاش که از کران تا به کران به نحوی حضور دارد، به استراتژیهای متفاوتی متوسل میشود. موازنه قوا یکی از ماندگارترین نظریههایی است که امریکا برای بقای هژمونی خود هراز گاهی به آن تکیه میکند. برای استقرار موازنه قوا از این ابزارها میتوان سود جست:
سیاست تفرقه بیانداز و حکومتکن، بازگذاری اراضی اشغال شده پس از جنگ، ایجاد دولتهای حائل، تشکیل اتحادیهها، احاله مسوولیت، ایجاد حوزههای نفوذ، چانهزنی دیپلماتیک، حلوفصل حقوقی و مسالمتآمیز اختلافات، کاهش تسلیحات، رقابت یا مسابقه تسلیحاتی و جنگ به عنوان آخرین راهحل.
یکی از کشورهایی که در آینده نزدیک برای امریکا دردسرساز خواهد بود، چین است. جان میرشایمر نظریهپرداز امریکایی، معتقد است، چین اژدهایی است خاموش. مادامی که توان اقتصادی چین پشتبند توان نظامیاش شود، این کشور غیرقابل مهار میشود. اغلب متون و ادبیات نظری در امریکا، جدیدا چین را به عنوان یک رقیب جدی به خورد مخاطب میدهد. امریکا برای مهار چین در منطقه تدابیری را در پیش گرفته است. هدف نهایی امریکا در این منطقه، ایجاد موازنه قوا است. بهگونهای که قدرت چین در درگیریهای منطقهای هدر رود و تا مدت طولانی از شتاب چین برای افزایش قدرت در سطح جهانی جلوگیری کند.
با حضور دونالد ترامپ در راس قدرت امریکا، این تقابل، رنگ و روی جدی به خود گرفت. استراتژی جنوبآسیای امریکا که ۲۰۱۴ اعلام شد، نقطه عطفی در تشدید این رقابت بود. در این استراتژی، هند محور اصلی برنامههای امریکا در منطقه فرض شده است. امریکا بهظن اینکه هند با وجود تنشهای سیاسی و ارضی که با چین دارد، جمعیت تقریبا مساوی، وسعت خاک، قدرت هستهای و ادعای رهبری منطقه، میتواند هند را در برابر چین علم کند و موازنه قوای منطقهای را به منظور به چالش کشیدن چین رقم بزند، تا از سرعت چین در جایگاه قدرت بزرگتر جهانی جلوگیری کند. اما این الگوی رفتاری امریکا در خصوص هند، جوابگو نبود و با دو چالش جدی روبرو شد: نخست اینکه؛ تکیه بر هند در منطقه جنوبآسیا، شریک قدیمی امریکا، پاکستان را به خشم آورد. و منجر به ایجاد گسل و معضل در رابطه امریکا و پاکستان شد. پاکستان نیز در برابر این تک امریکا، پاتک محکمی به او زد و وارد تعامل عمیقتری با چین شد. این تعامل شامل کمک بزرگ دو میلیارد دلاری چین به پاکستان، فروش تسلیحات نظامی چین به پاکستان، تداوم جدیتر کار بر سر دهلیز اقتصادی چین و پاکستان و… است. رابطه چین و پاکستان در واکنش به حمایت امریکا از هند به حدی پیش رفته که مدعیان امر، بحث محور ژئوپلیتیک جدید آسیا را که دوسوی آن چین و پاکستان هستند، مطرح کردند.
مورد دومی که استراتژی احاله مسوولیت را به چالش کشید، درگیر نشدن جدی هند با چین است. خلاف آنچه امریکا توقع داشت، هند و چین در تعاملات منطقهای، از وارد شدن به درگیری خودداری کردند و در عوض تعاملات اقتصادی و نظامی خود را جدیتر کردند. نارندرا مودی نخستوزیر هند، و شی جیپینگ رییسجمهور چین، اخیرا بر سر تقویت روابط اقتصادی و کاهش تنشهای سیاسی توافق کردند. روسیه هم به این جرگه پیوسته و درصدد به حاشیه راندن رقیب سنتیاش، یعنی امریکا در منطقه است. به همین منظور روسیه در اواخر سال میلادی گذشته، توافقنامه فروش سامانه موشکی اس400 را با هند امضا کرد. و این توافق واکنش شدید امریکا را در پی داشت. امریکا به هند هشدار داد که اگر این سامانه را از روسیه خریداری کند، با تحریمهای جدی مواجه خواهد شد.
ایالات متحده با درک اینکه احتمال آن میرود که عنان منطقه از دستش خارج شود، وارد تعامل جدید با پاکستان شد و تن به خواستهای داد که در 17سال گذشته، جدیترین تقاضای پاکستان از امریکا بود یعنی، مشارکتطالبان در ساختار رسمی قدرت در افغانستان، اما این خواسته تاکنون اجابت نشده بود. پیگیری جدی موضوع صلح از طرف دولت امریکا و فرستادن نماینده ویژه به منظور تعقیب این برنامه، در پی وصل دوباره پاکستان و ایالات متحده است.