الزامات جهانی شدن در دنیای متغیر امروز

۱۳۹۷/۱۱/۰۱ - ۰۱:۱۰:۱۵
کد خبر: ۱۳۸۱۰۶
الزامات جهانی شدن در دنیای متغیر امروز

گروه جهان|

 پس از جنگ جهانی دوم، جامعه جهانی گردهم آمد تا آینده مشترکی را بسازند. حالا بار دیگر باید این کار را انجام دهد چرا که بخش قابل توجهی از جامعه به‌دلیل روند کند و ناهموار بهبود اقتصادی پس از بحران بزرگ مالی، نه فقط از سیاستمداران و سیاست‌های آنان بلکه از روند جهانی شدن و تمام نظام اقتصادی زیرمجموعه آن ناراضی شدند. در عصر گسترش ناامنی‌ها و ناامید‌ها، پوپولیسم به عنوان جایگزین وضع موجود بطور فزاینده‌ای جذاب به نظر می‌رسد.

در وب‌سایت مجمع جهانی اقتصاد که نشست سالانه آن از سه‌شنبه (فردا) آغاز می‌شود، آمده: پوپولیسم این روزها جذاب به نظر می‌آید اما گفتمان نخبگان پوپولیستی اغلب بین دو واژه جهانی‌سازی (globalization) و جهان‌وطنی (globalism) تمایزی اساسی قائل می‌شوند. جهانی‌سازی پدیده‌ای است که موتور محرکه آن فناوری، گردش ایده‌ها، افراد و کالاهاست. جهان‌وطنی یک ایدئولوژی است که نظم نئولیبرال را بر منافع ملی ترجیح می‌دهد. هیچ کس نمی‌تواند انکار کند که ما در دنیای جهانی‌شده زندگی می‌کنیم. اما اینکه آیا تمام سیاست‌های ما باید در راستای جهانی شدن باشد، شدیدا مورد بحث و مجادله است.

این مجادله‌ها، پرسش‌های کلیدی را درباره معماری اداره جهان مطرح کرده است. با وجود شمار روزافزونی از رای‌دهندگان که خواستار پس گرفتن قدرت اعطا شده به نهادهای بین‌المللی هستند، چالش امروز ترمیم حاکمیت‌ها در جهانی است که نیازمند همکاری است. ما باید به جای محدود کردن اقتصاد از طریق حمایت‌گرایی و سیاست‌های ملی‌گرایانه، توافق‌ جدیدی را میان شهروندان و رهبران آنها ایجاد کنیم تا همه به اندازه کافی در کشور خود احساس امنیت داشته باشند و درهای خود را به روی جهان گشوده نگه دارند. در غیر این صورت، فروپاشی قریب‌الوقوع ساختارهای اجتماعی به فروپاشی دموکراسی منجر خواهد شد.

علاوه بر این، چالش‌های مرتبط با انقلاب چهارم صنعتی با محدودیت‌های محیط زیستی همزمان شده که خود باعث ظهور یک نظم جدید چند‌قطبی در عرصه بین‌المللی و البته افزایش نابرابری شده است. این تحولات یکپارچه طلیعه عصر جدیدی از جهانی‌شدن است. اینکه عصر جدید زندگی انسان‌ها را بهبود خواهد بخشید یا خیر، به همکاری‌های محلی، منطقه‌ای، ملی و بین‌المللی دولت‌ها و ظرفیت آنان برای تطبیق با شرایط جدید بستگی دارد.

در همین حال، چارچوبی جدید برای همکاری‌های بین‌المللی دولتی و خصوصی شکل گرفته است. همکاری بخش دولتی و خصوصی باعث شده تا بخش خصوصی و بازارهای آزاد در جهت منافع عمومی، رشد اقتصادی در همزمان با پایداری محیط زیست را تجربه کنند. اما برای در نظر گرفتن منافع عمومی ابتدا باید ریشه‌های علل نابرابری را شناسایی کرد.

برای مثال، در حالی که بازارهای آزاد و رقابت روزافزون در عرصه‌های جهانی بازنده‌ها و برندگان خود را دارد، اما در سطح ملی می‌توانند تاثیرات به مراتب بیشتری بر نابرابری داشته باشند. علاوه براین، فاصله میان کسانی که از امنیت شغلی برخوردار نیستند و کسانی که امتیازات ویژه دارند به واسطه مدل‌های اقتصادی انقلاب چهارم صنعتی در حال بیشتر شدن است که اغلب ناشی از تملک مالکیت سرمایه یا مالکیت معنوی است.

از میان بردن یا کاهش این شکاف نیازمند این است که در عصر جدیدی از اقتصاد مبتنی بر نوآوری، هنجارها، استانداردها، سیاست‌ها و کنوانسیون‌های جدید جهانی زندگی کنیم که برای حفظ اعتماد عمومی مورد نیاز هستند. اقتصاد جدید در حال حاضر صنایع بی‌شماری را مختل کرده، ترکیب‌شان را تغییر داده و میلیون‌ها کارگر را مجبور به جابه‌جایی کرده است.

سرعت بی‌سابقه تغییر فناوری به این معناست که نظام‌های سلامت، حمل و نقل، ارتباطات، تولید، توزیع و انرژی و برخی دیگر بطور کامل تغییر خواهد کرد. مدیریت کردن این تغییر نه تنها به چارچوب‌های جدید در مقیاس ملی و همکاری‌های بین دولت‌ها نیاز دارد، بلکه نیازمند مدل جدید آموزشی است که بتواند برنامه‌هایی هدفمند برای آموزش نیروی کار با مهارت‌های جدید ارایه دهد. با پیشرفت‌های روباتیک و هوش مصنوعی در جوامعی با جمعیت مسن، ما مجبوریم که از مدل‌های تولیدمحور به سوی مدل‌های سلامت‌محور حرکت کنیم.

جهانی‌شدن در عصر انقلاب چهارم صنعتی تنها نقطه آغاز است اما ما برای روبرو شدن با آن آمادگی نداریم. این مسیر با ذهنیت‌های منسوخ شده و فرایندها و نهادهای موجود امکان‌پذیر نیست. در عوض ما نیازمند تغییراتی بنیادین هستیم تا بتوانیم ضمن نگاه به آینده از اختلالاتی که امروز شاهدش هستیم، اجتناب کنیم.

همچنان که مسیرهای جدید اقتصادی را توسعه می‌دهیم، باید به یاد داشته باشیم قانون این بازی «همه یا هیچ» نیست. مساله تجارت آزاد یا حمایت‌گرایی، فناوری یا مشاغل، مهاجرت یا حمایت از شهروندان و رشد یا برابری نیست. تمام اینها دوگانگی‌های دروغین هستند که می‌توانیم با سیاست‌های منطقی از آنها اجتناب کنیم.

قطعا، بدبین‌ها ادعا خواهند کرد که مسائل سیاسی در گفت‌وگوی سازنده جهانی درباره جهانی‌سازی و اقتصاد جدید مانع ایجاد می‌کند. اما واقع‌بینان از همین حالا تلاش خواهند کرد تا شکاف‌های موجود در نظام فعلی را کشف کرده و الزامات یک رویکرد جدید را شناسایی کنند. خوش‌بین‌ها هم امیدوارند که ذی‌نفعان آینده‌گرا جامعه‌ای با منافع و در نهایت اهداف مشترک ایجاد کنند.

تغییراتی که امروز در جریان است مختص یک کشور یا صنعت خاص نیست. این تغییرات جهانی هستند و بنابراین به واکنش‌های در سطح بین‌المللی نیاز دارند. موفق نشدن در اجرای چنین رویکردی می‌تواند یک فاجعه برای بشریت باشد. برای پیش‌نویس طرحی به‌منظور معماری مشترک مدیریت جهانی، ما باید از گیر کردن در باتلاق مدیریت بحران «لحظه حال» خودداری کنیم و نگاه به آینده داشته باشیم. ‌