حقایق تکاندهنده درباره نابرابری
گروه جهان| طلا تسلیمی|
چهل ونهمین مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوییس از سهشنبه (امروز) آغاز شده است. حدود 3هزار شرکتکننده از بخشهای تجاری، جامعه مدنی، فرهنگ و هنر، رسانه و بخش دولتی گردهم میآیند تا درباره چالشهای اقتصادی پیشروی جهان گفتوگو کنند. هر ساله در آستانه برگزاری این نشست، موسسات تحقیقاتی بینالمللی درصدد تهیه گزارشهایی برمیآیند و به نوعی دستور کار نشست را تعیین میکنند. یکی از جدیدترین گزارشهای منتشر شده، گزارش سازمان خیریه «آکسفام اینترنشنال» درباره افزایش نابرابری است. برای آکسفام، مجمع جهانی اقتصاد در داووس فرصتی است تا به بحران نابرابری شدید در جامعه جهانی بپردازد.
وینی بیانیما مدیرعامل آکسفام نوشته: «ژانویه هر سال چشماندازی متفاوت از جهان در قیاس با سال پیش از آن را شاهد هستیم. جهان میلیاردرها، جهان نخبههای تجاری و سیاسی که در تفرجگاه کوهستانی داووس در سوییس گردهم میآیند تا در نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد شرکت کنند. بسیاری از دوستان کنجکاوم میپرسند تاکنون یک میلیاردر دیدهام و اگر پاسخم مثبت است، میلیاردرها چه شکلی هستند؟! به آنها میگویم آنها افرادی هستند که با اقبال خوب متولد شدهاند. بخت با آنها مساعد بوده که پسر به دنیا آمدهاند چون از هر 10میلیاردر جهانی 9 نفر مرد هستند؛ بخت با آنها یار بوده که در خانوادهای ثروتمند متولد شدهاند چون در یک سوم موارد، میلیاردرها ثروت خود را به ارث بردهاند و بخت و اقبال با آنها یار بوده که توانستهاند در جهانی که 262 میلیون کودک امکان رفتن به مدرسه ندارند، تحصیلات عالی داشته باشند.»
بهگزارش آکسفام، شمار افرادی که شانس چندانی در زمان متولد شدن نداشتهاند، در سالهای اخیر بهشدت افزایش یافته است. در گزارش این سازمان تحت عنوان «ثروت خصوصی یا متاع عمومی» آمده که ثروت میلیاردرهای جهان در سال گذشته 12درصد (2.5میلیارد دلار در روز) افزایش یافته است. به علاوه، از سال 2017 تا 2018 هر یک روز در میان یک نفر به شمار میلیاردرهای جهان اضافه شده است. در همین حال، نیمه فقیرتر بشریت که از 3.8میلیارد نفر تشکیل میشود، در همین فاصله زمانی کاهش 11درصدی ثروت خود را شاهد بوده است. این نیمه فقیرتر جامعه را افرادی تشکیل دادهاند که دستمزد روزانه آنها از 5دلار و 50سنت کمتر است و با سقوط به دسته فقر مطلق به اندازه یک شهریه مدرسه یا یک صورتحساب خدمات درمانی فاصله دارند. از سوی دیگر، در حالی که اشتغال زنان پایه و اساس اقتصاد امروز را تشکیل میدهد، اما آنها چندان از مزایای اقتصادی بهرهمند نمیشوند. در سراسر جهان درآمد مردان از زنان 23درصد بیشتر است.
اما فاصله زیاد و فزاینده غنی و فقیر تصادفی نیست. این اتفاق نتیجه تصمیمگیری و سیاستگذاری دولتها بوده است. یکی از تصمیمات اساسی در این زمینه هم به چگونگی افزایش و هزینه کردن مالیاتها بازمیگردد. برای نمونه میتوان به این مساله اشاره کرد که چگونه در بسیاری از کشورهای ثروتمند قوانین مالیات بر ثروت تسهیل یا به کلی حذف شده و در کشورهای فقیر به ندرت اجرا میشود. در سال 2015 از هر یک دلار درآمد مالیاتی که در سراسر جهان به دست آمده، تنها 4سنت آن از مالیات بر ثروت همچون ارث یا اموال بوده است. دلیلش این است که نرخ مالیات بر افراد ثروتمند یا شرکتها نیز بهشدت کاهش یافته و میلیاردرها از منشیهای خود مالیات کمتری میپردازند. در برخی کشورها همچون برزیل، جمعیت10درصدی فقیرترین قشر در جامعه بخش زیادی از درآمد خود را مالیات میپردازند و این در حالی است که شرایط برای جمعیت 10درصدی اغنیا کاملا متفاوت است. آنچه نمک بر زخم فقرا میپاشد، ناتوانی دولتها در مواجهه و ممانعت از موارد فرار مالیاتی است که سبب میشود افراد و شرکتهای ثروتمند از مالیاتهای پرداخت نشده میلیاردها دلار به جیب بزنند. در کشورهای فقیر خسارت ناشی از فرارهای مالیاتی توسط افراد و شرکتهای ثروتمند سالانه به 170میلیارد دلار میرسد. در همین حال، دولتها در تامین بودجه مورد نیاز برای خدمات عمومی همچون آموزش و بهداشت و درمان کم کاری یا بخشهای خدماتی را به شرکتهای خصوصی واگذار میکنند. این خدمات پایه و اساس روندی را تشکیل میدهد که فقرا میتوانند با استفاده از آنها از فقر خارج شوند و با این حال، دولتها این خدمات را از مردم عادی دریغ میکنند. نتیجه این تصمیمگیریها و سیاستگذاریها بر زندگی میلیونها نفر در سراسر جهان تاثیر میگذارد و این در حالی است که روزانه 10هزار نفر در پی نیاز به خدمات بهداشت و درمان جان خود را از دست میدهند؛ و همیشه این زنان و دختران هستند که بیشترین آسیب را متحمل میشوند.بشریت نمیتواند در چنین شرایطی دوام آورد. همانطوری که سیاستگذاری دولتها مسبب این بحران بوده، اکنون هم تغییر رویه دولتها و کسب اطمینان از افزایش مالیات ثروتمندان و سرمایهگذاری بیشتر در خدمات بهداشت و درمان و آموزش مجانی برای همه میتواند در حل مشکلات موثر باشد. اگرچه ایجاد تغییرات زمان زیادی طول خواهد کشید، اما طبق برآوردهای آکسفام افزایش 0.5درصدی مالیات بر ثروت جمعیت یک درصدی اغنیاء در جهان میتواند سرمایه لازم برای آموزش همه کودکان محروم مانده از تحصیل و فراهم آوردن خدمات درمانی برای نجات جان 3.3میلیون نفر را فراهم آورد. صندوق بینالمللی پول هم در اشاره به افزایش مالیات بر ثروت به این مساله اشاره کرده که بستن مالیات روی درآمدهای بالا میتواند بدون ایجاد مشکل برای رشد اقتصادی جهانی، نابرابری را کاهش دهد.