بدرود پیمان موشکی، سلام مسابقه تسلیحاتی
رابرت ایهانتر|
نماینده سابق امریکا در ناتو|
مایک پمپئو وزیر خارجه امریکا، هفته گذشته اعلام کرد کشورش فرایند رسمی فسخ معاهده موشکهای هستهای میانبرد 1987 (آیاناف) را آغاز میکند. دونالد ترامپ با اعلام مهلت 6 ماهه مورد نیاز برای این کار گفت که روسیه از مدتها پیش با مصونیت این معاهده را نقض کرده و بطور پنهانی اقدام به تولید و استقرار سیستم موشکی ممنوع کرده که تهدید مستقیم علیه متحدان و نیروهای امریکا در خارج است.
در همین ارتباط ولادیمیر پوتین رییسجمهور روسیه در اقدامی مشابه، مشارکت روسیه در معاهده «آیاناف» را به حالت تعلیق درآورد. پوتین گفت که روسیه روی موشکهای جدید کار خواهد کرد. او اما تاکید کرد که روسیه و امریکا نباید وارد یک مسابقه تسلیحاتی پرهزینه شوند.
امریکا، روسیه را به نقض این معاهده در زمینه عدم تولید یا آزمایش سامانه موشک کروز میانبرد متهم کرده است. در حقیقت امریکا به مدت پنج سال این اتهام را وارد کرده و پاسخ قانعکنندهای از مسکو دریافت نکرده و شاهد تغییری در رفتار مسکو نبوده است. در همین حال، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه، ادعا کرده که امریکا خود بطور کامل از توافقهای کنترل تسلیحاتی تبعیت نکرده و وارد بحثهای جدی نشده است. آیا واقعا مهم است که معاهده «آی ان اف» رو به نابودی است، نه و آری.
از لحاظ تواناییهای نظامی از جمله موشکهای «آیاناف» با کلاهکهای هستهای، نقض این معاهده توسط روسیه چیز زیادی اضافه نمیکند. با وجود تمایزهایی که تئوریسینها در جریان جنگ سرد درباره آنها صحبت میکردند، یک سلاح هستهای، سلاح هستهای است و اینکه چگونه پرتاب شود خیلی فرقی نمیکند. در صورتی که حماقتی برای کاربرد سلاح هستهای صورت گیرد، کسانی که سلاح بر سرشان بخورد برایشان فرقی نمیکند که سلاح چگونه پرتاب شده است. یک استدلال هم هست که امریکا میخواهد با معاهده «آیاناف» بیحساب بشود و این شامل چین هم میشود.
بعید است که واشنگتن یا مسکو سود زیادی در تسلیحات مورد بحث بیابند. اما با رشد تواناییهای نظامی چین از جمله در حوزه هستهای، برخی کارشناسان نظامی و مقامات امریکا استدلال میکنند که رویارویی با تواناییهای چین در این حوزه فناوری موشکی میتواند به محدود کردن هرگونه بیثباتی احتمالی در روابط چین-امریکا کمک کند. در صورت بروز جنگ امریکا با چین، چنین سلاح امریکایی نیز میتوانند مفید باشند. در هر صورت، محدودسازی تولید موشکهای میانبرد چین ارزشمند خواهد بود به خصوص که چین اکنون عضو هیچ توافق کنترل تسلیحاتی از این نوع نیست. اما در ارتباط با موشکهای هستهای در اروپا، مشخص نیست که رها شدن از محدودیتهای «آیاناف» چگونه به امریکا در برابر چین کمک خواهد کرد با توجه به مجموعهای سلاح متعارف و با قابلیت هستهای که در دسترس امریکا قرار دارد.
مشکل موشک هستهای میانبرد
نبرد کنونی بر سر موشکهای هستهای میانبرد یک معضل تاریخی است. این مساله در ابتدا از سیاستهای غربی در زمان جنگ سرد بروز یافت. در صورت وقوع حمله نظامی متعارف شوروی به متحدان ناتو، امریکا متعهد به آغاز کاربرد سلاح هستهای بود. با وجود ادعاهای خلاف این نظر، این به معنی آغاز یک جنگ هستهای و حتی پایان عصر تمدن بود. در حقیقت، این تعهد امریکا یک پیمان خودکشی با متحدانش بود. این بزرگترین قمار تاریخ بود اما نتیجه داد. جهان ممکن است دفعه بعدی تا این حد خوش شانس نباشد.
این مشکل زمانی پیچیده شد که اتحاد جماهیر شوروی شروع به استقرار موشک میان بردی کرد که غرب نام آن را «اساس20» گذاشت. این موشک میتوانست به اروپای غربی برسد اما به امریکای شمالی نمیرسید. این مساله خطر مجزا کردن امنیت امریکا از امنیت متحدان اروپایی را به همراه داشت. این استدلال مطرح شد که اگر اتحاد جماهیر شوروی با موشکهای خود فقط به اروپای غربی میتواند حمله کند چرا امریکا باید با نیروی هستهای پاسخ بدهد؟
سخنرانی هلموت اشمیت صدر اعظم وقت آلمان درباره تردیدهای اروپا نسبت به تعهد هستهای امریکا، وضعیت را بدتر کرد. ایالات متحده تلاش کرد با استقرار موشکهای بالستیک میانبرد (پرشینگ II) و موشکهای کروز زمین به هوا در خاک اروپا امنیت خود را با اروپا گره بزند و با تواناییهای شوروی توازن ایجاد کند.
امریکا و برخی رهبران اروپای غربی که منطق خود را از استراتژیستهای هستهای میگرفتند، این مساله را نادیده گرفتند که موقعیت و بُرد سلاح هستهای در عمل با محاسبات بازدارندگی در جهان واقعی ارتباطی ندارد. به موقع دولتهای جیمی کارتر و رونالد ریگان درصدد توافق با شوروی برای از بین بردن این تسلیحات در هر دو طرف برآمدند (راهکار صفر) . آن توافق به معاهده «آیاناف» تبدیل شد که محاسبات بازدارندگی را به حالت عادی بازگرداند و آنچه عمدتا یک مشکل ناشی از تقویت تعهد ایالات متحده به امنیت اروپا، به تاریخ پیوست. اما امروز رهبران روسیه و امریکا آن بحث را احیا کردهاند.
اول، روسیه یک موشک کروز تولید کرده که محدودههای معاهده را نقض میکند و اکنون ترامپ تصمیم به خارج شدن از این معاهده گرفته است. این مجموعه تصمیمات موجب شده که بار دیگر موضوعات هستهای وارد معادله امنیتی روسیه با غرب (و به خصوص امریکا) شود که هیچ سودی برای طرفین ندارد اما خطر محاسبات اشتباه را به همراه دارد. نزاع جدید بر سر معاهده «آیاناف» به معنی احیای رویه بازدارندگی هستهای زمان جنگ سرد نیست. اقتصاد روسیه ضعیف است و مسکو در صورت ادامه رویه تهاجمی خود را به مدت سالها اگر نگوییم نسلها، منزوی خواهد کرد.
علت اهمیت «آیاناف »
نبرد کنونی بر سر سرنوشت «آیاناف» بیش از آنکه مربوط به تسلیحات باشد با دیپلماسی و روابط استراتژیک بنیادین ارتباط دارد. این امر صرفا تازهترین بروز و ظهور ناتوانی غرب و روسیه از یافتن راهی برای برخورد با بازگشت ناگزیر روسیه به جمع قدرتهای بزرگ است، امری که ضرورت آن حتی در زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز آشکار بود.
جرج بوش و بیل کلینتون تلاش کردند که روسیه را وارد تعامل مثبتی با جهان خارج کنند اما تا اواخر دهه90 این رویکرد رها شد. روسیه در دولت پوتین چند توافق امنیتی را زیر پا گذاشت و امریکا نیز با توسعه بیش از حد ناتو به سمت شرق غیرعاقلانه رفتار کرد. در پی اقدامات پوتین علیه اوکراین، اکنون تعاملات دیپلماتیک خیلی کمی بین روسیه و امریکا وجود دارد که بتواند از بیاعتمادی بکاهد و منافع مشترک را تقویت کند. تردیدهایی هم وجود دارد که دو کشور بتوانند معاهده جدید استارت 2010 را تمدید کنند.
قطب شمال جایی است که دو طرف بطور استثنایی میتوانند به همکاری ادامه دهند زیرا روسیه و غرب درک میکنند که در آنجا به خصوص در زمینه تغییرات آب و هوایی منافع مشترکی دارند. همچنین در سوریه نیز نیروهای امریکا و روسیه هماهنگیهایی برای جلوگیری از مناقشه تصادفی انجام دادهاند اما تماسهای ارتشهای دو کشور در جاهای دیگر تقریبا وجود ندارد. اینها خبرهای خوبی نیست و خطر را برای همه افزایش میدهد. در حقیقت امریکا زیان بیشتری را متحمل خواهد شد زیرا اقدامات ترامپ و پمپئو نگرانیهای متحدان امریکا در ناتو را در این باره افزایش داده که آیا رهبری در واشنگتن منافع امریکا را درک میکند یا خیر.
منبع : لوبلاگ