تأویل لیبرالیسم

۱۳۹۷/۱۲/۱۸ - ۰۰:۱۵:۵۱
کد خبر: ۱۴۱۰۵۷
تأویل لیبرالیسم

منصور  بیطرف|

سردبیر|

بیش از 200 سال پیش انقلابی در فرانسه رخ داد که برای اولین‌بار شعار آزادی و برابری را سرلوحه خود قرار داده بود. حدود 100 سال بعد از این انقلاب همین شعارها سر لوحه جنبش‌ها و نهضت‌های آزادیخواهی در کشورهای منطقه خاورمیانه شد . اما هر کدام معنا و مفهوم خود را داشتند . آزادی که در فرانسه شعار آن داده می‌شد منبعث از مکتبی بود که با شعار این منطقه از جغرافیا فرق اساسی داشت. این فرق را عبدالله عروی، از اندیشمندان عرب و جامعه شناس مراکشی که لااقل دو کتاب او در ایران ترجمه شده یکی «اسلام و مدرنیته» و دیگری «در باب مفهوم آزادی»، به خوبی بیان کرده است. هر دو کتاب خواندنی است به ویژه دومی آنکه به بحث درباره مفهوم آزادی در کشورهای عربی می‌پردازد . این بحث از آن جهت جالب و قابل تامل است که موضوع آن با جامعه ایرانی به‌دلیل فصل مشترک میان ایران و جامعه عرب تقریبا سنخیت عجیبی دارد . زیرا هر دو جامعه یک دین دارند، وجه اشتراک زبانشان نزدیک به هم است و تاریخ آنها هم به همدیگر پیوند خورده است. همچنان‌که چالش مفهوم آزادی برای ما خواه ناخواه بیش از یک قرن نیست یعنی از زمانی که بحث مشروطه در ایران آغاز شد و بدنبال آن انقلاب مشروطه در ایران پا گرفت برای آنها هم تقریبا همین مدت قدمت دارد، ‌یعنی از زمان فروپاشی امپراتور عثمانی که پس از جنگ جهانی اول رخ داد. از همان زمان بسیاری از مفاهیمی که با رونق مدرنیته در ایران و کشورهای منطقه مطرح شد معنا و مفهومی متفاوت با بنیان آن در کشورهای غربی داشت. همانند همین واژه آزادی. این مفهوم وقتی برای اولین‌بار چه در ایران و چه در کشورهای عربی به کار برده شد با معنا و مفهومی که در جامعه غربی بود بدون شک تفاوت بسیار داشت . عبدالله عروی در اینجا به درستی تاکید می‌کند که «دلایل زیادی داریم دال بر اینکه افرادی که واژه آزادی را برای نخستین‌بار به کار بردند معنی آن را آنچنان که باید و شاید درک نکرده بودند.» البته در این میان عبدالله عروی تنها نیست . احمد کسروی تاریخ‌نگار ایرانی هم همین مضمون را در کتاب تاریخ مشروطه خود به کار می‌برد و در باب مشروطه چنین نوشته است که «...معنی مشروطه و نتیجه‌های آن را بدانسان که می‌شناختند کمتر می‌دانستند و از سیاست و از رفتاری که با همسایگان بایستی داشت کمتر آگاه بودند.» شاید به همین خاطر بود که در تدوین قانون اساسی مشروطه آن را براساس قوانین بلژیک نوشتند بدون آنکه بدانند نگاه، عرف و جامعه و طبقات آنها از بیخ و بن با ایران فرق می‌کند .  واقعیت آن است که مفاهیمی مانند آزادی که از دل لیبرالیسم برمی‌خیزد، مفاهیمی سیال هستند و از جغرافیایی به جغرافیای دیگر تغییر معنا می‌دهند . نسبت آزادی با دولت در کشوری مانند انگلستان با نسبت آزادی با دولت در کشورهای خاورمیانه فرق اساسی دارد . به گفته عروی «مجازنیستیم دولت لیبرالی را که یکی از انواع دولت تاریخی است بدون هیچ نقدی نقطه عزیمت قرار دهیم و جویای آزادی در اسلام، یعنی آزادی اسلامی باشیم و فکر کنیم دولت اسلامی همانندی تام با دولت لیبرالی دارد . درست آن است که از واقعیت جامعه آغاز کنیم و جویای توانایی‌های فرد و آرمان‌های او باشیم .» این را می‌توان یکی از بزرگ‌ترین خطاهای اندیشمندان و بزرگان روشنفکری ایران و کشورهای منطقه دانست که بدون توجه به فرهنگ و آداب و رسوم و سنت می‌خواستند دست به تغییری بزنند که با واقعیت‌های جامعه مغایر بود. اکنون با وجود گذشت نزدیک به 110سال از انقلاب مشروطه در ایران و تغییر دو رژیم پادشاهی و برقراری یک رژیم جمهوری هنوز نتوانسته‌ایم بر سر مفاهیم اصلی به توافق برسیم . الان تقریبا نسل پنجم پس از مشروطیت پا به عرصه وجود گذاشته است اما هنوز قادر نشده‌ایم که به کنه معنای آزادی اقتصادی پی ببریم . زیرا نقص بزرگی در اندیشه‌های بزرگان ما وجود داشت و آن؛ اینکه آنان نتوانسته بودند به گفته عروی لیبرالیسم را در فرایند تاریخی‌اش درک کنند. شاید از همین رو است که موضوعاتی مانند آزادی اقتصادی در کشوری مانند ایران با گذشت 70 سال از برنامه‌ریزی توسعه یا کشورهای دیگر خاورمیانه هنوز حل نشده و هنوز هم نمی‌دانیم که حدود دخالت دولت تا کجاست و هنوز هم نمی‌دانیم که آیا آزادی سیاسی ارجح است یا آزادی اقتصادی. زیرا مفاهیم آزادی یا لیبرالیسم از دل کشوری برخاسته که روابط دولت - شهروند با روابط دولت - شهروندی در کشورهای مبدا این تفکر فرق می‌کند .  اندیشمندان ما درست مانند قوم یهود که 40 سال سرگردان در صحرای سینا بودند در این مدت سرگردان و حیران بر سر معنا و مفاهیم اصلی مانده‌اند . از همین رو نتوانسته‌اند در تئوری‌های اقتصادی و سیاسی پیشرفت چندانی داشته باشند.