جنگلهای هیرکانی خاطره میشود
آمارهای رسمی مرکز تحقیقات جنگلها و مراتع کشور حکایت از آن دارد که 42 درصد از جنگلهای هیرکانی در شمال کشور تخریب شدهاند که از این میان بیش از 15درصد به نفع تغییر کاربری کشاورزی و مسکونی، مسطح شد و دیگر خبری از درختان انبوه در آن نیست. از طرف دیگر به جز تغییرکاربری، این جنگلها از داخل دستخوش آفت و بیماری شده و در حال تهی شدن هستند که اگر به این عوامل، قاچاق چوب هم اضافه شود، ابعاد آسیبهایی که به جنگلهای شمال کشور وارد میشود، مشخص خواهد شد، نتیجه چنین وضعیتی کار را به آنجا کشانده که کارشناسان معتقدند تا
30 سال آینده خبری از نوار جنگلی شمال کشور نیست و طرحهای اقتصادی که تنها بر اهداف کوتاهمدت تمرکز دارند جنگلهای هیرکانی را از پا درمیآورد. این وضعیت در حالی است که رییس انجمن علمی جنگلبانی ایران اعتقاد دارد روند تخریب جنگلهای شمال کشور، بر سیاق گذشته با شدت در جریان است و پروژههایی که بدون مطالعه اجرا شده میزان آسیبها را بیشتر کرده است. اجراکنندگان طرحها هنوز نمیدانند دقیقا به دنبال کشاوری، صنعت یا گردشگری و... هستند. به این ترتیب جنگلها که منابع ملی کشور به شمار میروند قربانی طرحهایی میشوند که حتی معلوم نیست دقیقا چه هدفی را دنبال میکنند.
بودجه حفاظت از جنگلهای شمال؛ کمتر از اعتبار یک تیم فوتبال
جنگلهای هیرکانی شمال کشور که از عصر دایناسورها باقی مانده است، حالا تنها بین 30 تا 70 سال زمان برای ادامه حیات دارند چرا که معنی واقعی توسعه در سالهای اخیر به فراموشی سپرده شده است.
هادی کیادلیری، رییس انجمن علمی جنگلبانی ایران درباره این موضوع بیان کرد: در حالی که مجریان طرحهای توسعه ارزیابی منطقهای مناسبی انجام ندادهاند، ایدههایی اجرا میشود که تنها برای جذب مردم به ماندن در منطقه است، متاسفانه بسیاری از این پروژهها فنی و علمی نیستند و نتایج آن حتی در کوتاهمدت نیز میتواند فاجعه بار باشد.
شاید در کوتاهمدت انبساط و گشایشی صورت گیرد اما در دراز مدت، فاجعه به بار خواهد آورد. برای نمونه پروژه دریاچه ارومیه که در کوتاهمدت شغل، درآمد و کشاورزی ایجاد کرد اما بعداز مدتی اثرات ناخوشایند بسیار و فاجعه باری به دنبال داشت.
محتوای بسیار از پروژههای زیست محیطی در کشور ما همینگونه هستند. مسالهای که اکنون از تهدیدهای جدی برای جنگلهای شمال است و آن منطقه را تهدید میکند، تغییر اکوسیستم است که جنگلهای آن منطقه را نابود میکند و متاسفانه بودجه مناسبی نیز برای رفع معضلات در نظر گرفته نشده است.
کیادلیری با بیان اینکه برای حل مشکلات زیست محیطی بهشدت کمبود اعتبار و کمبود کارشناس وجود دارد، ادامه داد: دولت باید هر چه سریعتر مانع تغییر کاربری در جنگلها شود و در ادامه از مهمترین و ضروریترین اقداماتی که باید انجام گیرد حل معضل مربوط به زبالههایی است که در جنگلها تخلیه میشود. معضل دیگر این است که اکنون ساحل خزر در اختیار ارگانهای مختلف قرار گرفته و مردم از ساحل هیچ سهمی ندارند.
وی ادامه داد: این موارد مشکلات بزرگی است و اگر دولت قصد دارد کاری کند باید ارزشمند و تاثیرگذار باشد در غیر این صورت پروژههای کوچکی که به شکل بد اجرا شوند بیش از آنکه مفید باشند تاثیرات مخرب خواهند داشت. دولتها به دنبال توسعه هستند و متاسفانه این توسعه مد نظر آنها بیقاعده انجام میشود. برای مثال بزرگراهها ساخته میشود و مردم به مناطق شمال کشوربه راحتی دسترسی پیدا میکنند اما سوال این است مردم را به کجا میبریم؟ متاسفانه بیش از هر چیز بر توسعه گردشگری مناطق شمال کشور تاکید میشود اما حتی سرویس بهداشتی هم برای گردشگرها در نظر گرفتهنشده است.
از اقدامات خوبی که دولت انجام داده است، تصویب قانون تنفس جنگلها است که تا چندین سال نباید درختها قطع شوند اما این قانون به تنهایی کافی نیست. اکنون نیاز به اعتبار حرف اول را میزند، اگر جلوی نابودی و روند تخریب با این قانون گرفته شود در کنار آن باید بودجهای برای حفاظت و احیاء در نظر گرفته شود در حالی که سهم بودجه کنونی بسیار کم است و حتی در حد بودجه یک تیم فوتبال هم نیست.
70 نوع آفت؛ ۳۰۰ هزار هکتار جنگل را نابود کرد
تجارت چوب، آفت و تغییرکاربری از عوامل اصلی تخریب نوار جنگلی شمال کشور است. کیادلیری درباره عوامل تخریبکننده این جنگلها بیان کرد: در سالهای نه چندان دور تجارت چوب بیشترین آسیب را به این جنگلها وارد کرده است. از طرف دیگر از سال ۸۹ بیماری شمشاد بلای جان درختان در جنگلهای هیرکانی شده است هشدارهای زیادی نسبت به از بین رفتن این درختان دادیم، اما به دلیل کمبود بودجه، بیبرنامگی و مدیریت اشتباه، شاهد از بین رفتن دستهجمعی اینگونههای باارزش گیاهی هستیم. از سال ۹۵ بیماری شبپره نیز به جان درختان این منطقه افتاده است، این بیماری شمشادهای گیلان را نیز تهدید میکند و در مازندران هم بسیاری از درختان شمشاد را از بین برده است. در مجموع ۷۰ نوع آفت در جنگلهای شمال کشور پیداشده که تاکنون بیش از ۳۰۰ هزار هکتار جنگل را نابود کرده است.
او افزود: ساختوسازها در کنار بیماریها بنای نابودی حیاتوحش و منابع طبیعی شمال کشور را دارند و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند نسل بعدی جنگلی نخواهد دید. طبق آمار هر هکتار جنگل تا ۲هزار مترمربع آب در خودش ذخیره میکند که از بین رفتن این پوششها میتواند وضعیت آب را از وضعیت فعلی هم بحرانیتر کند.
وی با تأکید بر اینکه ویلاسازی و تخریب جنگل از عوامل تغییرات اقلیم بهحساب میآیند عنوان کرد: این شرایط سبب میشود بهجای آنکه باران طولانی با حجم کم داشته باشیم با بارانهای سیلآسا روبرو شویم که این موضوع استانهای شمال کشور را تهدید میکند. از آنجاکه در مرکز و جنوب کشور دچار کمآبی شدیم بسیاری از افراد به سمت شهرهای شمالی مهاجرت کردند و سبب افزایش جمعیت در واحد سطح شدند؛ این افزایش اولین تأثیرش را روی محیطزیست خواهد گذاشت.
رییس انجمن جنگلبانی ایران با تأکید بر اینکه جنگلهای شمال بیش از ۴۲ درصد تخریب داشتهاند ادامه داد: با این شرایط باید گفت تمامی جنگلهای شمال از بین رفته و تا چند سال دیگر اثری از آن نخواهد بود درواقع در حال حاضر دولت باید به این مساله ورود پیدا کند و مانع از تغییر کاربری منابع طبیعی شود.
سدسازی؛ قاتل خاموش جنگلها
علاوه بر اظهارات کیادلیری، برخی از کارشناسان معتقدند نباید از سدسازیها هم به عنوان یک عامل تخریبکننده جنگلهای شمال غافل شد. رضا مرادی، فعالمحیطزیست درباره این موضوع به تعادل گفت: اگر روند تعرض به جنگل از سوی مردم یا دولت با پروژههایی مانند سدسازی و احداث جادههای جایگزین ادامه یابد دیگر نشانی از جنگلهای هیرکانی باقی نمیماند، اگر به همین روند ادامه دهیم تا ۷۰ سال آینده حتی نیم متر مربع در شمال کشور جنگل باقی نمیماند.
برای احداث سد هزار قسمت وسیعی از جنگلهای بکر مازندران از بین رفت، طبق تحقیقات انجام شده مشخص شد پروژههای سدسازی در مقیاس سد هراز پروژهای ناموفق در ذخیرهسازی آب به خصوص در مناطقی با اقلیم خشک و نیمه خشک از جمله ایران است. او افزود: طبق میانگین آب ارایه شده توسط وزارت نیرو حدود ۴۰ درصد از آب ذخیرهسازی شده در پشت سدها براثر تبخیر و تعرق از دسترس خارج میشود بنابراین این پروژهها باعث خشک شدن تالابها و دریاچههای طبیعی کشور ما شدهاند بنابراین بهترین راه برای ذخیرهسازی آب را توسعه پوشش گیاهی است. با توسعه پوشش گیاهی آب در سفرههای زیر زمینی ذخیره شده و نیاز به اجرای طرحهای سدسازی که در کشور منسوخ شده و باعث هدر رفتن منابع ریالی میشود، نیست. تکمیل سد هراز بیش از هزار میلیارد تومان بودجه را در بر دارد در صورتی که اگر این مبلغ برای احیای جنگلها به کار گرفته شود، میتواند بسیار موثرتر باشد.
این فعال محیط زیست بیان کرد: سد هراز روی گسل سراسری قرار گرفته و این حجم عظیم آب که با ذخیرهسازی در پشت سد به وجود میآید خود میتواند عاملی برای تحریک گسل باشد. از طرف دیگر حوضچه سد هراز دقیقا جایی واقع شده که کمی بالاتر از آن منطقه دفن زباله آمل و شهرهای اطراف است، شیرابههای این زبالهها طی چند سال اخیر در دل زمین فرو رفته و ممکن است آب سد را آلوده کند. این حجم آب وقتی با این آلودگی در هم آمیخته میشود حتی برای صنعت کشاورزی نیز مضر است و سونامی سرطان را در منطقه در بر خواهد داشت.