محافظت از دموکراسی پس از نظم غربی
امروز بیشتر تحلیلگران از نگرانی درباره سیر قهقرایی دموکراسی و ظهور مجدد اقتدارگرایی دم میزنند. در این ابراز نگرانیها هیچ حد فاصلی بین کشورهای غربی و غیر غربی وجود ندارد. در میانه عملکرد بینظیر دموکراسی، حقوق لیبرال در همه نقاط جهان تحت محاصره قرار گرفته است.
دیپلماسی ایرانی به نقل از ریچارد یانگز، کارشناس سیاست خارجی اتحادیه اروپا افزود: به نظر میرسد که طرفداران دموکراسی در بسیاری از کشورهای غیر غربی که در سالهای اخیر ابتکارعملهایی در حمایت از دموکراسی به اجرا گذاشته بودند، در شرایط خوبی به سر نمیبرند. طبق شاخص انواع دموکراسی در سال 2018، برزیل، هند، اندونزی و ترکیه در میان کشورهایی با بیشترین پسرفت در زمینه دموکراسی در جهان بودهاند. ترکیه به وضوح به سمت اقتدارگرایی پسرفت داشته، اما در این زمینه تنها نیست. ژایر بولسونارو رییسجمهوری جدید برزیل آشکارا سلطه پیشین ارتش در این کشور را تحسین میکند و جدای از هر گونه تهدید شخصی بولسونارو برای دموکراسی، برزیل در پی یک سری پروندههای فساد که طبقه سیاسی آن را بهشدت بیاعتبار کرده، غرق شده است. در آفریقای جنوبی هم کیفیت دموکراسی در برخی جبههها پایین آمده زیرا اختلافات داخلی در کنگره ملی بر سیاستگذاری در کشور سایه افکنده است و در هند منتقدان دولت نخست وزیر ناراندرا مودی را به عدم تحمل و محدود کردن حقوق اقلیتها متهم میکنند و در اندونزی هم روندی مشابه در حال وقوع است.
وقتی بحث درباره دموکراسیهای غیر غربی شروع شد، ابتدا بر موفقیتهای این کشورها و تمایل آنها به اصلاحات در سراسر جهان متمرکز بود. هنوز هم میتوان به آنها به عنوان موفقیتهای دموکراتیک در خارج از غرب اشاره کرد و بسیاری از قدرتهای نوظهور هم به پیشرفتی آرام و به دور از توجه به سمت نظامهای سیاسی متنوعتر ادامه میدهند؛ اما روند کلی سیاسی تغییر کرده است و امروز، بسیاری از تحلیلگران نگران پسرفت برخی از این کشورها هستند.
اما مشکلات دموکراسی در غرب وخیمتر است. طبق گزارش سال 2018 «خانه آزادی»، وضعیت دموکراسی در چندین کشور اروپایی نگرانکننده است. شاخص دموکراسی واحد اطلاعات اکونومیست در سال 2018 نشان میدهد که از سال 2006 به بعد اروپای غرب و شرق اروپا هر دو بیشترین افت کیفیت دموکراسی در همه مناطق را شاهد بودهاند. در این شاخص همچنین موقعیت ایالات متحده از یک دموکراسی کامل به یک دموکراسی ناقص افت کرده است. کاملا واصخ است که این چالشهای داخلی بر حمایتها از دموکراسی در خارج نیز تاثیر میگذارند. نویسندگانی همچون جی. جان آیکنبری، جوزف نای و لری دایموند اخیرا به این مساله اشاره کردهاند که ارتباط بین ضعف داخلی دموکراسیهای غربی و حمایت خارجی از دموکراسی به یک عامل غالب تبدیل شده است: از آنجایی که دموکراسی در غرب از پیشرفت باز ایستاده، نفوذ قدرتهای غیر دموکراتیک در سطح بینالملل افزایش یافته و آنها توانستهاند عناصر نظم لیبرال را خنثی کنند.
این روندها به این معنی است که برخی کشورهای غیرغربی هم ارایهدهنده و همگیرنده حمایت از دموکراسی هستند. یکی از مسائل ضمنی مربوط به دموکراسیهای غیر غربی این است که در حالی که در ابتکارعملهای سیاست خارجی برنامههای کمک به روندهای سیاسی در خارج را به اجرا گذاشتهاند، در برخی موارد خودشان هدف پشتیبانیهای غرب از دموکراسی هستند. این پویایی مرتبط با دموکراسی تنها یک نمونه از ویژگیهای گسترده نظم جهانی نوظهور است: کشورهای غیر غربی هم فاعل و هم مفعول سیاستگذاریهای بینالمللی هستند؛ حتی در شرایطی که در داخل شکننده و بیدوام باشند، از قدرت قابل توجه بینالمللی برخوردار هستند.
با افزایش چالشها برای دموکراسی در کشورهای غربی و غیر غربی، هماهنگی اندک بین این دو گروه بیشتر به چشم میآید. در حقیقت تلاشها برای توسعه همکاری در حمایت از دموکراسی در سالهای اخیر کاهش یافته است. دولتهای غربی ایده همکاری با دموکراسیهای غیر غربی را حدود یک دهه پیش مطرح کردند که البته با استقبال مواجه نشد. یکی از نگرانیهای اولیه دموکراسیهای غیر غربی در ارتباط با این تلاشها این بود که تحت فشار کشورهای غربی مجبور به پذیرش مداخله خارجی منقشه برانگیز غرب شوند. آنها نمیخواستند در نهایت در شرایطی قرار بگیرند که مطابق خواستههای ژئواستراتژیک غرب اقدام کنند. بدیهی است که این کشورها تمایلی به اجرای سیاستهایی که در طراحی آن ایفای نقش نکردهاند، ندارند. بسیاری از سیاستگذاران در دموکراسیهای غیر غربی همچنان روشهای خود در حمایت از دموکراسی را متفاوت از رویکردهای غرب توصیف میکنند. این مساله از آن جهت اهمیت دارد که نشان میدهد این کشورها همچنان مجبورند دستورکار سیاست خارجی خود را برای مخاطبان داخلی ضد غربی یا دست کم غیر غربی توصیف کنند.
جای مباحثات درباره سیاستهای حمایتی از دموکراسی هنوز در بسیاری از مجمعهای بینالمللی که کشورهای غربی و غیر غربی را پیوند میدهند، خالی است. ظاهرا هر دو طرف علاقه خود را به یافتن راههایی برای همکاری سیستماتیک در حمایت از دموکراسی از دست دادهاند. باتوجه به تفاوتها بین دموکراسیهای غربی و غیر غربی تعجبی ندارد که هنوز پیشرفت چندانی در امکان همکاری حاصل نشده است. حتی زمانی که دو طرف با چالشهای مشابهی مواجه میشوند، باز هم تلاشی برای جلب همکاری عملی طرف مقابل نمیکنند.