ظهور جهانی پوپولیسم
ژایر بولسونارو، رییسجمهوری برزیل اخیرا پس از دیدار با دونالد ترامپ محافظهکار پوپولیست همتای خود در ایالات متحده به شیلی سفر کرد. این واقعیت که این دو، رهبر دو دموکراسی قدرتمند در امریکا هستند، نشاندهنده یک تمایل گسترده جهانی است. طبق تحقیقات جهانی، حدود 2 میلیارد نفر از جمعیت جهانی اکنون تحت دولت رهبران پوپولیستی اینچنینی زندگی میکنند.
دیپلماسی ایرانی به نقل از گالف نیوز نوشت: پیوند نزدیک و شخصی ترامپ و بولسونارو که گاهی اوقات او را «ترامپ استوایی» میخوانند، در نتیجه این حقیقت که او هم از طریق تاکتیکهای مبارزات انتخاباتی مشابه ترامپ یعنی حمله به سازمانهای چند ملیتی، «رسانه جعلی» و مهاجرت در برزیل پیروز شد، تقویت شده است. و این پیروزی انتخاباتی خود یک نمونه کوچک از تغییر و تحولات در چشمانداز سیاسی جهانی است که در «پایگاه دادههای پوپولیسم جهانی» ثبت شده است. این پایگاه دادهها مباحثات پوپولیستی را بطور جامع ردیابی میکند.
طبق دادههای منتشر شده در اوایل ماه جاری، شبکه بینالمللی افراد دانشگاهی با تحلیل متن سخنرانیهای رهبران کلیدی در 40 کشور اعلام کردند که پوپولیسم پس از حدود 2 دهه در حال ظهور است. این تحقیق نشان داده که حدود 20 سال پیش، تنها تعداد انگشت شماری از کشورها از جمله ایتالیا، آرژانتین و ونزوئلا با بیش از 20 میلیون جمعیت، رهبرانی پوپولیست داشتند. طبق تحقیقات پایگاه دادههای پوپولیسم جهانی، این گروه نسبتا کوچک پوپولیست در سالهای منتهی به بحران مالی جهانی از سال 2006 تا 2009 گستره فعالیت خود را گسترش دادند. اما تا نیمه دهه گذشته و در پی انتخاباتی که امسال ترامپ و بولسونارو را روی کار آوردند، پوپولیسم هنوز ظهور نیافته بود. ظهور پوپولیسم در 2 دهه گذشته یک نمونه از چندین مورد ظهور آن در صد سال گذشته به شمار میرود. برای نمونه، پیشترها پوپولیسم در برخی کشورها از جمله ایالات متحده یک پدیده عادی و تکرار شونده به شمار میرفته است. با این حال، تحقیقات اخیر نشان میدهد که این آخرین موج پوپولیسم که بحران مالی بینالمللی به آن دامن زده، رد پای بزرگتری نسبت به گذشته بر جا گذاشته است. امروز حدود 2 میلیارد نفر تحت رهبری یک سیاستمدار «تا حدودی / نسبتا پوپولیست»، «پوپولیست» یا «پوپولیست افراطی» هستند که از 120 میلیون نفر در اوایل دهه 2000 خیلی بیشتر است. در این تحقیقات رهبران دیگری همچون آنده مانوئل لوپز اوبرادور رییسجمهوری مکزیک و ناراندرا مودی نخست وزیر هند را نیز از کمپ پوپولیستها به شمار آورده است.
یکی دیگر از یافتههای کلیدی این تحقیقات به تفاوتهای سایه پوپولیسم در سراسر جهان مربوط میشود. برای نمونه، پوپولیسم امریکای جنوبی به سمت سوسیالیسم گرایش دارد در حالی که پوپولیستهای کنونی در اروپا بیشتر به راست میانه متمایل هستند.
توسعه پوپولیسم در اروپا یکی از قابل توجهترین تحولات در دوران مورد بررسی است. نقش رکود مالی جهانی و ریاضت اقتصادی از زمان بحران مالی سال 2008 عامل کلیدی در ظهور پوپولیسم در قاره سبز و به ویژه در کشورهایی که بیشتر تحت تاثیر بحران منطقه یورو قرار گرفتند از جمله یونان و اسپانیا، به شمار میرود. با این حال، ناآرامیها به احزاب سیاسی و نظامهای اروپایی پیشین هم کشیده شده است. عوامل گسترده اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فناوری نیز در بسیاری از دیگر نقاط جهان به ناآرامی انجامیدهاند.
سر نایجل اینکستر رییس پیشین عملیات خدمات اطلاعات مخفی بریتانیا طبیعت متنوع این بیثباتی سیاسی از کشورهای امریکای شمالی و جنوبی گرفته تا اروپا و خاورمیانه را بارها «موجی انقلابی» خوانده است. با توجه به احتمال گسترش بیشتر پوپولیسم در سالهای آتی، این سوال مهم پیش میآید که آیا این بیثباتی سیاسی بینالمللی در آینده و بهویژه در نتیجه ادامه بهبود وضعیت اقتصادی در بیشتر نقاط جهان، از بین خواهد رفت یا خیر.
اگرچه خنثی شدن موج پوپولیستی چندان غیرمحتمل نیست، اما انتظار میرود اعتراضها دست کم به 2 دلیل عمده ادامه یابند: اول اینکه یکسری عوامل بیارتباط با دوران پس از بحران مالی سال 2008 نه تنها از بین نرفتهاند، بلکه در مواردی تشدید هم شدهاند که از جمله آنها میتوان به نقش مختلکننده رسانههای اجتماعی اشاره کرد. دوم اینکه اگرچه بدترین بحران مالی جهانی به پایان رسیده، اما عواقب آن به ویژه برای جوانان بیکار همچنان باقی است و این مساله به درآمدهای بالقوه و چشمانداز شغلی آسیب میزند و موجب نارضایتی میشود. برای نمونه، در اتحادیه اروپا شمار نسبتا زیادی از افراد زیر 25 سال قادر به یافتن کار نیستند و این مساله نگرانی بسیاری از جمله آنگلا مرکل صدراعظم آلمان که نسل جوان را «نسل گمگشته» خوانده، برانگیخته است. این مشکل به ویژه در کشورهایی مانند یونان و اسپانیا جدی است چراکه نرخ بیکاری جوانان در این کشورها به حدود 60 درصد میرسد.
بطور کلی، نمیتوان گفت که ظهور پوپولیسم که بعد از گذشت بیش از یک دهه از بحران مالی بینالمللی آغاز شده، به اوج خود رسیده است. علت هم این است که عواقب بحران از جمله بیکاری جوانان نارضایتیها را تشدید کرده است و رسانههای اجتماعی هم نقشی تحریککننده در تشدید این نارضایتی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایفا میکنند.