چگونه از سقوط کسب وکارها جلوگیری کنیم؟
محمدرضا فرضیپور | کارشناس حقوقی|
سال 97 سال سختی برای کسب و کارها بود. بسیاری از کسب و کارها در این سال تاب تحمل فشارهای اقتصادی را نداشتند و به دلیل نبود پشتوانههای مالی مناسب سرنوشتی جز شکست نداشتند. اما کسب و کارهایی هم بودند که زیر فشارهای مالی سر خم نکردند، اما سرنوشتی بدتری نصیبشان شد. شاید کمی عجیب به نظر برسد، اما واقعا همینطور است. تعداد زیادی از کسب و کارها وجود دارند که نه به خاطر اوضاع اقتصادی، بلکه به خاطر مراقبت نکردن از سرمایههای فکری خود سقوط میکنند.
اوضاع در سال 98 به مراتب سختتر خواهد شد و مسیر را برای کسب و کارها، به ویژه استارتاپها، لغزندهتر میکند. لذا اهمیت حفاظت از سرمایههای فکری به مراتب مهمتر میشود. بر این اساس، حفاظت از سرمایههای فکری یا همان داراییهای فکری برای هر کسب و کاری خوب است، اما برای برخی تبدیل به ضرورت شده است. مخصوصا آن دسته از کسب و کارهایی که بر مبنای دانش فکری افراد پایهریزی شدهاند. در این میان، استارتاپها جز آن دستهای هستند که باید بیشتر مراقبت کنند. چون کمتر پیش میآید که استارتاپی باشد و بر مبنای ایده و دانش فکری افراد شکل نگرفته باشد. اما مشکلی که وجود دارد این است که کمتر استارتاپی خودش را درگیر حفاظت از ایدههایش میکند. در واقع در ایران، همه ما ایده پردازان بسیار قابل و توانمندی هستیم اما وقتی صحبت از حفاظت از ایدهها به میان میآید کارنامه چندان سفیدی نداریم!
پس یک موضوع مهم را باید مد نظر قرار دهیم و آن این است که همان میزان که به فکر ایدهپردازی هستیم باید به فکر حفاظت از آنها و دانش فکری خودمان هم باشیم. اما برای محافظت از کسب و کار، متناسب با اهمیت، جایگاه و موقعیت ایده و دانش، راهکارهای متفاوتی وجود دارد که برخی هزینه بردار است و هر جایی به کار نمیآید و برخی کم هزینهتر. در عین حال، خوشبختانه راههایی هم وجود دارد که نهتنها ارزان و مطمئن است بلکه در هر مرحلهای از کسب و کار به کار میآید.
یکی از آن راهکارها این است که کمی هم به مسائل حقوقی و قانونی متوسل شویم. برای اینکار یک راهحل مناسب و ارزان را میتوان پیشنهاد داد و آن هم استفاده از قراردادهایی به منظور حفظ محرمانگی اطلاعات و عدم رقابت است.
منظور از قرارداد حفظ محرمانگی به بیان ساده؛ چیزی که بین یک فرد با شخص دیگری است و بین این دو نفر باقی بماند. وقتی از قرارداد عدم رقابت صحبت میکنیم منظورمان این است که به خاطر در اختیار داشتن یکسری اطلاعات و تجربیات، بیاییم و دیگری را از انجام فعالیتی عین یا مشابه خودمان منع کنیم. اما سوال مهم این است که چه زمانی باید از این قراردادها استفاده کرد؟ در ادامه دو مورد رایج مورد اشاره قرار میگیرد؛ 1. اولین جایی که باید به فکر استفاده از این دو قرارداد بود جایی است که قصد استخدام نیرویی را داریم یا میخواهیم با کسی در کسب و کار مان شریک شویم. البته رایج است که بحث محرمانگی و عدم رقابت را به عنوان مادهای در همان قرارداد کار بیاوریم. متاسفانه سطحی گرفتن این موضوع که باید در قراردادهای استخدامی مادهای را به عنوان عدم رقابت و حفظ محرمانگی در نظر بگیریم میتواند عاقبت خوبی نداشته باشد. فرض کنید کارمندی را استخدام کردهاید تا کارهای مالی شرکتتان را انجام دهد. به او حقوق میدهید و برای آموزشهای بیشتر او هزینههای دیگری را هم متحمل میشوید. آن فرد هم به خاطر نوع مسوولیتی که به او داده شده است از تمام حسابها و تراکنشهای مالی اطلاع دارد و ممکن است با مشتریان شما هم برخوردهایی داشته باشد. حال در نظر بگیرید که دو ماه بعد، آن کارمند به هر دلیلی بخواهد تیمتان را ترک کند! ممکن است از رقیبتان پیشنهاد بهتری داشته باشد یا بخواهد خودش کاری مشابه کار شما راهاندازی کند. حالا صاحب کار مانده است و فردی که زیر و بم اطلاعات و مشتریانش را دارد؛ خطر بزرگی که حیات کسب وکارش را تهدید میکند. دقیقا اینجاست که قرارداد حفظ محرمانگی و عدم رقابت به کمکتان میآید. پس جدی گرفتن این موضوع میتواند کسب و کارتان را از خطر مصون نگه دارد. 2. دومین جایی که استفاده از قراردادهای حفظ محرمانگی را باید جدی گرفت، آن جایی است که پای سرمایهگذاران به شرکتتان باز میشود. در واقع اینکه به هرکسی که به اسم سرمایهگذار وارد شرکتتان شود، اعتماد کنید غیرمنطقی است. چون فردی که قصد سرمایهگذاری دارد به ناچار باید اطلاعات زیادی از کسب و کار و موقعیت فعلی اتان را بداند؛ پس ضروری است که حتما قراردادی با مضمون حفظ محرمانگی بین خودتان منعقد کنید. نکته مهم دیگر این است که بهتر است قرارداد حفظ محرمانگی با سرمایهگذار، قبل از انجام مذاکرات و ارایه اطلاعات باشد. با توجه به این نکات ساده اما ضروری و کاربردی امیدواریم در سال 98 و سالهای آینده کمتر شاهد به سرقت رفتن ایده و سقوط کسب و کارها باشیم.