تحریم و ایثار؛ ضرورت سختگیری مضاعف
علی قنبری|
مدرس دانشگاه تربیت مدرس|
شرایط کشور امروز به گونهای است که بیش از هر زمان دیگری نیاز به افراد توانمند، پاکدست و میهنپرست حس میشود. در شرایط تحریم، اولین بخش از اقتصاد که دچار مشکل میشود، درآمدها است و طبیعتا وقتی وضعیت غیرعادی است، امکان برای افراد فرصت طلب بیشتر میشود. با این همه در ایران افرادی وجود دارند که منافع ملی را به منافع فردی ترجیح میدهند. تجربه تحریمها در دوره گذشته نشان داد علاوه بر فشار ناشی از کشورهای غربی، حضور افراد فاسد به کشور ضربات جبرانناپذیری میزند. به همین دلیل اکنون از دولت روحانی انتظار میرود با توجه به تجارب گذشته، عملکردی متفاوتتر از خود نشان دهد. گذشته چراغ راه آینده است، این جمله معروف همواره در بحثهای ایرانیان شنیده میشود اما کمتر کسی آن را سرلوحه کار خود قرار میدهد به همین دلیل تراژدی تکرار مکرر اشتباهات بارها رخ میدهند. با این همه در ارتباط با مساله تحریم اقتصادی کشور امکان دوبارهای برای تکرار اشتباهات وجود ندارد. میتوان از گذشته درس گرفت و برای آینده مسیری اصولی و درست را مشخص کرد. تحریم برای کشوری مانند ایران که در 40 سال گذشته بارها و بارها با نظام سلطه و امپریالیستها درگیر شد، اتفاق تازهای نیست. با این همه ایران کشوری جهان سومی است که اقتصاد آن رقابتی نیست، شفافیت کنار گذاشته شده، رانت در بخشهای مختلف تقسیم شده، رابطه بر ضوابط سایه افکنده و اقتصاد امکان رشد کمتری دارد. به همین دلیل موانع بر سر راه پیشرفت اقتصاد فراوان است و تحریمها این مشکل را دو چندان میکند. هنگامی که تحریم بر مشکلات موجود اضافه میشود نیاز به افراد کازآموده، صادق، شجاع، وطن پرست و خلاق هم بیشتر میشود. تحریمها مانع توسعه اقتصاد هستند اما به تنهایی نمیتوانند چرخهای اقتصاد را نگه دارند، بلکه تحریم در کنار بیتدبیری تبدیل به ترمز میشوند. با انتخاب افراد آزمون پس داده برای مسوولیتهای خطیر میتوان راههای موجود را یافت و حداقل هزینه اضافی به کشور و مردم تحمیل نکرد. بابک زنجانیها خود مانع بزرگی بودند که در کنار تحریمها شیره جان اقتصاد ایران را مکیدند و در نهایت به معیشت مردم و توسعه اقتصاد ضربه زدند. اینکه تحریمها دشواری را بر اقتصاد تحمیل کند، حرف اشتباهی نیست اما نمیتوان به دلیل مشکلات و موانع مصالح ملی را فراموش کرد. نیاز به ایثار و از خود گذشتگی همواره در شرایط دشوار دوچندان میشود و اکنون نیز در چنین شرایطی قرار داریم. امروز دنیا همکاری لازم را با ایران انجام نمیدهد، دلارهای حاصل از صادرات به کشور راه نمییابند و فشار روی واردات تکنولوژی و کالاهای واسطهای افزایش یافته و تنها با انتخابهای هوشمندانه میتوان بر این موانع غلبه کرد. در ایران افراد توانا و دانای زیادی زندگی میکنند؛ جوانانی که کافی است به آنها اعتماد شود تا هر کدام بتوانند یک گره از مشکلات را باز کنند اما تنگ نظری و جناحبندیهای سیاسی همواره مانع حضور این افراد است. به همین دلیل ژنهای خوب و آقا زادهها دایما در کشور مسوولیت میگیرند اما جوانان توانا در مشاغلی بیربط حضور مییابند. خوب است اگر دولت به این جوانان اعتماد کند و با چشم بستن بر روابط فامیلی و جناحی، منافع ملی را سرلوحه کار قرار دهد. امروز ایران در و.ضعیتی نیست که بتوان با گشادهدستی برخورد کرد، منابع محدود سختگیریهای دوچندان را ایجاب میکنند.