ظرفیت بالا ی استانهای محروم در جذب زنان
بررسی میزان مدیریت زنان در تعاونیهای ثبت شده در سال 97 نشان میدهد که در استان سیستان و بلوچستان 28 درصد تعاونیها را زنان مدیریت میکنند. پس از این استان دو استان محروم دیگر یعنی ایلام و لرستان قرار دارند اما از طرف دیگر استانهای قزوین، یزد و البرز کمترین میزان مدیریت زنان را ثبت کردند. به نظر میرسد محرومیت استانها سبب کمرنگ شدن نگاه سنتی به زنان شده ودر کنار آن در این استانها زنان موفق شدند ظرفیت بیشتری از خود بروز دهند.
به گزارش «تعادل»، با توجه به اینکه در سالهای اخیر مشارکت اقتصادی زنان همواره مورد توجه مسوولیت بوده اما متاسفانه آمارهای موجود حاکی از آن است که با وجود افزایش چشمگیر زنان توانمند و کارآفرین در کشور، میزان مشارکت اقتصادی زنان به ویژه در مشاغل مدیریتی و در تصدی پستهای مدیریتی بسیار ناچیر است. هنگامی که بررسی آمار مشارکت اقتصادی در ایران در مقایسه با کشورهای دیگر هم بررسی میشود، نرخ مشارکت کمتر از 40 درصدی یک ضعف بزرگ محسوب میشود زیرا در ترکیه این نرخ بیش از 50 درصد و در کشورهای پیشرفته مانند انگلیس و دانمارک به بیش از 70 درصد هم میرسد. چرایی این مساله هم علاوه بر مشکلات مربوط به اقتصاد، به نقش کمرنگ زنان از کل بازار کار هم باز میگردد. این در حالی است که سهم زنان از تحصیلات دانشگاهی همواره رو به افزایش بوده است.
در گزارشی که مرکز مطالعات وزارت کار منتشر کرده با استفاده از آمارهای ثبت شده در سامانه جامع آمارهای ثبتی تعاون به میزان مشارکت زنان در مدیریت تعاونیها و سهمی که مدیران عامل زن در اداره تعاونیها دارند پرداخته میشود.
براساس اطلاعات موجود از بین سه هزار و 823 مدیری که جنسیت آنها به عنوان مدیرعامل تعاونیها ثبت و تشکیل شده در سال گدشته، سه هزار و 236 نفر به مردان و 587 نفر به زنان تعلق دارد. به بیان سادهتر از مجموع تعاونیهای کشور زنان تنها در 15.4 درصد آنها موفق شدند به مدیریت برسند. مقایسه استانی سهم مدیران زن نشان میدهد، سهم مدیران زن در تعاونیهای ثبت شده در استانهای سیستان و بلوچستان، ایلام و لرستان به ترتیب 28 درصد، 23.5 درصد و 23 درصد بوده است. این ارقام بالاترین ارقام ثبت شده در کشور است. دلیل بالا بودن این نسبت در استانها نیاز به بررسی بیشتر از ابعاد مختلف اقتصادی دارد مثلا در سیستان و بلوچستان تعاونیهایی که به تولید صنایع دستی چون سوزن دوزی میپردازند بیشتر از سایر استانها است. همچنین بالا بودن سهم مدیران زن تعاونی در استانهای محروم نشان میدهد در این استانها زنان در جهت بهبود معیشت و اقتصاد خانواده مشارکت بیشتری در تشکیل و مدیری تعاونیها دارند.
به بیان دیگر مشکلاتی چون توسعه نیافتگی به ویژه در استانهای محروم کشور سبب شده تا نگاه سنتی به زنان کمتر مورد توجه قرار گیرد و حداقل در فعالیتهای این مساله کمتر مورد جدل طرفین باشد.
در میان استانهای کشور کمترین میزان مدیریت زنان به استان قزوین و یزد باز میگردد که کمی بیش از پنج درصد تعاونیهای آن با مدیریت زنان است و پس از این دو هم استانهای البرز، کهگیلویه و بویر احمد و اصفهان قرار دارند.
استان تهران نیز حدود 12 درصد تعاونیهای خود را توسط زنان مدیریت میکند. از دیگر نکات جالب این آمار، میزان مدیریت زنان در استان قم است که آماری بهتر از میانگین کشوری را از آن خود کرده است.
از طرفی انتظار میرود سهم مدیران زن در تعاونیهایی که نسبت بالایی از اعضا را زنان تشکیل میدهند، به عبارتی در تعاونیهای بانوان که حداقل 70 درصد اعضای آنها زن هستند، بیشتر باشد. بررسیها حاکی از آن است که از بین 633 تعاونی فعالی که در سال 97 تحت عنوان تعاونی بانوان ثبت و تشکیل شده و جنسیت مدیر تعاونی هم اظهار شده، 269 مورد معادل 43.5 درصد توسط زنان مدیریت میشود. هر چند که مدیریت زنان فقط به تعاونیهای بانوان یا تعاونیهای با فعالیت صنایع دستی منحصر نمیشود و در دیگر تعاونیها نیز از جمله تعاونیهای دانش بنیان نیز مدیران زن وجود دارند. از بین 28 تعاونی دانش بنیان تشکیل شده در سال گذشته مدیریت چهار تعاونی که معادل پ4.3 درصد از کل این تعاونیها است به زنان تعلق دارد. علاوه بر این در برخی از تعاونیها با وجود بیشتر بودن اعضای مرد نسبت به زن، مدیریت تعاونی بر عهده زنان است. این موضوع نشاندهنده ظرفیت بالای مدیریتی زنان است و سیاستگذاریها بایستی به گونهای باشد که فرصتهای بیشتری در اختیار زنان قرار گیرد و از توانمندیهای آنان حداکثر استفاده شود.