تئوری «مرد دیوانه» در گفتوگوهای تجاری
گروه جهان| سمانه قربانی|
با اجرایی شدن افزایش تعرفههای گمرکی بر کالاهای وارداتی چینی توسط امریکا در روز جمعه، پکن اعلام کرد این عمل امریکا را با اقداماتی تلافیجویانه پاسخ خواهد داد. از سوی دیگر دونالد ترامپ در جریان مذاکرات نمایندگان ارشد دو کشور اعلام کرد واشنگتن برای دستیابی به یک توافق تجاری با چین، نیازی به تعجیل ندارد. فارنپالسی درباره تشدید جنگ تجاری اقتصاد اول و دوم دنیا با پاتریک چووانس اقتصاددان ارشد و استراتژیست دانشگاه کلمبیا، مصاحبه کرده که بخشهایی از آن را میخوانیم:
حالا که ایالات متحده تعرفهها را افزایش داده، آیا هیچ چشمانداز مثبتی نسبت به توافق تجاری وجود دارد یا باید منتظر یک جنگ تجاری بلندمدت باشیم؟
طبق اطلاعاتی که به دست آوردهام مذاکرهکنندگان تجاری هر دو طرف گفتهاند که به بنبست رسیدهاند و تنها شی جینپینگ رهبر چین، و ترامپ میتوانند با مذاکره این مساله را حل کنند. چینیها در نیمه دوم سال گذشته واقعا عصبی بودند، آنها بیوقفه از تجارت حرف میزدند و به همین ترتیب احساس میکردند که وضعیت را تثبیت کردهاند. آنها با هدف تقویت رشد اقتصادی قدرت یوآن ارز رایج خود را کاهش دادند و احساس کردند که حالا دست بالا را دارند. سپس ترامپ با نگاه کردن به رشد 3.2 درصدی تولید ناخالص داخلی گفت که اقتصاد ایالت متحده رو به بهتر شدن است و هرگونه افزایش تعرفهها نمیتواند به این روند رشد اقتصادی امریکا آسیبی بزند. اما واقعیت این است که فکر میکنم اقتصاد امریکا آسیبپذیرتر از آمارهایی است که منتشر شده است. همچنین تخاصم تجاری دو طرف نه تنها چینیها برای کنار آمدن با مشکلاتشان کمکی نمیکند؛ بلکه آنها را به مسیر درستی هم هدایت نمیکند. به عقیده من هر دو طرف آسیبپذیرتر از آنی هستند که قبول دارند.
تعرفهها سلاح اول ترامپ هستند که این روزها مطرح شدهاند. تاثیر آنها بر ایالات متحده واقعا چقدر است؟
فکر میکنم این مساله به مفاد توافق بستگی دارد. نکته مثبتی که برای ایالت متحده وجود دارد این است که تورم نسبتا کم است. از لحاظ تاثیرش روی کسبوکار، تعرفهها بیشتر بر شرایط تجاری و دیدگاه افراد درگیر با این فضا تاثیر دارد، تا تاثیر مستقیم بر اقتصاد امریکا. شما در کارنامه دولت ترامپ تعطیلی دولت را دارید و این مساله بر اعتماد مصرفکننده تاثیر گذاشته است. برخی نظرسنجیهای اخیر حاکی از آن است که مردم درباره نسبت به خریدهای عمده احتیاط میکنند. پس از آن شما مرتب واژه “جنگ تجاری “ را میشنوید. این تعرفهها وجود دارند اما ممکن است تعرفههای دیگری هم علیه کشورهای مانند اروپا وجود داشته باشد. سرمایهگذاریهای تجاری هم کاهش یافته است. روند تقاضای داخلی در سه ماهه دوم سال گذشته بیش از 4 درصد افت کرده و به 1.5 درصد رسیده است. حال آیا این بدان معناست که امریکا به سمت بحران اقتصادی خواهیم رفت ؟ نه لزوما اینطور نیست اما این کاهش رقم قابل ملاحظهای است. حال به درآمد شرکتها نگاه کنید. آنجا هم شرایط خوبی حاکم نیست.
چین هم مشکلات خودش را دارد. چین مجموعهای از اصلاحات اقتصادی نیاز دارد که پذیرفته باید به آنها تن دهد اما هنوز بطور جدی برای انجام آنها اقدام نکرده است. یک واکنش چین به اقدامات ترامپ میتواند این باشد که آستینها را بالا بزند و ارزش پول خود را کاهش دهد. اگر چینیها واقعا میخواستند این کار را انجام دهند، انجام میدادند. این امر برای آنها مضر است و آنها را در مسیر نادرستی قرار میدهد اما اگر چینیها احساس کنند تحت فشار هستند و باید راهی برای تحت فشار قرار دادن داشته باشند، این چیزی است که توانایی انجام آن را دارند و به عقیده من این موضوع برای ایلات متحده بسیار مهم است .
آیا مالیات مصرفکنندگان و شرکتهای امریکایی به بهترین شکل مصرف میشود؟
خیر. با این موضوع موافق نیستم. اگر با حامیان ترامپ درباره این موضوع صحبت کنید، میگویند ترامپ تعادل را حفظ میکند و این “نظریه مرد دیوانه “ است. ترامپ قصد دارد نتایجی را کسب کند که هیچکس دیگر به آن دست نیافته است. اما معتقدم که ما دست پایین را داریم. ما تعرفههای دوجانبه را انتخاب کردیم. تعرفههایی که هر چه بیشتر آن را تشدید کنید مسالهسازتر میشود و این چالشی است که حتی پیش از اقدامات متقابل چین با آن روبرو هستیم..
در این هفته گزارشهای زیادی مبنی بر اینکه چین از تعهدات خود عقبنشینی کرده شنیدهایم، تعهداتی که برای ایجاد اصلاحات گسترده که امریکا خواستار آن بود، شکل گرفته بود. آیا نظام اقتصادی چین را میتوان با چنین اقداماتی اصلاح کرد؟
آنچه میتوانم بگویم این است که اگر بخواهیم چین اصلاحات ساختاری را بپذیرد این امر مستلزم تعهد واقعی است. این تعهد چیزی نیست که ما با آن فقط بتوانیم کشور خود را بچرخانیم. چینیها باید آن را بپذیرند. آنها باید باور داشته باشند که این تعهد چیزی نیست که آنها را شکست دهد یا به آنها صدمه بزند . آنها متقاعد شدهاند این تعهدات برای منافعشان مضر است پس در مواردی دست به تقلب میزنند یا به عقب برمیگردند. اینها فقط به خاطر این است که ضرورت چنین اصلاحاتی را واقعا درک نکردهاند.