نقشها و کارکردهای مجسمه در فضاهای شهری
مجسمه شهری، حجمی سهبعدی و دارای فرم و بیان هنرمندانه است که از جهات مختلف قابل نظاره است. بنابراین متفاوت از نقش برجسته است که معمولاً حداقل از یک جهت غیرقابل دیدن است و به زمینهای متصل شده، موضوع آن معمولا پیکره یک انسان، حیوان، گیاه یا شی است و جزیی از مبلمان شهری است که خارج از فضای بسته قرار گرفته است. کارکرد اصلی مجسمه تزیین، هویت بخشی یا انتقال پیامی به ناظران است و از مصالحی نظیر سنگ، بتن، فلز، چوب، فایبرگلاس ساخته میشود.
مهمترین وجه تمایز مجسمههای شهری با مجسمههایی که در فضای بسته قرار گرفتهاند، آن است که بینندگان مجسمههای فضای باز بیشتر، تواتر دیدار آنها افزونتر و ترکیب ناظران آن متنوعتر است، بدینترتیب افرادی که حتی سواد خواندن و نوشتن ندارند بیننده این حجمها هستند. مجسمهسازی شهری کار مشترک مجسمهسازان، طراحان منظر و مبلمان شهری، برنامهریزان و طراحان شهری است که با حمایت و هدایت مدیران شهری انجام میپذیرد هر یک از این عوامل در این فرایند نقشی را بر عهده دارند. ساخت مجسمه به وسیله هنرمند مجسمهساز انجام میشود و سایر متخصصان در انتخاب مقیاس و مکان مناسب نقش دارند. هدف این همکاری آن است که ضمن رعایت ملاحظات عملکردی بیشترین لذت بصری برای ناظر به وجوداید.
مجسمه تنها اثر حجمی زینتبخش میادین نیست، آثار حجمی متنوعی در فضاهای شهری استفاده میشوند که اگرچه گاهی تشابه نزدیکی با مفهوم مجسمه دارند اما دارای هویت متمایز هستند. بهرهبرداری هوشمندانه از این آثار حجمی نیز میتواند در ارتقای کیفیت فضایی شهر موثر باشد.
نقشها و کارکردهای مجسمه
تقویت حس مکان: یکی از مهمترین کارکردهای مجسمه ایجاد حس مکان تعریف شده، القا روحیه خاص در فضا یا تقویت روحیه یک فضا است. «مکان بخشی از فضاست که به وسیله شخص یا چیزی اشغال شده است و دارای معنایی ارزشمند است.» در صورت هماهنگی مجسمه با محیط و تقویت انسجام بصری محیط پیرامون، شهروندان احساس رضایت و آرامش بیشتری میکنند و حس مکان تقویت میشود. تعریف و هویت بخشی به فضاهای شهری: «هویت یعنی محل یک محل معین حدی که شخص میتواند یک مکان را به عنوان مکان تمایزی از سایر مکانها شناخته یا بازشناسی کند؛ بطوری که شخصیتی مشخص، بینظیر یا حداقل مخصوص به خود را دارا شود». مجسمههایی که از طراحی خلاقانه و هنرمندانهای برخوردارند میتوانند هویتبخش باشند.
ارتقای کیفیت و ایجاد سرزندگی فضاهای شهری: فضای خالی از هنر، جذابیت ندارد و فقدان جذابیت از کیفیت فضا میکاهد و مانع ایجاد حس سرزندگی و نشاط در فضای شهری است. مجسمه میتواند این هر دو را در صورت وجود سایر شرایط به فضا، ارزانی دهد.
ارتقای آگاهیهای عمومی و معرفی نمادها و ارزشهای فرهنگی: مجسمهها و توضیحات متصل به آنها میتوانند سطح دانش و آگاهیهای عمومی شهروندان در خصوص حوادث فرهنگی یا سایر زمینهها ارتقا بخشند، به عنوان مثال میتوانند مردم یک منطقه را با شخصیتها یا رویدادهای تاریخی یک منطقه آشنا سازند یا نمادهای فرهنگی آن منطقه را معرفی کنند.
معرفی عملکرد و روحیه میدان یا محدوده پیرامون یا تداعی عملکرد تاریخی یا فرهنگی آن: بسیاری از میادین محل وقوع حوادث تاریخی منحصر به فرد هستند، مجسمههای که موضوع آن این رویداد تاریخی باشد تا سالها بعد از آن میتواند تداعیگر این واقعه باشد، همچنین عملکرد فعلی میدان میتواند به وسیله مجسمه بیان شود، مثلا نصب مجسمه کوهنورد در میدانی که مبدا عزیمت کوهنوردان به کوهستان است، بیانگر روحیه ورزشی حوزه پیرامونی میدان است. تعریف مرکز ثقل و نقطه تمرکز میدان: مجسمه به عنوان عنصری در مرکز میدان از هر دو طرف دیده و درک میشود و میتواند نمایانگر مرکز میدان باشد. به همین دلیل است که حتی در میادین خالی از خودرو نیز بسیاری از طراحان، مجسمه را در مرکز ثقل میدان نصب میکردند، تا حس مرکزیت را تقویت و نوعی نظم بصری به وجود آورند.
ایجاد یک نشانه شهری: نشانه از عناصر اصلی سازنده سیمای شهر است. خصوصیات نشانه باید چنان باشد که بتوان آن را از میان عوامل بسیار بازشناخت. اگر نشانهها فرمی واضح داشته باشند، با زمینه خود متضاد و به اطراف خود غالب و مسلط باشند؛ شناخت آنها به آسانی میسر است و احتمال بیشتری هست که بر آنها معنایی متصور باشد. مجسمهها در بسیاری موارد به ویژه اگر اندازه آنها بزرگ باشد، میتوانند به عنوان نشانه در سطح محله، منطقه یا حتی شهر مطرح شوند.» ایجاد انگیزه برای بهسازی محیط توسط شهروندان: نصب مجسمههای مطلوب در میدان و بهسازی آن باعث میشود که ساکنان اطراف میدان انگیزهای برای کیفیت بخشی به محیط خود پیدا کنند و تلاش کنند که محیطی متمایز به وجود آورند.
مکاننمایی: منظور از مکان نمایی این است که طراح، مجسمه و پیرامون آن را به نحوی طراحی کند که تداعیکننده یک فضای به خصوص مثلاً میدان جنگ، یک بیشه یا یک چراگاه باشد.
تناسب بخشی به نام میدان: مجسمهها در میادینی که از سابقه تاریخی خاصی برخوردار نیستند و نامی قراردادی برای آنها تعیین شده است، میتوانند به نحوی طراحی شوند که نام میدان را در اذهان بینندگان تثبیت کنند. مثلا نمادی از لاله در «میدان لاله» چنین کارکردی دارد.معرفی سبکها و سنتهای هنری: مجسمهها هنر را به میان مردم میآورند، از این رو میتوانند مردم را با سبکهای هنری قدیمی یا جدید آشنا سازند و بر دانش هنری و سواد بصری آنها بیفزایند.
پیشینه مجسمهسازی در ایران
پیشینه مجسمهسازی در ایران به 5 هزار سال پیش برمیگردد. آثار مفرغی به دست آمده از لرستان آثاری سمبولیک، ملهم از طبیعت و کاربردیاند. حجاریهای ایران باستان دارای جنبههای مذهبی و وقایع نگار بوده و در آنها توجه خاصی به نقوش حیوانی شده است.
در سده اخیر ارتباطات مهمترین نقش را در احیای هنر مجسمهسازی ایران ایفا کرده است. در دوران معاصر آشنایی مجدد هنرمند ایرانی با هنر جهان و به خصوص هنر آکادمیک اروپا به مجسمهسازی ایرانیان جان دوباره بخشید. بعد از «کمالالملک» هنرمندی چون «ابوالحسن صدیقی» که دانشآموخته اروپا بود آغازگر مجسمهسازی حرفهای ایران شد و استادانی چون «علیاکبر صنعتی» و «علی قهاری» راه وی را پیش گرفتند. از سالهای ۱۳۲۰ نهضت نوینی در نقاشی و مجسمهسازی ایران به وجود آمد که هنرمندانی چون «پرویز تناولی» و «ژازه طباطبایی» با بهرهگیری از راهکارهای هنر مدرن و استفاده از عناصر سنتی جامعه ایرانی سعی در احیای هویت ملی و ارتباط جهانی در مجسمهسازی ایران داشتند. مجسمهسازانی چون «قدرتالله معماریان» و «بهمن محصص» از مجسمهسازان پرکار دوران معاصر ایران به شمار میروند.