زندگی در حاشیه
زندگی در سکونتگاههای غیررسمی از معضلاتی است که حل آن در تمامی دولتها به عنوان دغدغه مطرح میشود اما در مرحله اجرا به برگزاری همایش و پژوهش ختم میشود. سالهاست حاشیهنشینی که حالا عنوان مناسبتر آن زندگی در سکونتگاههای غیررسمی یا کمتر برخوردار است، تبدیل به گره کور ناگشودنی شده است که با افزایش مشکلات اقتصادی و بیکاری و معضلات محیط زیستی مانند کمبود آب، این گره، کورتر میشود و مهاجرت اجباری از شهرهای کوچک به حاشیه شهرهای بزرگتر و همچنین رانده شدن ساکنان شهرهای بزرگ به حاشیه شهر را گسترش میدهد.
این وضعیت در حالی است که قانون برنامه ششم توسعه، دولت را مکلف کرده که تا پایان این برنامه، میزان حاشیه نشینی 25 درصد کاهش یابد، اما طبق آماری که برخی از کارشناسان و حتی نمایندگان مجلس اعلام کردهاند آمار حاشیهنشینی حتی یک درصد هم کاهش نداشته است. بر اساس آماری که روز گذشته، رییس سازمان امور اجتماعی کشور اعلام کرد، در مجموع ۱۹ میلیون نفر از جمعیت ۶۰ میلیون شهرنشین در ایران حاشیهنشین بوده و یا در بافت فرسوده سکونت دارند. در واقع یک سوم از جمعیت شهرنشین در ایران با معضلات حاشیهنشینی دست و پنجه نرم میکنند، در حالی که کارشناسان اقتصادی معتقدند، با وضعیت فعلی اقتصادی و اجتماعی کشور، نه راهی برای کارآفرینی این قشر وجود دارد و نه امیدی به توانمندسازی اما مسوولان همچنان بر این نکته تاکید میکنند که سال 98، سرآغاز تحول خوب برای مداخله در مناطق حاشیهای است.
امید به مهاجرت معکوس و کارآفرینی
روز گذشته، تقی رستم وندی، رییس سازمان امور اجتماعی کشور در حاشیه صد و هفدهمین جلسه شورای اجتماعی کشور با موضوع ساماندهی نقاط حاشیه نشین به ارائه آماری از افراد ساکن در مناطق حاشیهای پرداخت. او با بیان اینکه مسائل این مناطق از جمله برقراری امنیت، اشتغال، آموزش، بهداشت و سلامت مورد بررسی قرار گرفت خاطرنشان کرد: خوشبختانه امروز یک هم افزایی و هماهنگی و انسجام خوبی در حوزه برنامهریزی بین همه دستگاهها ایجاد شده است و میتوانیم بگوییم سال ۹۸ آغاز یک تحول عمده در حوزه اقدامات و مداخلات دستگاههای دولتی در محلات هدف بازآفرینی شهری است.
رستم وندی تصریح کرد: حدود ۱۱ میلیون نفر در محلات حاشیه نشین کشور ساکن هستند همچنین حدود ۸ میلیون نفر در بافت فرسوده و بافت تاریخی کشور حضور دارند که در مجموع جمعیت بزرگی از کشور را شامل می شود یعنی در مجموع ۱۹ میلیون نفر از جمعیت ۶۰ میلیون شهرنشین جمهوری اسلامی در این مناطق ساکن هستند که دارای مشکلات خاص خود هستند این جمعیت مبتلا به فقر شهری بوده و دارای مشکلات کالبدی، مشکل مسکن پسماندها و ... هستند. همچنین عقب ماندگی از نظام آموزشی و پایین بودن بهداشت در این محلات از جمله مشکلات این مناطق بوده که باید با کمک هم افزایی همه دستگاهها در این محلات اقدامات و مداخلات لازم شکل بگیرد.
رییس سازمان امور اجتماعی کشور خاطرنشان کرد: امروز مقرر شد کارگروه ویژهای تشکیل شده تا در خصوص موضوع مهاجرت معکوس که در برنامه ششم توسعه نیز به آن اشاره شده است موضوعات مختلف را بررسی کند. همچنین در حوزه امنیت و اشتغال الگوهای مناسبی امروز ارائه شد که نمونه آن ائتلافی است که بین هلال احمر و سازمان فنی و حرفه ای معاونت زنان و امور خانواده ریاست جمهوری و وزارت کشور ایجاد شده است تا در حوزه اشتغال فعالیت کند و تلاش می کند در ۲۲ استان کشور مدل خاصی را که در حوزه کارآفرینی طراحی شده است به اجرا درآورد همچنین امروز نمونه موفقیت از کارآفرینی را در شهر کرمان شاهد بودیم.
مهاجرت معکوس، خلاف اصول علمی
و تجربه تاریخی
در حالی که رییس سازمان امور اجتماعی کشور، صحبت از مهاجرت معکوس، کارآفرینی و توانمندسازی ساکنان مناطق حاشیه شهر میکند اما پژوهشگران اقتصادی معتقدند، بازگشت حاشیهنشینان به شهرهایشان یک اظهارنظر از سر دلسوزی بوده که با قواعد تاریخی و جغرافیای توسعه تطبیق ندارد.
کمال اطهاری، اقتصاددان و پژوهشگر توسعه، درباره این موضوع به «تعادل» گفت: منطبق نبودن اظهارنظرهای برخی مسوولان با قوانین و تجربههای تاریخی در زمینه حاشیهنشینی موجب آسیب و کژکارکرد میشود. در واقع در چهل سال اخیر، جهتگیریهای ایدئولوژیک به صورت عدالتخواهانه، باعث ایجاد نهادهای ناقصی شده که به هیچ وجه از اصول توسعه تبعیت نکردهاند. تحلیلی که درباره سکونتگاههای غیررسمی به صورت خلاصه میتوان ارائه داد این است که یک تصور غلط میان مسوولان وجود دارد که فرض میکند با کارآفرینی در روستاها میتوانند جمعیت حاشیهنشین را ترغیب به مهاجرت معکوس کنند و از طریق تولید کشاورزی آنها را در روستا نگه دارند در حالی که این تحلیل نادرست است. رشد تولید کشاورزی نسبت معکوسی با اشتغال کشاورزی دارد.
او افزود: اگر نگاهی به تاریخ انداخته شود، میبینیم که در اوایل قرن بیستم تمام کشورهای توسعه یافته امروزی، 40 تا 50 درصد اشتغالشان در بخش کشاورزی بود در ایالات متحده، 20 میلیون کشاورز وجود داشت اما اکنون سه میلیون کشاورز دارد و از طریق همین سه میلیون کشاورز، نه تنها نیاز کشور خود را فراهم میکند بلکه محصولات کشاورزی را به دنیا هم صادر میکند با این وجود مسوولان ما با وجود تمام این تجربهها و پژوهشهای مختلفی که در زمینه اشتغال روستا وجود دارد هنوز اظهارنظرهای غلط سی سال گذشته خود را تکرار میکند و اصلا توجهی به نتیجه پژوهشها ندارند، این موضوع باعث شد که برای سکونتگاههای غیررسمی برنامههای لازم جهت اشتغال و اسکان تدوین نکنند. مسوولان در بحث مهاجرت معکوس توجه ندارند که این جمعیت اگر در روستا بماند، روستا نابود میشود. بنابراین وقتی با سیاستهای توسعه همگام نیستیم و اشتباهات فاحشی در زمینه روستا و اشتغال روستایی داریم این خود مبنایی برای ایجاد سکونتگاه غیررسمی میشود، این موضوع را در برنامه اول مسکن اجتماعی، مطرح کردیم اما مسوولان مخالف بودند و معتقد بودند ایجاد مسکن اجتماعی برای این قشر باعث تشویق روستاییان به مهاجرت میشود و میگفتند باید کاری کنیم مردم به روستا برگردند و هنوز هم همان تجربه غلط گذشته را تکرار میکنند. سند توانمندسازی که در سال 1381، تصویب شد این رویکرد غلط مسوولان در باب بازگشت افراد به روستا را رد کرد و ساماندهی را در دستور کار قرار داد اما در سالهای اخیر شاهد آن هستیم که این برنامه از دستور کار خارج شده و باز هم استدلالهای نادرست قبلی مطرح میشود.
ایجاد اشتغال برای حاشیهنشینان در گرو توسعه اقتصاد دانشبنیان
اطهاری درباره ایجاد اشتغال و کارآفرینی حاشیهنشینان بیان کرد: حاشیه نشینان در واقع در یک تله فضایی هستند که حتی فضای لازم برای ایجاد اشتغال ندارند.
از عصر صنعتی شدن، کلانشهرها محل اصلی توسعه هستند اما در ایران نگاه شهرگریزی میان مسوولان وجود دارد که اکنون به کلانشهر گریزی رسیده است در حالی که در سند توانمندسازی، شهرگریزی کنار گذاشته شده بود اما باز هم میبینیم که مسوولان جدید تصور میکنند کلانشهر و گسترش آن بد است در حالی که اگر قرار است برای حاشیهنشینان ایجاد اشتغال شود، در گام نخست باید نگاه شهرستیزی کنار گذاشته شود. حتی طبق اصول محیطزیستی هم محیطزیست انسان باید فشرده باشد که به طبیعت آسیب کمتری وارد شود اما میبینیم که مسوولان ما بدون توجه به این اصول به دنبال بازگشت مردم به روستاها هستند و با ایجاد امکاناتی مانند ورزشگاه در نقاط روستایی بودجه را به هدر میدهند که تمام اینها ناشی از نگاه ضد توسعه است.
او با تاکید بر لزوم توسعه اقتصاد دانشبنیان بیان کرد: در شرایط فعلی اگر واقعا به دنبال ایجاد اشتغال و کارآفرینی برای حاشیهنشینان هستیم باید اقتصاد دانشبنیان ساماندهی شود در غیر این صورت با چه شرایطی مسوولان میخواهند برای جماعتی که از توسعه کنار گذاشته شدهاند شغل ایجاد کنند و آنها را توانمند کنند؟ وزارت کار باید سیاست اجتماعی همافزا با توسعه اقتصادی دانشبنیان تعریف کند که حداقل پژوهشگرانی مانند ما 15 سال است در باره آن گفتهایم. وقتی اقتصاد ما همچنان کارخانههایی است که با شیوه سنتی اداره میشود و به دلیل دوری از دانشبنیان شدن در رقابت جهانی شکست خورده و ورشکسته شدهاند که به دنبال آن کارگران ورشکسته میشوند،چگونه میخواهیم برای قشر حاشیهنشین اشتغال ایجاد کنیم؟ اکنون کارخانههای زیر 50 نفر در تهران ورشکست شدهاند حتی کارخانههای قدیمی مانند ارج هم ورشکست شدند چون دانشبنیان نبودند، ارج با قدمت و سابقه میتوانست همگام اقتصاد دانشبنیان پیش رود و همچون سامسونگ در دنیا باشد اما ما از قافله توانمندسازی عقب ماندهایم. تمام برنامههایی که بازنگری طرح جامع بود کنار گذاشته شده، وزیر رفاه قبلی آنها را کنار گذاشت و در وزیر جدید هم اراده لازم برای بازگشت به مسیر طرحی که برایش برنامهریزی شده بود، دیده نمیشود. برای حل معضل حاشیهنشینی بودجهها فقط صرف همایش و سمینار میشود، با وجود آنکه برنامه داریم اما اتفاق مثبتی رخ نمیدهد.