وزیر نفت از روزهای تحریم میگوید
گروه انرژی |
دیروز خبرگزاری خانه ملت، ارگان مجلس شورای اسلامی متنی 18 هزار کلمهای از گفتوگو با بیژن زنگنه وزیر نفت را منتشر کرد. «تعادل» برای اینکه بتواند نکات اصلی مطرح شده از سوی وزیر نفت را کامل پوشش دهد پس از بازخوانی چندباره متن گفتوگو، متن زیر را که گزیده اظهارات وزیر است برای خوانندگان آماده کرده است. بیژن زنگنه میگوید با اینکه روزی تا 18 ساعت و حتی جمعهها هم سر کار است خسته نیست. این را میشود از جوابهای مفصلی که به پرسشهای بعضا تکراری خانه ملت داده است نیز فهمید. گزیده اظهارات وزیر نفت را در ادامه میخوانید.
خسته نیستم چراکه در حال حاضر روزی 17 تا 18 ساعت کار میکنم و در شرایط کنونی که جنگ شدید اقتصادی هستیم، انگیزه بسیاری دارم اما زمان تشکیل دولت دوازدهم به آقای روحانی بسیار اصرار کردم که برای وزارت نفت، فرد جوانی انتخاب کند، بنده نیز کمک خواهم کرد، اما آقای رییسجمهور نپذیرفتند. اکنون هم نه خسته هستم و نه پیر به آن معنا که روحیه و شادابی کاری نداشته باشم.
در تحریمهای فعلی شخصا میتوانستم پر سرصدا کار کنم و اختیارات بسیاری برای خود از حاکمیت بگیرم، اما با این وجود قانونمند کار میکنم وبرای هر کار جدیدی مصوبه میگیرم و طبق آن عمل میکنم به نحوی که همه بزرگان، مطلع باشند و بدانند چه تصمیماتی میگیریم. در بحث فروش نفت در دوران تحریمها یا با شیوه جدید، 7 نفر زیر تصمیمات را امضاء میکنند که یکی از آن امضاءها از وزارت نفت است و 6 امضاء آن از جاهای دیگر. فقط خیلی سربسته میتوانم اشاره کنم و بگذرم که اگر بخواهم ریسکپذیری را معنا کنم باید بگویم؛ بزرگترین ریسک در کار ما این است که نفت را به کسی بفروشیم، اما ندانیم که پولش برمیگردد یا خیر!
شما حاضرید به زندان بروید؟! هیچ کس نمیخواهد به چنین مرحلهای برسد، در مورد همکاران من هم نباید به این شکل باشد و باید آنها امنیت کافی داشته باشند. ما اکنون در وزارت نفت فعالیتهای بسیاری انجام میدهیم که نمیگویم خلاف قانون است اما از رویههای متعارف خارج است که در مورد انجام این کارها اجازه گرفتهایم.
نمیخواهم امروز رجز بخوانم چراکه الان وقت رجزخوانی نیست . نمیتوانم یکسری مسائل را افشا کنم . بعضیها میخواهند با فشار آوردن من را در یک موضعی قرار دهند که برخی از فعالیتهایمان را افشا کنم. امروز خیلی فکر کردم که بعضی حرفها را بگویم یا نگویم حتی با برخی از همکاران مشورت کردم و اکثراً گفتند این مسائل را مطرح نکنم چراکه میتواند به ضررمان تمام شود.
این دوره از تحریم حتی با تحریم دوره گذشته هم بسیار متفاوت است، درواقع شدیدترین تحریمهای سازمانیافته تاریخ، علیه ملت ایران اعمال و تجربه میشود.
طبق گزارش کارشناسی، اموالی که طی سالهای گذشته ارزیابی شده حدود 2هزار میلیارد تومان میشود که البته مبلغ ارزیابی 600 میلیون دلار با نرخ دلار آن زمان بود، این اموال در اختیار وزارت نفت است اما متأسفانه فروش نرفته است هرچند میخواهیم آنها را بفروشیم چراکه به پولش احتیاج داریم، باقیمانده طلب وزارت نفت به جز بهره آن بیش از 2 میلیارد دلار است و البته بعید میدانم چنین پولی نیز داشته باشد، پول دارد اما نه در این حد و اندازه، چراکه اکنون 2هزار میلیارد دلار میشود 25 هزار میلیارد تومان که به یقین زنجانی چنین پولی ندارد.
زنجانی شریک خارجی ندارد. کارگزارانی دارد ولی شریک معنا و مفهوم دیگری دارد. به نظرم این مسائل جنگ روانی است و میخواهد فشار بیاورد که اگر مثلاً در فلان بانک حساب باز کنید پول میدهند، بانکی که برای باز کردن حساب پیشنهاد داده 10 میلیون دلار سرمایهاش است و 200میلیون دلار بدهی دارد. دادستانی نظرش این بوده که برای اتمام حجت، یک حساب در خارج باز شود که بابک زنجانی پولهای ادعایی خود را واریز کند که ما هم از بانک مرکزی درخواست کردیم که اجازه افتتاح حساب بدهد البته بانک مرکزی معتقد است که این بانک معرفی شده توسط آقای بابک زنجانی، بانک بیاعتباری است و قرار بر این بوده که اگر پول به فرض بسیار ضعیف هم به این حساب واریز شد، زمانی تسویه حساب شود که پول به حساب مورد نظر دولت ایران و بانک مرکزی و شرکت نفت واریز شود.
سنی از من گذشته و سابقه طولانی در نفت دارم، حدود 22 سال پیش در حوزه نفت وارد شدم. بالاخره سعی میکنم زیر بال و پر خودم، جوانهایی را رشد دهم و بالا بیاورم و این افراد صاحب اعتبار شوند و کار کنند. بالاخره باید افراد جوان سر کار باشند یا سالخورده؟
یکی از مشکلات و دلایلی که من آسیب میبینیم این است که اهل رفیقبازی و برگزاری به اصطلاح، گعده نیستم! تمام دوستانم افرادی هستند که حین کار و در محیط کاری با آنها آشنا شدهام و به توانمندی و شخصیت آنها واقف و علاقهمند شدهام بنابراین من نه باندبازم، نه رفیق باز، اما همیشه تیمی را برای خودم ترتیب میدهم که بتوانند با من کار کنند و با هم هماهنگ باشیم.
من از اول وقت صبح میآیم و شبها هم جزو آخرین نفراتی هستم که از وزارتخانه میروم. این دوره، پنجشنبه و جمعهها هم سرِ کار هستم و تعطیلی ندارم. میخواهم افرادی به عنوان همکار داشته باشم که واقعا کار کنند و هر وقت به آنها تلفن زدم تلفنشان خاموش و خارج از دسترس نباشد و قدرت خلاقیت و ریسکپذیری در حد خودشان داشته باشند و بتوانند کار خود را درست انجام دهند و فهم درست از سیاستها داشته باشند.
کرباسیان مسائل بنگاهداری را در سطح بالا میفهمد و درک درستی از اقتصاد دارد و در سطح نظام قابل اعتماد است. جناب آقای کرباسیان در به دلیل کسالت، خودشان حاضر نشدند ادامه دهند وگرنه من برای ایشان درخواست اجازه میکردم لذا من به آقای کرباسیان درخواست همکاری دادم، چراکه شرکت نفت بزرگترین بنگاه ایران و دومین بنگاه بزرگ خاورمیانه است و نمیتوان شرکت نفت را به دست هر کسی داد، باید شخصی باشد که مطمئن باشید سابقه خوبی دارد و نمیشود این بخش را با آزمون و خطا پیش برد.
معتقدم نمیتوان مشکل بیکاری در کشور را از طریق استخدام در دولت حل کرد. با اضافه شدن کارمند، دولت و ملت هر دو زمین میخورند و بعد هم مشکلات درست میشود. در سال 1384، وزارت نفت 84 هزار نیروی رسمی و 53 هزار نیروی پیمانکار داشت که مجموع آن 138 هزار نیرو میشود، اما زمانی که در سال 92 به وزارتخانه برگشتم و بسیاری از پالایشگاهها و پتروشیمیها واگذار شده بودند و تعداد نیروهایی که به من دادند 217 هزار نفر بود! این یعنی چه؟ حتی قسمتی از این صنعت توسعه پیدا نکرده بود و اتفاقی در آن نیفتاده بود.
برای من جالب است که عدهای در رسانهها، خیالپردازهای خیلی خوبی هستند که حیف است استعدادهای آنها هدر رود و این افراد باید فیلمنامه بنویسند و براساس آنها، فیلم و کارتن تهیه شود به نظرم این افراد تخیل قوی دارند و میتوانند چهرههای خیالی، حتی بهتر از «هری پاتر» خلق کنند.
با پیگیریهایی ما دادگاه آن اخیرا برگزار شد و قوهقضاییه در این زمینه تصمیم میگیرد، شرکت تأسیسات دریایی، از دادگاه انگلستان به نفع خودش حکم گرفته تا اموال دکل دزد را ضبط کنند و در ایران هم دادگاه مراحل خود را طی میکند، اما این مسائل برای کشور پول نشده است.
من فضا را باز نمیکنم که یکسری بیایند دوباره بابک زنجانی درست کنند. حتما چنین اجازهای نمیدهم. تنها انگیزهام از ماندن در وزارت نفت این است که تلاش کنم اولا نگذاریم امریکا به هدفش برسد و ثانیا تا جایی که در توانم است از درد و رنج مردم کم کنم. نیامدهام برای بقای خودم پول مردم را به کسی بدهم و برای خودم رفیق درست کنم، در حالی که میتوانم در وزارت نفت هزاران نفر رفیق داشته باشم چرا پول دستم است.
به هر کسی لبخند بزنم چیزی نصیبش میشود، وضع مالیاش خوب میشود، تشکر میکند، من آدم خوش اخلاقی نیستم و نمیتوانم آدم خوش اخلاقی باشم. خوش اخلاق باشم نسبت به پول وزارت نفت طمع میکنند. من نمیتوانم از اموال بیتالمال دست بردارم. اینجا (در وزارت نفت) پول بسیار است، اینجا در حالت عادی سالی 150 الی 160 میلیارد دلار پول میچرخد. عدهای میخواهند چیزی از این پول به دست بیاورند. دوستی و دشمنیشان هم بر این اساس است. من در مورد همهچیز خشک و قانونی برخورد میکنم.
طبق زمانبندی کرسنت اکنون باید تمام شده بود و حکم را هم میدادند اما ازسوی طرف مقابل در پرونده اتفاقاتی افتاد که کار را طولانی کرد، بنابراین هنوز پرونده کرسنت زنده است به همین دلیل مایل نیستم درباره آن حرف بزنم، هرچند حرفهای شنیدنی هم در این مورد دارم اما بیان آنها را به مصلحت کشور نمیدانم، مگر اینکه به نقطهای برسم که من را ناچار به این کار کنند، اما اگر این اسرار فاش شوند بسیاری از افراد که صدایشان بلند است، خوششان نخواهد آمد. حکم اگر صادر شود میتوان حرفهای زیادی زد.
روسیه در حال حاضر تقریبا انحصار بازار اروپا را در دست دارد و کسی را راه نمیدهد و در اروپا رقیب ایران است، بنابراین نباید این مسائل را با هم قاطی کنیم. «رفاقت» با «رقابت» دو امری است که باید در کنار هم به آنها توجه کرد. نباید فکر کنید کشوری که رفیق است، رقیب نیست. ما هم رفیق هستیم و هم رقیب، اما روسیه نمیگذارد کسی در آن بازار وارد شود، البته این دلیلی مبنی بر اینکه که ما وارد آن بازار نشویم نیست!
من هم شنیدهام که گفتهاند یک برزیلی گفته پالایشگاهی با ظرفیت یک میلیون و 200 هزار بشکه در روز احداث میکنم و نصف سهام آن را هم مجانی به ایران بدهم و اصلا نمیخواهد شما پولی بگذارید! آیا میدانید ارزش این سهام رایگان یعنی چقدر؟ ارزش آن 12 میلیارد دلار است. یعنی این فرد برزیلی میخواسته 12 میلیارد دلار به ما بدهد و در مقابل من فقط باید بگویم نفت تو را تأمین میکنم. درواقع من 12 میلیارد دلار را به راحتی از دست دادهام. اینطور که باید از ما تست روانشناسی برای سلامت عقل بگیرند که از چنین پیشنهادی استقبال نکردهایم . یکی دو بار کسی پیش من آمد که 1.2 میلیون دلار هم پول نداشت و درباره میلیاردها دلار حرف میزد. هر دفعه آمد، گفتم که با این سرمایهگذاری موافقم، کتبی هم نوشتم موافقم و بعد گفتم شما فقط برو به آن شرکتی که گفته فاینانس و سرمایهگذاری میکند بگو یک نامه به من بنویسد، گفتند که CNPC یا SINOPEC گفتهاند که این را انجام میدهد. گفتم من مدام با CNPC یا SINOPEC ملاقات دارم، تا به حال حتی یک کلمه در مورد این سرمایهگذاری عظیم با من حرف نزدند. بگویید یک نامه بنویسند که ما در جریان این سرمایهگذاری هستیم، گفت میروم و میآورم، رفته که بیاورد....
شاید روزانه 10 نفر برای خرید نفت مراجعه میکردند که 70 درصد آنها مشتری واقعی نیستند. محتمل است که بخواهند اطلاعات بگیرند که ما چطور نفت میفروشیم و چطور میخواهیم پولهایمان را دریافت کنیم، میخواهند از تمام سیستم ما سردرآورند، البته تا حرف میزنند متوجه منظورشان میشویم. میفهمیم که میخواهند از داخل و خارج، ایرانی و غیرایرانی از ما اطلاعات به دست بیاورند.
در متن قرارداد انتقال گاز که در زمان دولت آقای احمدینژاد بسته شده، اسم هند نبود و فقط شامل صادرات به پاکستان میشد، هند اصلا چنین چیزی را نه در آن زمان و نه قبل و بعدش قبول نکرد. (زمانی هم که من به وزارت نفت آمدم هندیها گفتند؛ اصلا زیر بار خط لوله پاکستان نمیرویم.
بعضیها میگویند؛ وزیر نفت ما نمیخواهد که انتقال گاز به پاکستان انجام شود، آن وقت پاکستان میگوید که وزیر نفت خودشان نمیخواهد گاز به پاکستان دهد، لذا اگر زمانی بخواهیم حقوقی بحث کنیم همین را به ما میگویند که نمایندگان مجلس شما گفتهاند وزیر نفت ایران، نمیخواهد به پاکستان گاز منتقل کند!
در مورد میدان گازی فرزاد B وزارت نفت بالاترین انعطافهای تاریخی را با طرف هندی داشته است ایران هند را یک شریک استراتژیک و یک دوست قدیمی و قابل اعتماد برای خود میداند اما برای انعقاد قرارداد توسعه میدان فرزاد B به هر دلیلی حضور نیافتند بنابراین اگر پس از بازه زمانی مشخص برای حضور در این میدان اعلام آمادگی نکنند، چارهای نداریم جز آنکه با یک پیمانکار ایرانی قرارداد منعقد کنیم.
وزارت نفت پس از برجام تاکید کرد که با تمام کشورهای دنیا کار میکند و برای کشورهای دوست همانند روسها و چینیها اولویت و رجحانهایی قائل شد اما یک کشور نمیتواند اتکای کار خود را فقط بر دو کشور قرار دهد. هماکنون برای توسعه فرزاد B به ایرانیها پیشنهاد داده میشود، میگویند پول نداریم، از بخشهای دیگر پول بگیرید، بنابراین وزارت نفت باید از شرکتهای خارجی منابع مالی دریافت میکرد و اگر ایرانیها میخواستند با این شرکتهای خارجی فعالیت کنند، میتوانستند در حد سهم خود از صندوق توسعه ملی تسهیلات دریافت کنند.
توتال یا CNPC شرکتهایی نیستند که به سادگی، سردی و گرمیشان کرده و بگویند کار نمیکنیم، واقعا توتال بعد از تحریمها نمیتوانست در قرارداد توسعه فاز 11 پارس جنوبی کار کند و کنار رفت و براساس مفاد مندرج در قرارداد سهم خود را به CNPC چین داد
سیانپیسی حدود 6 ماه است که در حال مذاکره روی پروژه فاز 11 با ایران است اما همانگونه که گفتم روابط ما با چینیها مهمتر از این است که بخواهیم به دلیل یک قرارداد تلخش کنیم، البته من به همراه آقای دکتر لاریجانی به چین رفته و با این شرکت برای تعیین تکلیف فاز 11 پارس جنوبی صحبت کردم و هفته بعد از این سفر نیز مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران نیز با آنها صحبت کرد و آنها هم دوباره به ایران آمدند و هماکنون نیز در حال ادامه مذاکره هستیم اما نمیخواهیم صحبتها تلخ باشد و به چالشی در روابطمان تبدیل شود. شرکت CNPC چین در این سفر به من گفت که این شرکت 100 طرح نفتی در 33 کشور دارد و تنها یک طرح در ایران و در فاز 11 پارس جنوبی است.
سفر دکتر لاریجانی به چین سفر مهمی بود و ایشان از طرف مجلس این سفر را انجام ندادند، بلکه از طرف نظام به این سفر رفتند و سفر موفق و خوبی هم بود و چینیها اصلا سرد برخورد نکردند و میدانستند هیات ایرانی حامل نامه مقام معظم رهبری است.
خروج شرکتها از ایران به وزارت نفت ارتباطی ندارد، بلکه مربوط به سیاست و روابط خارجی کشور است، وزارت نفت کار خود را درست و کامل انجام داده است. وزارت نفت در سال 1389 با قرارگاه خاتمالانبیاء و برخی شرکتهای دیگر قرارداد 35 ماهه برای توسعه پارس جنوبی منعقد کرد و رقم خاصی هم برای هر قرارداد در نظر گرفته شد که در بخشی از این قراردادها، نه زمان رعایت شد و نه قیمت. دلیل پیمانکاران این پروژهها چیست؟ میگویند تحریم. ما هم این دلیل را میپذیریم و درست است، تحریم هزینهها را بالا میبرد و مدت را طولانی میکند، اما چگونه است زمانی که توتال یا سایر شرکتهای خارجی از قرارداد خارج شدند باید آنها را اعدام کنیم اما با شرکتهای داخلی باید در نهایت سهلگیری کار شود، اگر تحریم اثر میگذارد برای همه تاثیرگذار است.
شرکت توتال اعلام کرده که در شرایط تحریم نمیتواند نقل و انتقال ارز انجام دهد که درست میگوید چراکه در حال حاضر هیچ بانکی به اسم شرکت ایرانی و به نفع ایران کار نمیکند، نه اینکه عمدی در کار باشد که بخواهد فعالیت پروژه توسعه فاز 11 پارس جنوبی را متوقف کند، خیر، این شرکت تمام تلاش خود را کرده اما نتیجهای نداشته است، شرکت چینی نیز چنین وضعیتی دارد، آیا چین میخواهد به ایران ضربه بزند؟ خیر. این شرکت نیز مصالح خود را میبیند، این شرکتها میخواهند با ایران کار کنند اما میبینند مشکلات برایشان ایجاد میشود، لذا از انجام همکاری منصرف میشوند.
ایران برنامهای برای خروج از سازمان اوپک ندارد و ابراز تأسف میکند از اینکه بعضی از اعضای اوپک، این سازمان را به یک کانون سیاسی برای مقابله با دو عضو بنیانگذار اوپک یعنی ایران و ونزوئلا تبدیل کردهاند و دو کشور منطقه، در این سازمان با ما دشمنی میکنند، ما دشمن آنها نیستیم اما آنها با ما دشمنی میکنند و اوپک را تبدیل به سازمان سیاسی کردند و از نفت به عنوان سلاح در بازار جهانی و جهان علیه ما استفاده میکنند. ما میخواهیم اوپک حفظ شود. ما در اوپک میمانیم، اما مسائلی که ذکر کردم به حیثیت، کلیت، استحکام و ثبات اوپک آسیب میزند و مسوولیتش با کشورهایی است که این کار را میکنند.
چین در دوره قبلی تحریمها، واردات نفت خود از ایران را کاهش نداد، اما در این دوره بعد از ماه مه هیچ برداشتی نداشته است، به هرحال زمانی که امکان فروش نفت براساس معافیتها وجود داشته باشد، راههای دسترسی برای فروش غیرمتعارف بیشتر میشود، اما زمانی که همه راههای فروش متعارف بسته بشود، فروشهای غیرمتعارف نیز سختتر میشود.
امریکاییها در این 5- 6 سال اخیر در موضوع تحریمهای به اصطلاح هوشمند به بلوغی شیطانی رسیدهاند، یعنی به نقطهای رسیدهاند که میخواهند جلوی تمامی راههای ما برای مقابله با تحریمها را بگیرند، البته ما نیز برای مقابله با اقدامات امریکا فکر کرده و مرتب راههای جدیدی پیدا کرده و میکنیم و به هرحال این جنگی است که ما در آن محکم ایستادهایم و عقبنشینی نمیکنیم.
من هر ثروتی داشتهام بارها در مواعد مقرر قانونی، به رییس محترم قوهقضاییه اعلام کردهام و یک بار مرحوم آیتالله هاشمیشاهرودی در سال 84 نامهای خطاب به من نوشتند که اموال شما را بررسی کردهایم، هیچ ثروت غیرمتعارفی به اموال شما افزوده نشده و این مایه افتخار کشور است که یک نفر 22 سال وزیر بوده و هیچ ثروت غیرمتعارفی ندارد.
در مورد کارتخوان یکی از کارمندان که مامور خریدهای جزیی بوده و برای انجام کارهایش دستگاه پوز گرفته و همکارانش که از وجود این دستگاه مطلع شدهاند، پرداختیهای خودشان شامل پول برق و آب، نقد کردن کارت بانکی، انتقال کارت هدیه یا نفت کارت را از طریق این دستگاه پوز انجام میدادند، وزارت اطلاعات ابتدا سوالاتی پرسید و سپس بچههای بازرسی وزارت نفت موضوع را بررسی کردند و به مسوولان این وزارتخانه گزارش دادند و ماموران وزارت اطلاعات زمانی که دیدند که چیزی نیست رفتند. اولین کسی که مدعی شد، بازرسی خود نفت بود، آنها اطلاعاتی کسب کردند مبنی بر اینکه یک حساب بیش از حد گردش مالی دارد، بنابراین آمدند و بررسی کردند و گزارش را دادند و رفتند و اصلا چیز خاصی نبود.