به بهانه سفر آبه
حسین حقگو|
تحلیلگر اقتصادی|
صرفنظر از جو سنگین سیاسی که پیرامون سفر نخستوزیر ژاپن به کشورمان وجود دارد و البته بیراه هم نیست اما در لایهای عمیقتر این سفر میتواند بهانهای باشد برای تعمق و تامل در ریشهیابی بسیاری از مشکلات و چالشهای توسعهای امروز کشورمان.
کشور ژاپن همواره یکی از الگوها و کانونهای مورد توجه ما ایرانیان بوده است و در تاریخ توسعه خود همواره نیم نگاهی به این کشور داشتهایم. این توجه به دوران مشروطیت و نوشتههای طالبوف تبریزی بازمیگردد و همزمانی عصر سپهسالار با دوران میجی (1912- 1868). دورانی که ژاپن به سرعت راه نوسازی را در پیش گرفت و کشورمان نیز تحت تاثیر زمانه خود و اندیشه ترقی حرکت در مسیر اصلاحات را آغاز کرد. مسیری که همچنان با وجود نهضت مشروطیت، نهضت ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی افتان و نالان در حال پیمودن آنیم و کشور ژاپن به مقصود خود رسیده و در بالاترین رتبههای توسعهیافتگی.
عنصر اصلی در آغاز این تحولات در بیش از یک قرن قبل را «تحول ذهنی» میدانند. تحولی که «جهت اصلیش دانش علمی یقینی و اصالت عقل بود؛ موضوعش تجسس در قوانین و کوشش آدمی در تسخیر طبیعت بود و نهایتش زندگی نیکو داشتن» (دکتر فریدون آدمیت- اندیشه ترقی و عصر سپهسالار) مولفههایی که در الگوی توسعه کشور ژاپن بهخوبی آشکار است. کشوری که در فقدان بسیاری از منابع طبیعی و ذخایر معدنی و انرژی، آنچنانکه مثلا کشورمان از آنها برخوردار است، با اتکا به دانش و عقل و خرد و واقع اندیشی توانست بالاترین و پایدارترین رشدهای اقتصادی را کسب نماید و جزو دو، سه اقتصاد برتر جهان شود. ژاپنیها این اصل مهم را ثابت کردند که در مسیر توسعه آنچه اهمیت دارد نه «کمبود منابع» بلکه «مدیریت منابع» است. همچنین نشان دادند که توسعه امری مستمر و پویاست و در مرکز آن «انسان» قرار دارد و تعامل و صلح و گفتوگو با جهان، مولفهای که شاید پس از صدمات عظیم دو جنگ جهانی آن را به گفتمان توسعهای خود افزودند. در مقدمه سند چشمانداز 2020 کشور ژاپن میخوانیم: «چشماندازی که ما در این سند برای آینده ژاپن ارایه میکنیم حول دو مفهوم بنیادین میچرخد: کشوری که به جوانانش انگیزه و امید میدهد و ملتی که نقشی مثبت در جامعه بینالمللی دارد و کاملا مورد اعتماد است. چهار هدف اصلی ما: بازسازی نظام حکمرانی، دستیابی به سلامت مالی و بازسازی تامین اجتماعی، نوسازی اقتصاد و تقویت بنیادهای رشد و ایفای نقش در صلح و شکوفایی جهانی است... تدابیر لازم برای تحقق این اهداف عبارتند از: اصلاحات بنیادین نظام مالیاتی، تامین اجتماعی و نظام صنعتی، ایجاد محیط مناسب برای فعالیت بخش خصوصی و گشایش رو به جهان و ...» (ماهنامه خبری- گفتمانی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت - شهریور 97). در کشورمان اما متاسفانه همچنان در بر همان پاشنه گذشته میچرخد و گمان داریم که کشوری ثروتمندیم و نیاز به کار سخت و تلاش خلاقانه و پیگیر نداریم و میتوانیم با اتکا به منابع خام و طبیعی کشورمان که لابد بینهایت است و لذا نیاز به «مدیریت» کردن هم ندارد به توسعه را در آغوش یریم. لذا از جیب نسلهای آتی خرج میکنیم و صادرات نفت و مواد معدنی و محصولات متکی به منابع طبیعی و... را افتخار خود میدانیم. نگرشی که از آن به پارادایم «رفاه مبتنی بر اضمحلال منابع» یاد شده است؛ «رفاهی که منابع موجود کشور، اعم از منابع طبیعی و منابع مالی کشور را صرف رفاه حال مردم» میکند. رویهای که امروز ابرچالشهای آب و محیط زیست، بیکاری، بحران نظام بانکی و صندوقهای بازنشستگی، کسری بودجه، تامین مالی بنگاهها و کاهش شدید قدرت خرید جامعه را پدید آورده است. ابرچالشهایی که «هیچکدام از بیرون به ما تحمیل نشدهاند بلکه همه آنها حاصل تصمیماتی بوده است که خودمان اخذ کردهایم» (دکتر مسعود نیلی-3/7/96)
مصداقی از این پارادایم نابودگر را میتوان در سخنان اخیر معاون معدنی وزارت صمت مشاهده کرد آنجاییکه از موفقیتهای صادراتی بخش معدن و صدور حدود 8.5میلیارد دلار مواد و محصولات معدنی در این بخش سخن میگوید و در ضمن این خبر را که ذخایر معدنی کشور تا سال 1409 یعنی 10، 11 سال دیگر به اتمام میرسد را نیز تایید میکند!
خبری که از سوی نهاد پژوهشی مجلس نیز در قالب این عبارات تایید میشود: «امر اکتشاف منابع معدنی در کشور به دلیل در اولویت قرار نگرفتن و عدم توجه سیاستگذاران دچار آشفتگی و عقبماندگی نگرانکنندهای است... و تداوم این وضعیت صنایع معدنی کشور را در آیندهای نه چندان دور با بحران تأمین مواد اولیه مواجه خواهد ساخت» (الزامات توسعه اکتشاف منابع معدنی و ارتقای جایگاه سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور - مرکز پژوهشهای مجلس- خرداد 98)
در مجموع میتوان به سفر نخستوزیر ژاپن از این دریچه نیز اندیشید که تا پارادایمهای ذهنی و راهبردهای توسعهای خود را تغییر ندهیم و با محور قراردادن و اتکا به خلاقیت و ابتکار و نوآوریهای انسانی و نه منابع طبیعی و معدنی و انرژی ارزان و در ارتباط و تعامل هوشمندانه با جهان (آنچنانکه جامعه ژاپن کرده است)، مسیر توسعه میهن مان را ریلگذاری نکنیم، تلاطمات سیاسی ما را هر روز بیش از پیش در تونلهای تنگ و تاریک اسیر و سرگردان خواهد کرد . تغییر این مسیر نیز با توجه به وابستگی و دلبستگیهای قبلی
(path dependency) کاری سهل و ساده نیست و امری است صعب و دشوار. مسیری که نقطه آغاز آن به تعبیر دکتر نیلی با تغییر در «تصویر آرمانی» بلندمدتی روی خواهد داد که در ذهن مدیریت سیاسی جامعه نقش بسته است و نیز درسآموزی از «تجربیات جهانی»، «تجربیات داخلی» و «علم اقتصاد»، که اقتصاد ایران را در دور باطل قرار داده است و سفر نخستوزیر ژاپن پس از بیش از 40 سال میتواند تلنگری برای تحول باشد!