نقش ایران در صلح منطقه

۱۳۹۸/۰۳/۲۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۴۶۶۳۳
نقش ایران در صلح منطقه

نویسنده:  علیرضا خرم‌روز|

کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه|

مقدمه

منطقه خاورمیانه همواره آوردگاه تنش‌های بزرگ و هزینه ساز بوده است . اولین نتیجه این روند نامطلوب از بین رفتن صلح و ثبات در میان کشورهای منطقه و چه بسا جهان است، لذا نگاه بین‌المللی و جامع داشتن به روند صلح منطقه‌ای از الزامات درک صحیح آن است .

در این یادداشت سعی بر آن است تا سه محور اصلی درگیری‌های منطقه‌ای را مورد بررسی قرار دهیم و از رهگذر آن، جایگاه ایران را در این معادلات تجزیه و تحلیل کنیم .

  محور اول: عراق، سوریه، یمن و لبنان

عراق پس از صدام حسین از بی‌ثبات‌ترین کشورهایی بود که در منطقه توسط نیروهای متجاوز امریکایی مورد حمله قرار گرفت . هرچند در دوره صدام حسین نیز، به دلیل ماجراجویی‌های وی رنگ ثبات از رخساره ملت عراق رفته بود و هر لحظه درگیری تازه‌ای در راستای اشتهای سیری ناپذیر قدرت صدام حسین در جریان بود . اما پس از حمله ایالات متحده درگیری‌های داخلی اعم از قومی، مذهبی و شبه نظامی، این کشور را فرا گرفته بود .

 با ورود ایران به عنوان کشور دوست و همسایه، روال سیاسی و امنیتی عراق نیز دستخوش دگرگونی مثبت شد .

نمود حقیقی این امر زمانی بود که داعش وارد خاک عراق شد و دست به تصرفات گسترده زد . حضور مستشاری ایران و مشورت‌های سیاسی همگی عراق را از خطر تجزیه و جنگ فرسایشی داخلی نجات داد . جنگی که هدیه ورود و خروج نیروهای امریکایی به خاک عراق بود .

از سوی دیگر سوریه نیز پس از ورود داعش و درگیری گروه‌های تروریستی مختلف به‌طور عملی تسلط خود را بر خاک سوریه از دست داده بود . از بین بردن زیر ساخت‌ها هدف اصلی بود که حیات ملت سوریه را در مقابل خود قرار داده بود .

 ایران نیز با حضور به موقع مستشاری توانست این چالش بزرگ منطقه‌ای یا به عبارت دیگر، جنگ جهانی سوم در قالب نیروهای نیابتی را به پایان برساند . یمن در ادامه این بحران وارد درگیری‌ها شد و معادلات را آنگونه که در تحلیل‌ها نبود، تغییر داد اما خواست ملت یمن در مقابل خواست حکام عربستان قرار گرفت و جنگی فرسایشی آن را تعمیق داد. حمایت‌های سیاسی ایران برای پایان این جنگ نیز، نقش جدید ایران در صلح منطقه‌ای را آشکار کرد.

 لبنان به عنوان کشوری تاثیرگذار در نظم منطقه‌ای، همواره دارای روابط مثبت با ایران بوده است. از همکاری با حزب‌الله تا روابط سازنده دیپلماتیک، همگی تاریخی سراسر مثبت از روابط دو کشور را نشان می‌دهد. حمایت از ملت لبنان در برابر تجاوزات صهیونیستی از جمله نقاط عطفی است که ایران را با ملت لبنان گره زده است. در محور اول عراق، سوریه، یمن و لبنان همواره ایران را به عنوان دال مرکزی ثبات‌سازی می‌شناسند و کارنامه رفتار منطقه‌ای نیز همین را به تصویر کشیده است .

  محور دوم: پاکستان، افغانستان، ترکیه و قطر

این محور شاید متفرق‌ترین وضعیت را از حیث اشتراک منافع اعضا داشته باشد . درگیری فی ما بین پاکستان و افغانستان حتی تنش‌های بزرگی را بین این دو کشور به وجود آورده است، اما فعالیت‌های دیپلماتیک ایران طی دهه‌های گذشته از بروز جنگ میان دو کشور جلوگیری کرده است .

 افغانستان با سابقه طولانی مدت ارتباط میان ملت‌ها همواره صلحی مشترک با ایران داشته است. پاکستان نیز به عنوان همسایه مرزی بسیار تاثیرگذار از لحاظ امنیتی، دارای روابط مهمی با جمهوری اسلامی ایران بوده است. اما ایجاد محوری از این منافع متعارض استراتژی بود که ایران درگیر آن بود و تا حدودی در آن موفق بوده است. خویشتنداری استراتژیک طرفین علاوه بر اینکه برای ایران سود امنیتی دارد، برای صلح و ثبات هر دو کشور و منطقه نیز مهم و موثر است .

در سوی دیگر این محور دو کشور قطر و ترکیه وجود دارد . هر چند در قضایای سوریه این دو کشور از مهم‌ترین و تاثیرگذار‌ترین عوامل ایجاد بی‌ثباتی و تنش بودند . اما معادلات جمهوری اسلامی ایران به نحوی چیده شد که علاوه بر رفع چالش گروه‌های تروریستی، به این دو همسایه راهبردی نزدیک شود و روابط فی ما بین ایران با این دو کشور دستخوش دگرگونی گسترده نشود . هرچند عربستان سعی در ائتلاف‌سازی میان کشورهای حاضر در تنش سوریه علیه ایران داشت، اما خود عاملی برای تقابل با ترکیه و قطر شد. حمایت از کودتای نافرجام در ترکیه در برابر کمک ایران به دولت اردوغان و محاصره قطر در قبال کمک همه‌جانبه ایران، نشان از محوریت تنش زدا و ثبات افزای ایران در منطقه خاورمیانه و علی الخصوص در محور دوم مورد بحث ما دارد .

  محور سوم: عربستان، امارات واسراییل

این محور چالش آفرین و تنش زا‌ترین مجموعه‌ای است که نظم و امنیت خاورمیانه را از بین برده است و همواره پای کشورهای دیگر را در راستای ائتلاف‌های بحران ساز به منطقه کشانده است .

 بسیار طبیعی است که این کشورها با ایران وارد درگیری منطقه بشوند زیرا، حیات این سه کشور در استمرار بحران است . به خصوص رژیم صهیونیستی، ذات دولت خود را در تنش و ایجاد بحران می‌بیند. در کنار آن عربستان نیز با ایجاد معمای امنیت منطقه‌ای، در راستای افزایش قدرت خود، با راهکار بیشتر کردن نا‌امنی است. امارات متحده عربی نیز که به تازگی شدت فعالیت‌های تخریبی خود را افزایش داده است، وارد زمین بازی شده که خود از انتهای آن خبر ندارد .

 اما نکته محوری در بحث ما این است که این سه کشور با محفل قرار دادن کشورهای محور اول و دوم، به طور عملی نظم منطقه‌ای را بر هم زده‌اند و ایران را به عنوان کشوری که با روند ثبات‌سازی که ذکر شد، مانع رشد قدرت منطقه‌ای آنها است، به تقابل طلبیده‌اند .

محوریت ایران در سه حوزه بالا، اولا؛ نشان از عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران دارد؛

ثانیا، نقاط ضعف امنیت منطقه‌ای را در همگرایی جهت ایجاد صلح نشان می‌دهد؛

 در مقام سوم، دورنمایی از صلح و ثبات منطقه‌ای در شرایطی که ملت‌های منطقه به نظم جدید بیندیشند را ممکن می‌بیند.

همچنین، روند شکست‌های محور سوم در برهم زدن صلح و امنیت خاورمیانه، پیروزی ملت‌ها، هرچند با رنج و سختی میان مدت را نوید می‌دهد. بررسی این سه محور دورنمایی کلی از روند‌های امنیت منطقه‌ای را به ما نشان می‌دهد، هرچند ما سعی کردیم بدون توجه به حضور قدرت‌های بزرگ به تحلیل رفتار عمومی کشورهای تاثیرگذار منطقه‌ای بپردازیم.

منبع: سایت IPSC

مرکز بین‌المللی مطالعات صلح