رونق تولید، اقدام و عمل
در واقع اصلیترین وجه آسیبپذیری نظام، حوزه اقتصاد است. سایر حوزهها اعم از سیاست و فرهنگ، نیز بهشدت تحت تاثیر حوزه اقتصاد قرار دارند و ضعف در این بخش میتواند- و تا حدودی توانسته- بهمثابه پاشنه آشیل نظام، از سرعت پیشرفت انقلاب بکاهد. تمرکز دشمن بر حوزه اقتصاد و استفاده صریح از تعبیر «جنگ اقتصادی» بین مقامات امریکایی، برای مواجهه با جمهوری اسلامی نیز ناشی از همین نگاه دشمن به ایران است. طبیعتا تحقق شعار «رونق تولید» نیازمند الزاماتی در حوزه سیاستگذاری اقتصادی است که دولت متولی اصلی آن محسوب میشود، اگرچه نمیتوان از اهمیت نقش سایر قوا و نهادهای نظام و البته مردم نیز غافل شد.
یکم- تعیین مدل اقتصادی:
بدیهی است آنچه باید به عنوان پیشنیاز هر اقدامی مد نظر دولت به عنوان اصلیترین، قدرتمندترین و موثرترین نهاد سیاستگذاری و اجرایی کشور قرار گیرد، تعیین مدل اقتصادی جهت تحقق رونق تولید است. سایر اقدامات از جمله نحوه تعیین ساختارها، سیاستگذاریها و... در ذیل مدل اقتصادی قابل تعریف هستند. در همه نمونههای موفق دنیا دولت همکار بخش خصوصی بوده است نه رقیب آن؛ صنعت بریتانیا و امریکا با تئوری «حمایت از صنایع نوپا» تقویت شد.
دوم- اصلاح نظام بانکی:
برای رونق تولید قطعا نیازمند اصلاح بنیادین و ساختاری در حوزه بانک و بانکداری هستیم و رونق تولید منوط به اصلاح آن است. تمام بانکها باید به فلسفه وجود خود یعنی واسطهگری بین سپردهگذار و سرمایهپذیر بازگردند و از بنگاهداری آنها ممانعت به عمل آید. بدیهی است «رونق تولید» بیش از هر چیز نیازمند سرمایه است و سرمایهای که با عاملیت بانکها در بخش غیرمولد هزینه شود به رونق کمک نخواهد کرد. حتی اگر فقط نیمی از رقم بسیار بزرگ نقدینگی که تقریبا به ۱۸۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است، به بخش تولید سرازیر شود، میتواند به رونق تولید کمک قابل توجهی کند .
سوم- اصلاح نظام مالیاتی:
رونق تولید نیازمند این است که تولید نسبت به سایر بازارهای رقیب که عمدتا متمرکز بر سفتهبازی هستند، اعم از مسکن، ارز، سکه، خودرو و... بهصرفهتر باشد. نمیتوان بازدهی بیشتر سایر بازارها نسبت به بخش تولید را نادیده گرفت و در عین حال انتظار داشت تولید در کشور با رونق مواجه شود. در این شرایط تولیدکننده با انواع و اقسام مشکلات اعم از تامین سرمایه در گردش، نرخ تسهیلات مالی بالا، تامین ارز جهت خرید تکنولوژی و مواد اولیه و واسطهای، مالیات، حقوق و بیمه کارگر و همچنین بازاریابی و فروش و گاه قیمتهای دستوری غیرکارشناسی دست و پنجه نرم میکند. چند نکته درباب تولید:
1-برخی به اشتباه تصور میکنند که اجرای اقتصاد مقاومتی تنها وظیفه قوه مجریه است درحالی که اقتصاد مقاومتی یک دیدگاه است که به تمام نهادها و قوا مربوط میشود و تمام بخشها باید در تحقق آن تلاش کنند.
۲- تولید باید نهادینه شود به این معنا که تولید به عنوان مساله اصلی کشور تمام سیاستها، برنامهها و نگاهها را به سمت خود جلب کند. تمام نهادها و بخشهای حاکمیت و همچنین مردم باید در جهت نهادینه کردن فرهنگ تولید ملی و مصرف کالاهای داخلی تلاش کنند و این موضوع به یک فرهنگ تبدیل شود.
۳- مساله پایین بودن بازدهی تولید یکی دیگر از مواردی است که مانع جذب سرمایه کافی به این بخش شده است.
۴- مشکلاتی که از سالهای قبل ایجاد شده نیز یکی از نکاتی است که تأثیر زیادی بر بخش تولید و اشتغال داشته است. در دوره قبل شوکهایی به اقتصاد ایران وارد شد که همچنان اثرات آن قابل مشاهده است. دراین سالها شوک خارجی تحریم آثار منفی زیادی بر اقتصاد ایران داشت ولی تنها عامل منفی نبود چرا که در کنار آن شوکهای داخلی نیز وجود داشت.برای مثال یکی از این شوکهای داخلی افزایش چند برابری نرخ ارز بود.
۵- از مشکلات دیگری که رابطه مستقیمی با تولید دارد، ساختار بانکداری ایران است. در دنیا به صورت عمده بانکها ضمن حفظ منافع خود در خدمت تولید هستند. ولی در ایران نظام بانکی اینگونه نیست. برهمین اساس برای رونق تولید نیازمند یک جراحی بزرگ در نظام بانکی کشور هستیم.
۶- نکته دیگری که باید به آن توجه کرد وظیفهای است که برخی از نهادها در راستای حمایت از تولید دارند. تا قاچاق ریشه کن نشود رونق تولید نیز ممکن نخواهد بود. درکنار آن سیستم مالیاتی کشور نیز باید بطور کامل در خدمت تولید باشد .در زمانی که با رکود مواجه هستیم تولیدکنندگان مشمول معافیتهای مالیاتی شوند.
۷- برای رونق تولید و اشتغال نظام تأمین اجتماعی کشور نیز باید اصلاح شود. این نظام باید به گونهای عادلانه باشد که منافع کارفرما و کارگر را به صورت توأمان حفظ کند چرا که منافع کارگر با کارفرما به هم گره خورده و از هم جدا نیست.
۸- توجه ویژه به مزیتهای اقتصادی کشور از دیگر مواردی است که باید در رونق تولید و اشتغال مد نظر قرارگیرد. هماکنون مزیت اصلی کشور در بخش کشاورزی است.
۹- رونق تولید و اشتغال به یک بخش خصوصی توانمند نیاز دارد. اما در حال حاضر عمده ترکیب اتاقهای بازرگانی ایران دربخش تجارت متمرکز شده و توجه زیادی به تولید ندارند. در اتاقهای بازرگانی گروههای تولیدکننده قوی وجود ندارد.
۱۰- درکنار شرکتهای بزرگ باید به شرکتهای کوچک نیز توجه شود. هماکنون برخی از شرکتهای بزرگ سود خود را در واردات میبینند و کمتر به تولید توجه میکنند و به همین دلیل به جای خرید قطعات و کالاهای واسطهای از تولیدکننده داخل به واردات روی آوردهاند.
۱۱- آخرین نکتهای که باید مدنظر قرارگیرد آموزش است. درکشورما آموزش سمت و سوی تولید ندارد و دانشگاهها براساس نیاز بازار کار حرکت نمیکنند. کشورهای صنعتی زمانی رشد کردهاند که دبیرستانهای آنها به سمت هنرستان پیش رفتهاند و مهارت و حرفه بر آموزش نظری اولویت یافت.
رییس هیت امناء خانه صنعت معدن و تجارت جوانان ایران