مردم، قدرت و منافع (15)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
پیشرفت در بازار و نهادهای سیاسی که از قرن هجدهم شکل گرفته همیشه روی یک روال نبوده است. در این مدت بحران دورهای اقتصادی وجود داشته که بدترین آن رکود بزرگی بود که در سال 1929 شروع شد و ایالات متحده تا جنگ جهانی دوم نتوانست از آن رکود بطور کامل خارج شود. دولت، پیش از جنگ بیمه بیکاری را برای آن دسته از افرادی که بهطور موقت بیکار شده بودند فراهم کرد. بعد از جنگ، کشورهای پیشرفته متعهد شدند اقتصاد خود را در اشتغال کامل نگه دارند.
همچنین، هیچوقت حرکتی هم صورت نگرفت که ثمرات پیشرفت را بهطور مساوی توزیع کند. همچنانکه در ابتدای این فصل مشاهده کردیم، در اواخر قرن نوزدهم و در دهه 1920 اوضاع خیلی بدتر هم شده بود اما سپس بعد از جنگ جهانی دوم بهطور قابل توجهی بهبود یافت. در حالی که همه گروهها میدیدند که درآمدها رشد مییابد، درآمد آن دسته از افرادی که در قعر جدول بودند سریعتر از آنهایی که در راس بودند رشد میکرد. اما سپس، در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 یک گردش منفی صورت گرفت. گروههایی که در قعر بودند دیدند که درآمدهایشان درجا زده یا حتی کاهش یافته در حالی که درآمد دیگران افزایش مییابد. برای افراد غنی، افزایش طول عمر ادامه یافته بود اما در نهایت برای آنهایی که تحصیلات کمتری داشتند، طول عمر شروع به کاهش کرده بود.
ضدحمله
پیشرفتی که با روشنگری همراه بود همیشه دشمنان خودش را داشت. این فهرست شامل محافظهکاران مذهبیای میشد که ایدههایی مانند تکامل را دوست نداشتند و آنهایی که با تساهل و لیبرالیسمی که توسط روشنگران موعظه میشد احساس راحتی نمیکردند. به این افراد، میشود افرادی را اضافه کرد که منافع اقتصادی خودشان را با یافتههای علمی در تضاد میدیدند - برای مثال مالکان بنگاههای زغالسنگ و کارگران آن دورنمایی را میدیدند که مجبور هستند در مواجهه با شواهد غالب که نشان میداد آنها مشارکتکنندگان اصلی گرمای زمین و تغییرات جوی هستند کارشان را تعطیل کنند. اما ائتلاف مذهبی و محافظهکاران اجتماعی و آنهایی که نفع شخصی شان مستقیما علیه یافتههای علمی بود برای گرفتن قدرت سیاسی کافی نبود. قدرت، نیازمند حمایت وسیعتر جامعه تجاری بود. این کمک با یک «مابهازایی» حاصل شد، مقررات زدایی و کاهش مالیات. در ایالات متحده، ملاط این ائتلاف بدون شک رییسجمهور است، دونالد ترامپ. خیلی دردناک است که حمایت خاموش یک رییسجمهور متعصب، ضد زن، بومی گرا و طرفدار ساخت داخل را ببینیم - درست بر خلاف ارزشهایی که بسیاری از جامعه تجاری میگویند که آنها به خاطر آن و برای آن ایستادهاند - به همین خاطر آنها برای خودشان و شرکتهایشان به راحتی جو دوستانهتر تجاری همراه با حداقل مقررات و به ویژه کاهش مالیات را میگیرند. بدیهی است، پولی که در جیبشان است - آزمندی- همه را مغلوب میکند.