ترامپ به تصمیمسازی واقعگرایانه نیازمند است
رییسجمهوری امریکا در ایام ریاست خود بر کاخ سفید اظهارات و موضعگیریهای ضد و نقیضی را در مورد جمهوری اسلامی ایران و دیگر مسائل بینالمللی داشته است.
سعید محمدی کارشناس مسائل بینالملل، با بیان این مطلب در مقالهای که در ایرنا منتشر شد، افزود: با بررسی اجمالی از رویه و روشهای غیرمتعارف ترامپ (ترامپیسم کاخ سفید) میتوان نتیجهگیری کرد که اتخاذ چنین مواضع خارقالعاده و تناقضگوییهای مکرر، امری عادی نیست و این امر ناشی از بحران هویتی جدی کاخ سفید در دوران اخیر است.
این بحران عمدتاً ناشی از وابستگی بیش از حد ترامپ به اطرافیان و تاثیرپذیری از آنها و محیط پیرامونی و نهایتاً فقر شدید اطلاعاتی و کماطلاعی از امور سیاسی، بینالمللی و حقوقی است.
غیرمتعارف بودن رفتارهای رییسجمهوری امریکا حتی در برخورد با همتایان و دیگر شرکای سیاسی، نحوه خروج کاسب کارانه از پیمانها و توافقهای بینالمللی، ایجاد چالشهای بزرگ اقتصادی علیه رقبای مهم اقتصادی، زیر پا گذاشتن همه قواعد، موازین و معیارهای متعارف حقوقی و بینالمللی، مشاهده میشود که جملگی بخشهایی از روند اوجگیری بیماری ناشی از «بحران هویت» در کاخ سفید و در نتیجه درگیر شدن این کشور با چالشهای سخت و حتی غیر قابل بازگشت و پُرهزینه است.
در این بحران «هویت»، رییسجمهوری امریکا بدون استدلال موجه بر پایه احساس و رفتارهای پوپولیستی از مجموعه توافقهای بینالمللی از جمله «برجام» خارج شد. در مورد برجام اینگونه به نظر میرسد که ترامپ بیآنکه حتی یک بار این توافق مورد تایید شورای امنیت را مطالعه و نسبت به مفاد آن آگاهی داشته باشد از آن خارج شد.
پس از آن وی با فرافکنی و تمثیلهای غیر موجه دهها بار اظهار کرده است؛ که «ایران نباید سلاح هستهای داشته باشد». او یا نمیخواهد بداند و بشنود یا نمیخواهد اشتباه خود را قبول کند که اولاً؛ عالیترین مقام جمهوری اسلامی ایران همواره با رد مشروعیت تولید سلاحهای هستهای نزد ایران، تصریح کرده است که تولید سلاحهای کشتار جمعی و هستهای با قوانین و شریعت اسلامی کاملاً در مغایرت است.
ثانیاً؛ توافق برجام اساساً از طریق آژانس بینالمللی هستهای با اعمال نظارتهای کامل، منظم و دقیق با بازرسیهای مداوم، سر زده و کنترل همهجانبه و فوقالعادهای که دارد: مجموعه فعالیتهای هستهیی و هرگونه تولید سوخت مورد نیاز امور صلحجویانه ایران از جمله تولید برق و مصارف پزشکی را تحت رصد، مدیریت دقیق و کنترل قرار داده و هیچگونه امکانی برای تخلف در این مسیر وجود ندارد.
مشکل ترامپ با ایران و برجام، ریشه در کجا دارد
افرادی چون نتانیاهو به علاوه برخی سران مرتجع عرب سردمدار تفکرات سلفی وهابی در منطقه خاورمیانه که منشأ ظهور و بروز القاعده، داعش و تروریسم کور افراطی هستند، همراه با مجموعهیی از تروریستهای متواری از ایران (با سابقه کشتار هزاران ایرانی بیگناه) تحت حمایتهای بیدریغ افرادی چون جان بولتون به مخالفت با برجام برخاستند.
آنها از اینکه مساله هستهای ایران بطور مسالمت آمیز و از طریق دیپلماسی حل و فصل شده و به جنگی خونین علیه ایران منجر نشده است، ناراحت بودند، بنابراین از همان ابتدا درصدد نابودی آن برآمدند.
همانگونه که اشاره شد، با انتخاب ترامپ به ریاستجمهوری، این مجموعه افراطی تلاشهای خود را برای تخریب «برجام» از طریق لابیهای موثر خود افزایش دادند.
در سایه عدم تسلط ترامپ به امور سیاسی- بینالمللی و حقوقی، ضعف او در مقابل زرق و برق پول اعراب و تاثیرپذیری شدیدش از اطرافیان از جمله لابی صهیونیسم و «تیم ب» سرانجام موجب خروج یکجانبه امریکا از برجام شده و تنشها در منطقه را موجب گردید.
در سایه تشدید بحرانهای خودساخته و فشارهای منتقدین، چاره کار ترامپ چیست؟
ترامپ، در آستانه ورود به رقابتهای انتخاباتی دوره دوم ریاستجمهوری امریکا، در بحران و دو راهی بزرگ عقبنشینی یا رفتن به سوی باتلاقی بیانتها واقع شده است. اینک وی به تصمیمسازی واقعگرایانه برای خروج از بحران نیازمند است.
در مورد ایران و موضوع برجام؛ تصویر و چشمانداز پیش روی ترامپ برای تصمیمسازی روشن و بسیار سهل و آسان است. او میتواند بجای تکرار بیمورد اظهارات ضد و نقیض، اشتباه خروج از برجام را پذیرفته و به آن بازگردد. برجام قراردادی است که بر اساس معیارهای حقوق بینالملل با جهتگیری «برد- برد»، تنظیم شده و رجوع به آن بسیاری از مشکلات بینالمللی را حل و فصل خواهد کرد.
ترامپ به جای تشدید فشار بر ایران و وضع تحریمهایی که بر اساس عدم شناخت از واقعیات جاری و در نتیجه اشتباهات محاسباتی هر روز دامنه آن را به مسائل متنوع گسترش میدهد، مسیر تعامل و همکاری را در اولویت قرار داده و از طریق لغو این تحریمهای ظالمانه علیه ایرانیان، مسیر تعامل و مشارکت مجدد با جامعه بینالمللی را گزینش و گامهای سازندهای برای تضمین صلح و امنیت، بردارد.