فاصله میان تصاویر رسانه تا شعارها در مصرف انرژی
گروه انرژی|
برای اینکه این مطلب را بنویسم چند ساعتی آگهیهای تلویزیونی را با دقت دنبال کردم. اغلب خانهها و اماکنی را نشان میدهند که همه خیلی روشن هستند، به نظر نمیرسد در دنیای آدمهای این آگهیها «محدودیت منابع انرژی» چندان دغدغه تعریفشدهای به حساب بیاید. اوضاع و احوال سریالهای تلوزیونی و برنامههای زنده هم به همین منوال است. اغلب نورپردازیهای آنچنانی دارند و گاهی حتی با شدت نور مخاطب را خسته میکنند. در این بین ممکن است گاهی زیرنویسی با فونتی بیرمق از مردم بخواهد برق یا آب کمتری مصرف کنند، چیزی که البته امسال به خاطر بارندگیهایی که سطح توقع را بالا برده است همانهم کمرنگتر به نظر میرسد. امسال نیز مثل پارسال و مثل خیلی از سالهای دیگر، توصیههای همیشگی در مورد کمکردن مصرف برق این طرف و آنطرف به گوش میرسد. توصیهکنندهها عموما با ادبیاتی نسبتا خشک از مردم چیزهایی نسبتا ساده میخواهند؛ لامپ کمتری روشن کنند، در ساعت پیک از چند وسیله با مصرف بالا استفاده نکنند، کولرگازی را روی درجهای خاص تنظیم کنند و چند جمله تکراری دیگر. اما واقعیت این است که این توصیهها نتوانستهاند به شکلی فراگیر تاثیری محسوس روی شکل مصرف انرژی در ایران بگذارند. شاید تابستان پیشرو به این دلیل که مانند سال گذشته دغدغه کمبود برق وجود ندارد، اتفاقا بهترین فرصت باشد که در فضایی کمتر متشنج، به این مساله پرداخته شود که چیزی که نیازمند تغییر و در واقع «دگرگونی» است نه «سطح مصرف» بلکه «روشهای مصرفی» است. و در این دگرگونی حتما رسانهها به ویژه رسانههای تصویری با توجه به اثر ثابتشدهای که بر ذهن مخاطب دارند باید نقشی ویژه را بپذیرند. در خلال جستوجویم برای نوشتن این مطلب به مقالهای جالب توجه برخورد کردم: «بررسی تأثیر عوامل اجتماعی- فرهنگی بر الگوی مصرف انرژی در خانوارهای شهر یزد». پاراگرافهایی که در ادامه میآید، انتخابهایی از این مقاله خواندنی در جهت ترسیم نقشه راهی درست و حسابی برای تغییر روشهای مصرفی انرژی است.
چیزی که شاید به آن یا توجه نشده یا اهمیت آن به مقدار باید و شاید در نظر گرفته نشده این است که الگوی مصرف انرژی افراد در ایران احتمالا بسته به مسائل اقتصادی و دیگر موضوعات، از دیدگاه فردی «بهترین الگوی ممکن» برای آنها به حساب میآید. اینجا لزوما هر فرد، بعد کلان و اولویتهای کل کشور را در انتخابهای روزمرهاش برای مصرف انرژی دخیل نمیکند.
سیاستهایی که تا اینجا دنبال شدهاند با در نظر گرفتن اینکه در بعد تعرفهای اغلب محافظهکارانه بودهاند، در نهایت توانستهاند «سطح مصرف» را کمی پایین بیاورند اما «شکل» مصرف همچنان تغییری نسبت به شکل آن در دهههای قبل نکرده است. در یک مطالعه داخلی روی تغییر نگرش و رفتار دانشآموزان شهر تهران مشخص شده است که به واسطه اجرای فعالیتهای آموزش و آگاه سازی مدیریت مصرف انرژی قبوض پرداختی آب و گاز این خانوادهها بهطور میانگین معادل 1083 ریال کاهش یافته است.
ماجرای ارتباط گرفتن با کودکان، در تجربه نسبتا موفق استفاده از رسانه برای مدیریت مصرف انرژی در ایران که بابابرقی بود هم دیده میشود. سید محسن شهشهانینژاد که خالق بابابرقی است، درباره اجرای این ایده به جامجم میگوید: طرحهایی به توانیر ارایه کردیم و در نهایت بابابرقی انتخاب و ساخته شد. ما برای تاثیر بیشتر، مخاطب کودک را هدف قرار دادیم. نکته ویژه مقاله «بررسی تأثیر عوامل اجتماعی- فرهنگی بر الگوی مصرف انرژی در خانوارهای شهر یزد» تاکیدی است که پژوهشگران بر جایگاه «مصرف» در تصور افراد و جامعه از خودشان دارند. در بخشی از این مقاله به این موضوع اشاره میشود که در نظر تورشتاین وبلن قدرت مالی برای آنکه بیشترین شأن و منزلت را برای صاحبش به ارمغان آورد، باید به صـورتی خودنمایانـه و متظاهرانه به نمایش گذاشته شود. او باید در مصرف خود را نشان دهد. بوردیو نیز ضمن داشتن عقیدهای مشابه این نظر، مصرف را وسیلهای بـرای تمـایز مـیدانـست. طبقه بالا اولویت خود را با دسترسی به فرهنگ بالا و مصرف زیاد نشان میدهند. مصرف از نظر او پاسخ به نیازهای زیستی نیست بلکه به صورت فعال درگیر نشانهها، نمادها و روشهایی اسـت کـه برای جدا ساختن گروههای اجتماعی از هم به کار میرود. در حالی که لحن توصیهها در زمینه مصرف انرژی، تکراری و کمتر خودمانی است، حتی اینکه محرکهایی که قرار است از ما دعوت کنند مصرف را به شکل دیگری دنبال کنیم باید چه لحنی داشته باشند و کجا نصب شوند بسیار مهم است. توصیه میشود آنها درخواستی باشند نه آمرانه و وجود نشانهها در محل نزدیکی پاسخ باشند مثلاً کنار کلیـد بـرق یـا آسانـسور یـا درب یخچال، زیرا نقش موثرتری ایفـا میکنند. در تبلیغـات مربـوط بـه صـرفه جـویی انـرژی باید از مناظر زیبا، موسیقیهای شاد، ورزشکاران محبوب و بازیگران جـذاب اسـتفاده کرد.
بابابرقی نوستالژی موفق
نمیشود گفت که اگر بابابرقی امروز بود، مثل قبل حرفهایش بین مردم برو داشته باشد یا او نیز در هیاهوی کانالهای تلگرامی و فیکنیوزها گم میشد اما این یکی از موردهای موفق استفاده از رسانه برای تغییر در مصرف انرژی در ایران به حساب میآید. بابابرقی تابستان 1373 به تلویزیون آمد. روزنامه جامجم سال 93 در گزارشی نوشت: بابابرقی نتیجه ارتباط موثر و موفق وزارت نیرو و سازمان صدا و سیما در سالهای اول دهه 70 است سالهای خاموشی بود و کمبود برق؛ و قدرت رسانه توانست موفق شود. خالق بابابرقی به این روزنامه گفته است حتی شنیده بودیم شعار «هرگز نشه فراموش لامپ اضافه خاموش» به هیات دولت هم سرایت کرده بود و جلساتشان را با یادآوری آن آغاز میکردند.