هشدارها درباره مهلک بودن انسداد در تنگه هرمز
گروه انرژی| نادی صبوری |
به نظر میرسد طیفی از آکادمیسینها و چهرههای مطرح حوزه انرژی، موجی را آغاز کردهاند که به دونالد ترامپ هشدار بدهند تنگه هرمز و تبادلات نفتیاش آنطور که او میگوید کماهمیت نشده و عواقب هر تنش در آن بزرگ است. فاتیح بیرول رییس آژانس بینالمللی انرژی و آلن جیمز فرومهرز مورخ خاورمیانهشناس و رییس یکی از موسسات تحقیقاتی امریکایی، همزمان در دو فضای جداگانه از تنگه هرمز صحبت کردهاند. فاتیح بیرول درباره آن گفته است که تلاشهایی که برای کمکردن وابستگی به تنگه هرمز انجام میشود در وضع بازار تغییر چندانی حاصل نمیکند و فرومهرز هم دست روی سیاست تشدید حضور نظامی امریکا در تنگه هرمز و حرکات شدیدش با این استدلال که وابستگی نفتی امریکا به تنگه هرمز کمتر شده گذاشته و با استدلالهای خودش آن را به چالش کشیده است. صحبتهای فرومهرز در قالب یک مقاله در فارن افیر چاپ شده که بخشهایی از آن به صورت گزیده در ادامه منتشر شده است. پس اگر دوست دارید بدانید طیفی که بنیانهای یکسانی با ترامپ دارد اما برداشتش متفاوت است درباره کارهای او در قبال این تنگه مهم نفتی چه فکر میکند، گزارش پیش رو را از دست ندهید.
فاتیح بیرول رییس آژانس بینالمللی انرژی با اشاره به تلاشها برای دور زدن تنگه هرمز برای انتقال نفت گفته است که در کوتاهمدت تأثیر این اقدامات چندان نخواهد بود و تغییر زیادی در بازارهای فعلی به وجود نمیآورد.
او عنوان کرده است که آژانس بینالمللی انرژی نگران افزایش تنشها در خاورمیانه است، مخصوصاً در مورد تنگه هرمز. تنگه هرمز یک مسیر حیاتی کشتیرانی است که تولیدکنندگان خلیج فارس را به بازارهای آسیا، اروپا، امریکای شمالی و مناطق دیگر متصل میکند.
حدود 20 میلیون بشکه نفت در روز یا حدود یک سوم نفت تجارت شده جهان از تنگه هرمز عبور میکند.
تولیدکنندگان اصلی نفت به دنبال مسیرهای جایگزین هستند. عراق قصد دارد نفت بیشتری به بندر سیهان ترکیه بفرستد و خط لولههای جدیدی برای تحویل نفت به بنادر سوریه، لبنان و عربستان بسازد.
بیرول گفت: « در کوتاهمدت تأثیر این اقدامات چندان نخواهد بود و تغییر زیادی در بازارهای فعلی به وجود نمیآورند ولی در میان مدت یا طولانی مدت موثر خواهند بود». همزمان با بیان این صحبتها از طرف آقای بیرول که صحبتهای کمسابقهای محسوب میشوند، مقالهای در فارن افیر با عنوان «چرا تنگه هرمز همچنان مهمترین چک پوینت دنیاست» منتشر میشود. اینکه همزمانی این اظهارنظرها را باید گذاشت به پای یک اقدام هماهنگ یا صرفا یک تصادف زمانی، به کنار، حتی اینکه اظهارات طرح شده صد در صد درست هستند هم میتواند در مقابل اینکه از نوع نگاه گروههای مختلف به این تنگه آگاه شد اهمیتی نداشته باشد.
مقاله را آلن جیمز فرومهرز پرفسور تاریخ خاورمیانهشناس نوشته است و بر خلاف اغلب مطالب در مورد این تنگه، با وجهی بیشتر «انسانی» تا «صنعتی» از تنگه حرف میزند. او مینویسد: «تنگه هرمز مردمی که در سواحل آسیا و شرق آفریقا زندگی میکنند را به مردم قلب خاورمیانه وصل میکند. تنگه هرمز حتی قبل از اینکه نفت اختراع بشود هم مهم بوده و مثل شریان کاروتید عمل میکند.»
برای اینکه بدانیم چرا آلن جیمز فرومهرز این پرفسور وسواسی مسائل خاورمیانه، از بین هزاران ترکیب این عبارت را برای وصف تنگه هرمز انتخاب کرده است باید کمی پای صحبتهای دکتر داریوش ناویافر متخصص جراحی مغز و اعصاب بنشینیم: «دو شریان کاروتید در دو طرف گردن قرار دارند، این دو شریان مغزی مشروبکننده دو سوم قدامی مغز هستند. انسداد این شریانها آسیبهای شدیدی مانند فلج اندامها، اختلال تکلم و در موارد شدید مرگ بیمار را به دنبال دارند.»
او ادامه میدهد: «اینجا هر اختلالی میتواند مهلک باشد. 90 درصد نفت خام تولیدی خاورمیانه یعنی نزدیک به 20 درصد کل نفت خام دنیا از تنگه هرمز عبور میکند. در قسمت جنوبی تنگه در عمان، اگر رادیو را روشن کنید هم میتوانید به رادیوی فارسیزبان و هم رادیوی عربیزبان گوش کنید.» این چهره آکادمیک کمی از آب و هوا و جغرافیای سرسخت و عملا غیرقابل سکونت مناطق تنگه مینویسد چیزی که شاید کمتر از آن صحبت میشود.
او ارسال نیروهای نظامی ایالات متحده به خلیج فارس را که به اعتقادش بر اساس دکترین کارتر انجام میشود متضمن منافع کوتاهمدت امریکا توصیف میکند که با نفع بلندمدتش میتواند همراستا نباشد. پرفسور خاورمیانه شناس معتقد است امریکا برای چیزی بیشتر از نفت به امنیت خلیج فارس احتیاج دارد.
او به این اشاره میکند که اگرچه امریکا قدرت نظامی بالایی دارد ولی این ابزار میتواند در قبال جغرافیای انسانی منطقه چندان کارگر نیفتد. فرومهرز با تمام مقدمهچینیهایش با دو کلمه Empire و Umpire بازی کرده و به سیاستگذاران امریکایی هشدار میدهد که نفع امریکا این نیست که نقش امپراتوری بریتانیا در فاصله سالهای 1853 تا 1970 را در قبال خلیج فارس ایفا کند بلکه نفعش در این است که نقش یک «حکم» یا داور را بازی کند چون در نبود داور بازیها تبدیل به جنگهای بزرگ میشوند.
اهمیت حرفهای آقای رییس
حالا با در نظر گرفتن صحبتهای پرفسور فرومهرز نگاهی دوباره به حرفهای رییس آژانس بینالمللی انرژی بیشتر معنا دارد. او حرفهایی فنی و تکنیکی زده که البته سابقه نداشته است به این شکل مطرحشان کند. بیرول صراحتا گفته است تلاشهایی که برای روشهای دیگر غیر از انتقال از تنگه هرمز برای انتقال نفت انجام میشود در کوتاهمدت بر بازار اثر ندارد، یعنی اهمیت تنگه هرمز برای بازار در کوتاهمدت همان است که مدتها بوده است. یکی از این تلاشها که او به آن اشاره کرده بندر فجیره است که حدود یک ماه پیش انفجار در یک نفتکش آنکه در نهایت هم هیچ کدام از طرفین مقصر رسمی آن را اعلام نکنند خبرساز شد. عربستان هم تلاشهایی هر چند بدون نتیجه بزرگ و محسوس در این سالها به خرج داده است. حرفهای آقای بیرول میتواند پیامی تواما به ترامپ برای عواقب اقداماتش در منطقه باشد و همزمان آب پاکی را هم روی دست کشورهای منطقه در تلاش برای کم کردن وابستگی به تنگه هرمز بریزد.
رییس IEA که غالبا به عنوان نماینده مصرفکنندگان انرژی محسوب میشود وضعیت فعلی بازار نفت خام را نیز تحلیل کرده و گفته است که نفت حدود 65 دلاری نتیجه تنشهای ایران، لیبی و ونزوئلا و نگرانی در مورد جنگ تجاری چین و امریکا است ولی گفت انتظار ندارد قیمت نفت خیلی بالا برود چون به خاطر انقلاب شیل امریکا، نفت زیادی در بازار موجود است.
آژانس بینالمللی انرژی چند وقت پیش هم اعلام کرد پیش بینی خود را از تقاضای نفت در 2019 به خاطر کند شدن اقتصاد جهان در بحبوحه جنگ تجاری چین و امریکا پایین میآورد. آژانس بینالمللی انرژی رشد تقاضای جهانی نفت را در 2019، 1.1 میلیون بشکه در روز پیش بینی میکند و اگر اقتصاد جهان و مخصوصاً چین ضعف بیشتری نشان دهند، احتمالا آن را پایینتر هم میآورد. سال گذشته آژانس بینالمللی انرژی پیشبینی کرد تقاضای جهانی نفت 1.5 میلیون بشکه در روز رشد میکند ولی در ژوئن سال جاری این رقم را تا 1.2 میلیون بشکه در روز پایین آورد.
فاتح بیرول گفته است: «چین کندترین رشد اقتصادی خود را طی سه دهه گذشته تجربه میکند. برخی کشورهای پیشرفته هم همین مشکل را دارند. اگر اقتصاد جهان ضعیفتر از حد تصور ما عمل کند، باید به دنبال ارقام جدیدتری برای ماههای آینده باشیم.»
وی گفت: تقاضای نفت به خاطر جنگ تجاری بین چین و امریکا ضربه خورده است، آن هم در زمانی که بازارهای جهان به خاطر افزایش تولید شیل امریکا مملو از نفت هستند.
انتظار میرفت تولید نفت امریکا 1.8 میلیون بشکه در روز در 2019 رشد کند که کمتر از 2.5 میلیون بشکه ثبت شده در 2018 است. بیرول اضافه کرد: این مقادیر در شرایطی وارد بازار میشوند که رشد تقاضا کاهش یافته است.