ریشه‌های کاهش همدلی اجتماعی

۱۳۹۸/۰۴/۳۰ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۴۹۰۴۰

طرح جدید جمع‌آوری کودکان کار از دید بسیاری از فعالان مدنی اقدامی برای پاک کردن صورت مساله است؛ مساله‌ای که خود زوایایی از یک آفت ویرانگر اجتماعی را به تصویر می‌کشد و این آفت چیزی نیست جز گسترش بی‌تفاوتی.

ایرنا با بیان این مطلب در گزارشی افزود: یکی از مباحث جامعه‌شناسی ارتباطات در حوزه کنش‌های جمعی، تکرار یک واقعه اجتماعی به صورت متوالی است که بعد از مدتی برای جمع پذیرفته می‌شود. به عبارتی تکرار یک رخداد اجتماعی، بعد از مدتی برای افراد عادی شده و نوع نگاه و واکنش به آن نیز تغییر می‌کند. تکرار صحنه‌هایی از افراد نیازمند یا کودکان کار به صورت روزمره و بر سر چهار راه‌ها، یکی از مواردی است که بر اثر تکرار روزانه می‌تواند از میزان ترحم و همدلی در راستای کمک به

هم نوع کاسته، زمینه‌های بی‌مهری و بی‌تفاوتی اجتماعی را در جامعه فراهم سازد.

تکرار صحنه‌هایی از این نوع می‌تواند بعد از مدتی یک طبقه پذیرفته شده را به وجود آورد که این طبقه فرهنگ و هنجار مختص خود را داشته، با نمادهای ظاهری و درونی خود به عنوان یک قشر پذیرفته شده در جامعه تبدیل شود. هنجارهای این قشر که مبتنی بر عادتواره‌های خشونت و بزهکاری است، از هر گونه مشارکت در راستای منافع جمعی پرهیز کرده و به یک قشر جامعه ستیز مبدل می‌شود که ناخودآگاه همدلی اجتماعی با سایر اقشار را از دست داده و در اثر انزوای گروهی، برچسب قشر آسیب زا را هم به خود اختصاص می‌دهد. این موضوع در طول زمان می‌تواند جامعه را به سمت یک نظام کاستی هدایت کند.

در «نظام کاستی» (طبقانی) که امکان تحرک عمودی افراد از یک قشر به قشر دیگر وجود ندارد، سبک زندگی مخصوص یک گروه برای افراد درونش پذیرفته شده و کنشگران تحت هیچ شرایطی به لحاظ ذهنی و روانی به خود این اجازه را نمی‌دهند که بخواهند از شرایط فعلی خود رها شده و امکان رشد و ارتقای اجتماعی داشته باشند. ایجاد نظام کاستی از نوع بسیار خفیف یکی از آسیب‌هایی است که بر اثر کاهش همدلی اجتماعی به وجود خواهد آمد.

واکنش‌های شتابزده و مقطعی به این قشر از جامعه یکی از راهکارهایی است که معمولاً مسوولان برای مواجه با کودکان کار بر می‌گزینند؛ نکته‌ای که تجارب گذشته از شکست آنها حکایت دارد. طرحی که اخیراً در تهران به اجرا در آمده و موجب اعتراض بسیاری از نهادهای مدنی و فعالان حوزه کودک شده یکی از همین طرح‌های ضربتی در مواجهه با پدیده کودکان کار است. به گفته «ناهید تاج الدین» نماینده مردم اصفهان در مجلس این طرح از جمله اقداماتی است که به جای پرداختن به خود مساله و یافتن راه‌حل‌های مبتنی بر پژوهش علمی، بیشتر به فکر پاک کردن صورت مساله است. گزارشاتی مبنی بر نبود فضای کافی در خصوص جمع‌آوری کودکان کار یکی از نقاط ضعف این طرح ضربتی است که در صورت ادامه می‌تواند منجر به زیر زمینی شدن این فعالیت‌ها شده و بطور کل از محدوده کنترل و نظارت دستگاه‌های ذی‌ربط خارج شود که این امر آبستن آسیب‌هایی بسیار جدی‌تر در این زمینه است.

این در حالی است که بسیاری از کشورهای توسعه یافته نظیر فرانسه، سوئد، نروژ و… بعد از سال‌ها تحقیق و بررسی جوانب مساله، مسائل و مشکلات را به صورت ریشه‌ای و اساسی حل و فصل کرده‌اند. مسلماً یکی از مواردی که می‌توان در زمینه کاهش کودکان کار بدان اشاره داشت، تقویت بنیان‌های خانوادگی است و بنابر نظر کارشناسان منشأ بسیاری از اختلافات خانوادگی و تهدیدات خانواده در ایران، فقر و مسائل اقتصادی است. در همین راستا و بنابر نظر «رونالد اینگلهارت» جامعه شناس معاصر امریکایی که ضرورت توسعه اجتماعی را توسعه اقتصادی و تقویت بنیان‌های اقتصادی می‌داند، تقویت بنیان‌های اقتصادی خانواده به صورت منظم و برنامه‌ریزی شده- نه در اثر ایجاد رانت اقتصادی- یکی از موارد مهم در کاهش آسیب‌های خانواده و بروز پدیده کودکان کار است.

اجرای طرح‌های ضربتی در خصوص مسائل اجتماعی و به منظور حل آن نه تنها باری از مشکلات اجتماعی بر نمی‌دارد، بلکه منجر به صرف هزینه‌های گزاف از سوی دولت می‌شود که در عمل عایدی برای جامعه ندارد.

گذشتن از کنار بسیاری از معضلات اجتماعی نظیر کودکان کار، مددجویان و افرادی که تحت هر شرایطی عضو این جامعه بوده و در آن زندگی می‌کنند از جمله صحنه‌هایی است که به کرات در زندگی روزمره با آن مواجه می‌شویم و بنابر دلایل متعدد به راحتی از آن چشم می‌پوشیم؛ جامعه‌ای که از اواسط قرن بیستم تا پایان آن با مشارکت و همدلی خود اتفاقات بی‌نظیری مانند ملی شدن صنعت نفت، انقلاب سال ۵۷ و دوران جنگ هشت ساله را از سر گذرانده امروزه با چنان مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کند که اعتراض فعالان مدنی و بسیاری از صاحبنظران این حوزه را به این مساله موجب شده و لذا لازم است تا با ارایه راهکارهای علمی‌تر و دقیق‌تر با آن مواجه شد.

 نتایج آخرین تحقیقات در زمینه سنجش سرمایه اجتماعی ایرانیان نشان می‌دهد که میزان مشارکت اجتماعی داوطلبانه ایرانیان طی دو دهه اخیر کاهش قابل توجهی داشته است.