مردم، قدرت و منافع (49)

۱۳۹۸/۰۵/۱۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۰۴۱۶

سرمایه‌داری پیشرفته در عصر نارضایتی

نوشته:  جوزف استیگلیتز|

ترجمه:  منصور  بیطرف|

     فناوری‌های نو و چالش‌های نو حتی اگر با قوانین ضدانحصار که همچنان در نیمه دوم قرن بیستم متحول می‌شوند هیچ مشکلی نداشته باشیم، واضح است که این قوانین با چالش‌هایی که اقتصاد متحول ما با آن روبه‌رو است مثل فناوری‌های نو، پیمان‌های نو و ابداعات نو در خلق و توسعه قدرت بازار، قادر نیست همگام باشد. اکنون ما بهتر متوجه می‌شویم که چرا طیفی از اقدامات و شروط پیمان، رقابت را تضعیف کرده و به تحلیل برده‌اند: برای مثال، یک گارانتی که توسط یک شرکت مسلط ارایه می‌شود می‌تواند به قیمت هر رقیبی برخورد و تازه وارد را تضعیف کند – این تازه وارد می‌داند که او نمی‌تواند ببرد . پیش از این ما درباره چندین شرط در قراردادهای کاری که رقابت برای کارگران را تضعیف می‌کرد، بحث کرده بودیم . مواد حکمیت، جبران خسارت به خاطر رفتارهای استثمارگرانه را هم برای کارگران و هم برای مشتریان، منع می‌کند. پیمان‌ها میان بازرگانان و بنگاه‌های کارت‌های اعتباری و میان خطوط هوایی و سیستم‌های رزرواسیون کامپیوتری، رقابت را به تحلیل برده و منجر به سودهای گزاف شده است. تمام اینها نشان می‌د هند که آنها چه هستند– ضد رقابت – و چقدر یاغی‌اند.

غول‌های فناوری می‌دانند که چگونه قدرتشان را در بسیاری از نواحی به همدیگر جوش بدهند. آمازون از طمع هزاران شغل استفاده می‌کند تا به شهرهای سراسر کشور  که خواهان برپایی دومین مفر در آن شهرها مثلا به خاطر مالیات‌های پایین، هستند – البته بارهای مالیاتی را بر دوش دیگران می‌اندازد - دسترسی پیدا کند . شرکت‌های کوچک نمی‌توانند این کار را بکنند و به همین خاطر آمازون مزیت‌های بی‌شماری بر خرده فروش‌های محلی دارد. ما به یک چارچوب حقوقی نیاز داریم تا مانع گسترش این مسابقات به قعر هرم بشود .

   حقوق مالکیت معنوی و رقابت

حوزه‌ای وجود دارد که دولت انحصارگری رادر آن تحریم کرده است: زمانی که یک حق اختراع داده شد، مخترع، به‌طور موقت قدرت انحصار پیدا می‌کند. همچنانکه ما به سمت اقتصاد بر مبنای دانش حرکت می‌کنیم، حقوق مالکیت معنوی یک نقش رو به فزاینده‌ای را ایفا می‌کند. قدرت انحصاری به این معناست که دانش به‌طور کارآمد استفاده نمی‌شود و قیمت‌ها بالاتر از موقعیت طبیعی خودشان هستند . یک رژیم خوب طراحی شده حقوق مالکیت معنوی، هزینه‌های بزرگ را با سودهای پویایی که از انگیزه‌ها برای ابتکاراتی که می‌بایست فراهم سازد، متعادل می‌سازد. اما در سال‌های اخیر، این تعادل برقرار شده است، همچنانکه شرکت‌ها با موفقیت برای تغییر در حقوق مالکیت معنوی رایزنی می‌کنند تا قدرت بازار شرکت‌ها را بیشتر کنند – این سوال مطرح است که آیا رژیم حقوق مالکیت معنوی، ابداعات را انگیزه مند کرده یا آن را قفل کرده است . یک مثال بدیهی، طول مدت حق تالیف است .هیچ مدرکی دال بر این وجود ندارد که نفع ابداع این طول مدت به هفتاد سال فراتر از مرگ نویسنده رسیده باشد. این شرط در قانون طول مدت حق تالیف مصوب سال 1988 به نام شرط «میکی موس» است – این شرط به‌شدت توسط دیسنی که حق تالیف میکی موس را در کنترل داشت حمایت می‌شد – اما ورای آن، هیچ سود اجتماعی وجود نداشت و هزینه قابل ملاحظه‌ای را بر حسب جریان آزاد دانش گذاشت . در واقع، شواهدی وجود دارد که رژیم حقوق مالکیت معنوی فعلی ما نه فقط منجر به قیمت‌های بالاتر می‌شود بلکه ابداعات را هم قفل می‌کند. زمانی که دادگاه عالی حکم کرد که هیچ‌کس نمی‌تواند حق امتیاز ژن‌های بافت طبیعی را داشته باشد، پیامدهای آن بسیار دراماتیک بود: آزمایش‌هایی که برای ژن‌های حیاتی مرتبط با سرطان پستان صورت می‌گرفت  که پیش از این  از‌لحاظ تاریخی، مقامات ضدانحصار نسبت به قدرت حق امتیاز به خاطرآنکه قدرت بازار را ایجاد و تقویت می‌کند و دوره آن را افزایش می‌دهد حساس بوده‌اند . در سال 1956 آنها به «ا تی‌اند تی» فشار وارد کردند تا حق‌های امتیازش در معرض عموم قرار دهد تا دیگران هم به آن دسترسی داشته باشند . یکی از طرح‌هایی که برای مهار قدرت انحصار مایکروسافت مطرح شده بود این بود که طول عمر حق‌های امتیازش را محدود سازند. خرد کردن حقوق مالکیت معنوی در این مسیر نه تنها می‌تواند رقابت بلکه ابداعات را هم افزایش دهد.