رکود در صنایع پاک و زودبازده دستی

۱۳۹۸/۰۵/۲۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۰۷۰۱
رکود در صنایع پاک و زودبازده دستی

ریحانه جاویدی |

سال‌هاست از صنایع دستی به عنوان یک صنعت زودبازده یاد می‌شود که هم می‌تواند ارزآوری داشته باشد و هم اشتغال ایجاد کند، اما نگاهی به دستاوردهای این حوزه حکایت از آن دارد که صنایع دستی تاکنون نتوانسته جایگاه واقعی خود در چرخه اقتصاد را پیدا کند. گروهی از کارشناسان ماهیت تشکیلاتی معاونت صنایع‌دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را عامل به وجود آمدن چنین وضعی دانسته و معتقدند تا زمانی که صنایع دستی از سازمان جدا نشده و استقلال پیدا نکند چالش‌ها حل نمی‌شوند. در واقع آنها معتقدند باید به تجربه گذشته نگاه کرده و اگر واقعا قرار است از صنایع‌دستی به نفع اقتصاد سود برد «سازمان صنایع دستی» را احیا کرد اما در مقابل؛ گروه دیگری از کارشناسان بر این باورند توسعه نیافتن صنایع دستی بیش از آنکه به عملکرد مسوولان این حوزه مرتبط باشد، به سیاست‌هایی ارتباط دارد که در سال‌های اخیر محتوای صنایع دستی را از یک کالای تجملاتی با قیمت بالا به یک کالای مصرفی و کاربردی تبدیل نکرده است. با این حال، هر دو گروه بر این موضوع توافق دارند که در شرایط اقتصادی فعلی ایران، آنچه می‌تواند توسعه پایدار کشور را تضمین کند، توجه به رونق صنایع دستی به عنوان یک صنعت پاک و تامین زیرساخت‌های آن است.

به‌طور معمول در حوزه اقتصاد، اهداف اصلی دولت، افزایش تولید و درآمد ملی، رشد اقتصادی، رسیدن به اشتغال کامل و کاهش نرخ بیکاری، ثبات قیمت‌ها، توسعه صادرات و افزایش درآمدهای ارزی است. از طرفی، کشورهای در حال توسعه در اجرای برنامه‌های مورد نظر خود با مشکلات زیادی همچون رشد بی‌رویه جمعیت، وجود انواع مختلف بیکاری و در نتیجه پایین بودن سطح درآمد بخش عمده‌ای از جامعه، کمبود سرمایه داخلی و نبود منابع مالی کافی برای اجرای برنامه‌های توسعه اقتصادی روبه رو هستند. با توجه به کاهش منابع درآمد ملی که اساسا متکی به درآمد حاصل از صادرات نفت بوده و شدت یافتن آهنگ رشد جمعیت که تعداد متقاضیان در بازار کار را هرساله به‌طور روز‌افزونی افزایش می‌دهد، در حال حاضر اولویت‌ها ایجاب می‌کند که در زمینه تولید، بر طرح‌ها و پروژه‌های کاربر تکیه داشت تا طرح‌هایی که سرمایه‌بر و به‌خصوص نشت‌دهنده ارز کشور هستند. در این راستا صنایع دستی با توجه به ویژگی‌ها و ظرفیت‌های یاد شده بیش از هر فعالیت تولیدی دیگری باشرایط موجود کشور مطابقت دارد اما مجموعه مشکلاتی سبب شده تا این صنعت جایگاه واقعی خود در چرخه اقتصاد پیدا نکند. به نظر کارشناسان دولت هم آنچنان که باید عزمی برای توسعه صنایع دستی ندارد و این موضوع در عملکرد معاونت صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به عنوان متولی اصلی این حوزه به وضوح مشخص است.

  توقف در فعالیت‌های معاونت صنایع دستی

حمیدرضا مرتضایی، پیشکسوت صنایع دستی که ریاست سازمان صنایع دستی را هم بر عهده داشته است، درباره این موضوع به «تعادل» گفت: نگاهی به فعالیت‌های معاونت صنایع دستی حکایت از آن دارد که به جای آنکه در این حوزه حرکت رو به جلو داشته باشیم، کار را متوقف کرده‌ایم. در واقع دولت باید بخواهد که این جایگاه تغییر کند اما اکنون از معاونت صنایع دستی فقط یک اسم باقی مانده است. قرار دادن صنایع دستی در یک معاونت، زیرمجموعه یک سازمان از ابتدا تصمیم غلطی بود و اکنون هم اگر واقعا به دنبال احیای صنایع دستی و ارزآوری و صادرات هستیم، باید این معاونت را به وزارت صنعت، معدن و تجارت منتقل کنیم و با سازمان ملی فرش ادغام شود، چرا که امروز بیش از هر چیز باید بر تولید صنایع دستی و به دنبال آن تجارت آن تمرکز کنیم تا به جنبه هنری در حالی که سازمان صنایع دستی بیشتر به جنبه آموزشی و هنری نگاه می‌کند.

او افزود: اگر صنایع دستی یک سازمان مستقل باشد، بودجه مستقلی هم دارد و در نتیجه مدیریت دخل و خرج آن مشخص می‌شود. از طرف دیگر در بحث قیمت‌گذاری هم وضعیت بازار سر و سامان پیدا می‌کند. اکنون وضع قیمت‌گذاری واقعا آشفته است و بالا بودن قیمت صنایع دستی تبدیل به یکی از عواملی شده که به این صنعت لطمه می‌زند و متاسفانه یک نهاد مشخص برای رسیدگی به این وضع وجود ندارد. در نتیجه چرخه معیوبی شکل می‌گیرد که تولیدکننده توان تولید ندارد چون خریدار کالا را نمی‌خرد و این رویه باعث مرگ صنایع دستی می‌شود. اگر سازمان میراث فرهنگی وزارتخانه هم شود به نظر من مشکلات صنایع دستی حل نمی‌شود تا زمانی که تبدیل به یک سازمان مستقل زیرنظر وزارتخانه نشود. مرتضایی درباره صادرات صنایع دستی هم بیان کرد: یکی از مشکلات صادرات صنایع دستی این است که صنعتگران این حوزه پراکنده هستند و تاکنون تعاونی‌ها و انجمن‌هایی که می‌توانند این افراد را کنار هم جمع کنند، جدی گرفته نشده‌اند. در زمانی که سازمان صنایع دستی به فعالیت خود ادامه می‌داد، یکی از وظایفش خرید کالا از صنعتگران بود و بعد خود سازمان این کالاها را در بخش صادرات و فروش عرضه می‌کرد اما معاونت چنین رویکردی ندارد. حتی شرکت در نمایشگاه‌های بین‌المللی هم به جای آنکه بر پایه بازاریابی باشد بر مبنای نمایش است اما جنبه نمایشی برای کوتاه‌مدت جواب می‌دهد. زمانی بود که در سازمان صنایع دستی صادرات آنقدر بالا بود که در هامبورگ انبار کالا داشتیم اما اکنون به معنای واقعی عقبگرد کرده‌ایم.

این پیشکسوت صنایع دستی معتقد است این باور که صنایع دستی و گردشگری می‌تواند جایگزین نفت باشد، اگرچه در شعارهای مسوولان مدام تکرار می‌شود اما در عملکردشان هنوز هم باور دارند که اقتصاد باید بر پایه نفت باشد. او درباره این موضوع گفت: صنایع دستی نه‌تنها می‌تواند ارزآور باشد بلکه اشتغال‌زا هم هست. اما شاهد آن هستیم که نهایت عملکرد مسوولان در این حوزه ثبت ملی شهرهای صنایع دستی است که باید از آنها پرسید ثبت ملی بدون برنامه به چه درد می‌خورد؟ آیا در زمان ثبت ملی توجه کردید که در یک چشم‌انداز پنج ساله در این شهر ملی صنایع دستی از طریق این صنعت چقدر اشتغال قرار است ایجاد شود یا سهم این شهر ملی از صادرات باید چقدر شود؟ باید در این برنامه‌های ثبت ملی فعالان صنایع دستی خارجی دعوت باشند تا امکان سرمایه‌گذاری آنها فراهم شود.

  صنایع دستی کاربردی نیست

 اظهارات مرتضایی درحالی است که چندی پیش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی در گزارش مبنی بر جایگاه صنایع دستی در رونق تولید، به مشکلات این حوزه اشاره کرد. آنطور که در این گزارش آمده است: » یکی از ریشه‌ای‌ترین مشکلات توسعه صنایع دستی وجود این نگرش است که این آثار کالایی تجملاتی است. در حقیقت، کاربردی نبودن صنایع دستی در زندگی ماشینی امروز ضربه سنگینی بر این بخش از صنعت کشور وارد کرده است؛ در حالی که اگر محصولات صنایع دستی کاربردی باشند می‌توانند محرکه‌های خرید را برانگیخته و جایگاه خود را پیدا کنند. حال آنکه تزئینی شدن عمده محصولات این صنایع عامل بالارفتن هزینه‌های تولید و در نتیجه قیمت تمام شده محصولات شده است. امری که رویگردانی مشتریان از صنایع دستی داخلی و تمایل به خرید محصولات مشابه خارجی، به ویژه تولیدات چینی که با قیمت‌های پایین‌تری به بازار عرضه می‌شوند را به دنبال داشته است. به عبارتی می‌توان گفت که عامل اصلی جذب مشتریان داخلی توسط محصولات خارجی، کابردی بودن آنها در عین ارزان بودن و در دسترس بودن آنهاست که سبب شده است رقیب جدی صنایع دستی کشور محسوب شوند.»

در بخش دیگری از این گزارش به نقش سازمان‌های مربوطه در تسهیل فعالیت هنرمندان صنایع‌دستی اشاره شده و آمده است: دستیابی به مواد اولیه مرغوب و با کیفیت به‌طور مستمر یکی از دغدغه‌های تولیدکنندگان حرفه‌ای در این حوزه بوده است. زیرا این امر به‌طور مستقیم تأثیر در کیفیت محصول نهایی و قیمت تمام شده دارد. ازاین‌رو دستگاه‌های متولی امر به ویژه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری باید به دنبال سیاست‌گذاری و اجرای سازوکاری باشد که بتواند مواد اولیه باکیفیت، استاندارد و مقرون به‌صرفه در اختیار تمام تولیدکنندگان و هنرمندان این عرصه قرار دهد. از طرف دیگر ضعف بازاریابی هم یکی از مواردی است که بر اساس آن صنایع دستی تاکنون به جایگاه مناسبی در بازارهای بین‌المللی نرسیده است. مرکز پژوهش‌های مجلس درباره این موضوع چنین تحلیل کرده است: بازاریابی یکی از حلقه‌های مفقوده حوزه صنایع دستی است. در حقیقت، یکی از اساسی‌ترین نیازهای صنایع دستی در حال حاضر بازایابی و بازارسازی است. عدم دانش و آگاهی در زمینه بازاریابی و فروش یکی از مهم‌ترین ضعف‌های این شاغلان در این حوزه بوده است ضعفی که باعث می‌شود اولاً تولیدات آنها متناسب با نیاز بازار نبوده و کاربردی نباشد ثانیاً نتوانند ارتباطات ایجاد شده مقطعی در نمایشگاه‌ها و مراکز عرضه را به یک ارتباط دایم تبدیل کنند.»