مدیران را به عسلویه ببرید
نادی صبوری|دبیر گروه انرژی |
در یکی از سفرهای کاریام به عسلویه، مردی که در هواپیما کنارم نشسته بود مهندس جوانی بود که روی یکی از سکوهای دریایی پارس جنوبی کار میکرد، در خلال گپی که در طول راه زدیم، گفت که باید لحظه تحویل سال 98 را روی سکو باشد؛ چند سالی بود شیفتش این طور شده بود، چند تا عکس هم از هفتسینی که با ذوق کنار همکارانش روی سکو درست کرده بودند تا سال جدید را خوشامد بگویند، نشانم داد.
اینکه با ابزاری به اسم کلمه بخواهی تمام سختیها و از خودگذشتگیها و علم و دانشی که پشت تولید هر یک متر مکعب از گاز طبیعی یا هر نوع انرژی دیگر نهفته را نشان بدهی کار خیلی سختی است، هزاران سناریو به ذهن آدم میآید ولی دست آخر فکر میکنی تمامشان ابتر هستند چرا که باید آنجا بود و دید، آنجا بین تمام آن ابرتجهیزات طلایی و نقرهای عسلویه و آدمهایی که زندگیشان لابهلای آنها میگذرد و اصلا فراتر از آن، تمام کسانی که در دنیا تلاش میکنند و با کارهای سخت چراغ انرژی دنیا را روشن نگه میدارند، ولی کلمات هر چقدر هم ناقص باید گاهی بیان شوند، نگاشته شوند تا وظیفه انسانی ما
به جا بیاید.
گاز تقریبا آنقدر در زندگی ما بوده که در تصوراتمان به یک کالای علیالسویه که همینطور برای خودش وارد خط لوله میشود تبدیل شده است، اینجا ما یعنی واقعا ما، فارغ از اینکه نقشمان، حرفه و شغلمان چیست، کارمندیم یا مغازهدار، صاحب یک واحد پتروشیمی یا رییس سازمان فناوری ارتباطات، فرقی نمیکند، چون در نهایت نتیجه یکی است، همانطور که فکر میکنیم برای تامین گاز زحمتی کشیده نشده و با وزیدن اولین بادهای حتی ملایم به بخاریها پناه میبریم، همانطور هم در محاسباتمان برای هزینه فایده یک کسب و کار روی مفت و مجانی بودن گاز حساب میکنیم و همانطور هم در قالب رییس سازمان فناوری و ارتباطات یا معاون یک وزارتخانه، در یک برنامه عمومی عنوان میکنیم که حالا مگر گاز را که به عراق صادر کردید پولش را داده که برای بیتکوینیها صادراتی حساب کنید؟
قصد این یادداشت زیر سوال بردن آقای امیر ناظمی نیست و اساسا در این مورد خاص (دریافت پول گاز از عراق) حتما میتوان شخص آقای بیژن زنگنه وزیر نفت را نیز به خاطر نقشش در ایجاد چنین نگاهی به صادرات گاز مورد پرسش قرار داد، قصد وارد کردن یک تلنگر است که اگر اجازه بدهیم همینطور هر کس به فراخور توان و جایگاهش لگدی به پیکره گاز بطور خاص و انرژی بهطور عام وارد کند، کم کم به جایی خواهیم رسید که دیگر کسی باقی نخواهد ماند که تولیدکننده باشد چرا که جلوی چشمهایش حاصل کارش بیارزش
انگاشته میشود.
یک نفر باید این را بپذیرد که در این جغرافیا در جاانداختن هزینههایی که برای انرژی میشود با یک شکست تمام عیار روبرو شدیم و شاید یک راه برای اینکه از مسیری که به اشتباه رفتیم بازگردیم این است که اینبار به جای خبرنگاران چند مدیر از وزارتخانههای مختلف، و برای شروع از وزارت ارتباطات که این روزها به سخنگوی «صنعت» ماینینگ تبدیل شده است را به عسلویه ببریم، شاید دیدن اینکه برای تولید شدن گاز و بعد برق چقدر آدمها از سفرههای هفتسین خانههایشان دور میمانند و چقدر تصمیمهای پیچیده گرفته و اجرایی میشود، باعث شود رییس سازمان فناوری و ارتباطات به جای اینکه خواهان انرژی یارانهای برای «صنعت» ماینینگ باشد خود به پیشگام واقعی حساب شدن قیمت انرژی تبدیل شود، قیمتی که محاسبهاش کار سادهای نیست.