صلح بدون مردم، چگونه صلحی است؟
گروه جهان|
بر اساس گزارشها متن توافقنامه بین امریکا و گروه طالبان نهایی شده است. زلمای خلیلزاد نماینده ویژه امریکا در امور صلح افغانستان، چهارشنبه راهی کابل شده است؛ هرچند اشاره شده که احتمال بازگشت او به محل مذاکرات وجود دارد.
سخنگوی دفتر طالبان در دوحه هم گفته طالبان درصدد دستیابی به توافق نهایی با مسوولان امریکایی درباره خروج نیروهای این کشور از افغانستان در مقابل تعهد تبدیل نشدن افغانستان به پناهگاهی برای گروههای تندرو هستند. مایک پمپئو وزیر خارجه امریکا، پیش از این ابراز امیدواری کرده بود طرفین تا یکم سپتامبر (یکشنبه آینده) به توافق برسند. منابعی در طالبان میگویند که پس از امضای این توافق، مذاکرات بینالافغانی شروع خواهد شد و طی آن درباره یک آتشبس دایمی و همهجانبه، نقشهراه برای آینده افغانستان از جمله بر سر نظام سیاسی، حقوق زنان و قانون اساسی گفتوگو خواهد شد.
دور نهم مذاکرات امریکا و طالبان پنجشنبه گذشته در دوحه پایتخت قطر آغاز شد. خلیلزاد یک روز پیشتر اطمینان داده بود که حمایت امریکا از نیروهای امنیتی افغان پس از هر توافقی با طالبان ادامه خواهد یافت. دولت امریکا در یک سال گذشته مشغول مذاکره با طالبان برای رسیدن به یک توافق صلح برای پایان این جنگ ۱۸ساله بوده است.
معمای پیچیده صلح
ماندگار افغانستان نوشته: صلحِ افغانستان همانند سایر قضایای این کشور، یک معماست و جامعه ما از سیاستمداران مشهور گرفته تا روزنامهنگاران گمنام، همه میکوشند این معما را حل کنند؛ اما معمای صلح آنقدر لغزنده و سیال است که در همان لحظاتی که گمان میکنی آن را حل کردهای، صورتی تازه و ترکیبی متفاوتتر پیدا میکند. با این وصف، بهجای ادعای کشف این معما، بهتر است به توضیح وضعیت و ارایه دیدگاه پیرامون آن پرداخت.
این روزها درحالی از پیشرفت مذاکرات صلح و نزدیک شدن طالبان و امریکاییها به توافق نهایی صحبت میشود که نه مردم افغانستان جایگاهِ خود را در این فرایند یافتهاند و نه طالبان به مطالبه مردم از این گفتوگوها اهمیتی میدهند. آیا صلحی را که در آن مردم جای نداشته باشند، میتوان صلح نامید؟
روشن است که منظور از مردم افغانستان و مطالبه جایگاه آنان در برنامه صلح، نمایندگان مردم افغانستان است که میتوانند صدای جامعه را در مذاکرات صلح انعکاس دهند. و منظور از نمایندگان مردم نیز اشرف غنی (رییسجمهور) و اعضای حکومت او نیستند؛ چه اینکه حکومت غنی مدتهاست که از مشروعیت تهی شده و بر محور انحصارگری و تعصب چرخیده است. چنین حکومتی، نه ظرفیت ملی برای پیشبرد فرایند صلح دارد و نه نیتِ صادقی برای خدمت به مردم. غنی هر فرایندی را در چارچوب منافع شخصی و تیمی خود تفسیر میکند و بر اساس آن، به کنش و واکنش دست میزند و نام آن را «تعقیب منافع ملی» میگذارد. با اینهمه، حتی اگر از سر ناچاری، حکومت موجود را حافظ منافع ملی و نماینده واقعی مردم افغانستان به شمار آوریم، بازهم میبینیم که این حکومت در بازی صلح محلی از اعراب ندارد، جز اینکه بر جزییات توافق امریکاییها و طالبان (و بهعبارتی، بازیگران پشت پرده آنها) صحه بگذارد و این صحهگذاری در یک فریبکاری بزرگ «گفتوگوی بینالافغانی» نام بگیرد. از همینروست که بازهم میتوان بر جای خالی مردم در برنامه صلح تأکید کرد و از این منظر، آن را مورد تردید قرار داد. در ادامه این گزارش آمده: «نبود مردم در مذاکرات صلح، نشانه فریبکاری است و هر برنامه فریبکارانهیی از تناقضهای موجود در آن قابل تشخیص است. در روزهای اخیر پیرامون مذاکرات صلح دو ادعای متناقض و گیچکننده دیده میشود: نخستین ادعا که از طرف ترامپ و خلیلزاد مطرح شده ایناست که هنوز فهرستی برای خروج نظامیان امریکایی وجود ندارد و نیروهای خارجی در صورت توافق صلح با طالبان نیز به حمایت از نیروهای افغانستان ادامه خواهد داد. دومین ادعا نیز توسط طالبان مطرح شده و آن اینکه پس از صلح با امریکا، نیروهای آنها به مبارزه خود تا سقوط دولت دستنشانده کابل ادامه خواهند داد.
این دو گزاره ضد یکدیگر و خلاف منطق صلح خوانده میشوند؛ چرا که صلح در سادهترین و سنتیترین تعریف خود، به نبود جنگ و منازعه اطلاق میشود. در صورتیکه جنگ ادامه یابد و پس از توافق صلح، طالبان به جنگ با دولت یا حکومتی ادامه دهند که مورد حمایت امریکا و جامعه جهانی قرار دارد، صلح دیگر چه معنا و مفهومی خواهد داشت؟ برای ارایه آخرین توضیح از وضعیت صلح در افغانستان، یاد درسهای ریاضیمان در ضرب اعداد صحیح میافتیم که ضرب عدد مثبت در منفی: منفی؛ مثبت در مثبت: مثبت؛ منفی در منفی: مثبت؛ و منفی در مثبت: منفی میشد. به نظر میرسد امریکاییها میخواهند صلحِ مثبت را در جنگِ منفی ضرب کنند و از آن جنگِ منفی نتیجه بگیرند؛ جنگی که شدت آن میتواند بیشتر از جنگهای امروز باشد!»