مردم، قدرت و منافع (67)

۱۳۹۸/۰۶/۱۰ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۱۹۷۹
مردم، قدرت و منافع (67)

نوشته:  جوزف استیگلیتز|

ترجمه:  منصور  بیطرف|

   بخش مالی را از آسیب زدن به جامعه متوقف کنید

اکثر تلاش‌هایی که در اصلاح مالی کشور صورت گرفته در جهت حفاظت از بانک‌ها از آسیب خوردن از طرف جامعه بوده است، آسیب خوردن‌هایی که بانک‌ها در یک مقیاس بزرگ نه فقط از طریق وام دادن‌های بی‌حد وحصر بلکه همچنین از طریق وام‌های یغماگرانه‌شان، اقدامات آزاردهنده کارت اعتباری و بهره‌برداری از قدرت بازار، درست می‌کنند. در سال‌های پس از بحران 2008، ما متوجه شدیم که آنها بدتر از آنچه که تاکنون تصورش می‌شده رفتار کرده‌اند: ولز فارگو، سومین بانک بزرگ امریکا از لحاظ دارایی، بدون رضایت افراد برای آنها حساب باز کرد، چندین بانک در دستکاری بازار در بازار نرخ ارز و نرخ بهره دخالت داشتند و آژانس‌های رتبه‌بندی و اکثر بانک‌های سرمایه‌گذاری در اختلاس‌های وسیع دست داشتند.فساد گسترده اخلاقی، چالش‌های بسیار مهم و سختی را که پیش رو است نشان می‌دهد یعنی تغییر هنجارها و فرهنگ فاینانس. بانکداران می‌دانستند که سیستم حقوقی ما اصلا با وظایفی که با اختلاس‌های وسیع سروکار دارد یا نقض قراردادها که بانک‌ها به راحتی به شرافت قراردادهایی که امضا می‌کنند پشت پا می‌زنند، منطبق نیست. به نظر می‌آید آنها می‌گویند ما را پیگرد قانونی کنید. بانک‌ها می‌دانستند که در بهترین حالت، آنهایی که به دنبال عدالت هستند متوجه کند بودن فرایند می‌شوند؛ در بدترین حالت آنها امیدوارند که بحث‌های فریبنده همراه با یک قضاوت دوستانه به نفع بانک غالب خواهد شد. اگر آنها ببازند مجبور به پرداختی می‌شوند که باید بدهند. اما شاید آنها ببرند. شاید گروهی که آنها گولشان می‌زنند، با جیب‌هایی که کوچک‌تر از بانک‌های بزرگ است، تسلیم بشوند و به نفع یک فراکسیونی که به آنها مدیون هستند تسویه کنند. برای بانکداران این یک شرط یک طرفه است و برای آنهایی که به تضمین قراردادشان متکی هستند این بسیار فرق دارد: تاخیر عدالت، انکار عدالت است.مهم‌تر آنکه اگر سیستم اقتصادی ما نتواند کار کند، اعتمادی وجود ندارد و این علی الخصوص برای بانک‌ها مهم است. ما در زمانی که می‌خواهیم بانک‌ها پولمان را به ما برگردانند باید به آنها اعتماد داشته باشیم و ما باید به آنها اعتماد کنیم در زمانی که محصولات مالی پیچیده از آنها می‌خریم فریب‌مان ندهند. مجددا، بانکداران ما نشان داده‌اند که امانت‌دار نیستند بنابراین کارکرد کل اقتصاد را به تحلیل برده‌اند. کوته‌نظری بانکداران، آنها را به سمت ترک هر گونه ادعای «شهرت» هدایت کرده است. اما همان‌طور که پیتر تیل اظهار داشته که رقابت برای بازندگان است، للوید بلانک فین، ‌سرپرست گولدن ساچس، ‌روشن ساخت که اشتهار برای صداقت و امانت – که بطور سنتی مهم‌ترین دارایی بانک دیده می‌شد – عتیقه‌های عجیب و غریب مربوط به گذشته است. گولدمن ساچس، ضمانت‌هایی را طراحی کرده بود که ورشکستگی داشت. همچنان‌که آنها محصولات را به دیگران می‌فروختند، فی الواقع شرط می‌بستند که این کار را انجام خواهند داد؛ اما البته به مشتریان خود نمی‌گفتند که این محصولات سودی ندارند و ورشکستگی دارند و اینکه با اطلاع از این دانش در برابر آن شرط بسته‌اند. اگر فکر می‌کنید که این غیر اخلاقی است به احتمال بخشی از آن 99 درصد انسان‌هایی هستید که فکر می‌کنند در یک مسیر نابهنگام قرار گرفته‌اید که برای یک دنیای دیگر مناسب است. بلاک فین نکته آخر را درباره بانکدارانی که باید مورد اعتماد باشند اینگونه خاطرنشان کرده هر کسی که به بانکدار اعتماد کند یک احمق است. کوته نظری بخش مالی که تقریبا 25 سال آینده را هم نمی‌بیند، ‌اقتصاد را تضعیف کرده است. کوته‌نظری به بانک‌ها این امکان را داده تا اشتهار دراز مدت شان را به نفع سودهای امروزه کوتاه‌مدت قربانی کنند همچنان‌که آنها سرمایه‌گذاران (مثل حالت گولدمن ساچس) یا سپرده‌گذاران (مثل مورد ولز فارگو) را فریبب می‌دهند. این همان کوته نظری است که منجر به آن شده بسیاری از بانک‌های سرمایه‌گذاری و آژانس‌های رتبه‌بندی اعتباری به سمت اختلاس بروند.