«باجنیوزها» در حال تلکه کردن مدیران هستند
برخوردهای شخصی با چند نفر فایده ندارد، رسانه رسمی و صداوسیما باید حرفهای عمل کنند
گروه بنگاهها|
کامبیز نوروزی، حقوقدان، با اشاره به قدرتگرفتن دلالان و باجگیران تلگرامی که این روزها دارای پروندهای جدی در قوه قضاییه هم شدهاند، به «اعتمادآنلاین» گفت: «نظام گردش اطلاعات در ایران بهشدت مغشوش است و همین مساله، بحرانهای پیش رو را ایجاد کرده است. جایی که افراد باجنیوزها را راه میاندازند.» 2 هفته پیش بود که اعتمادآنلاین پرونده باجگیران تلگرامی را مطرح کرد. افرادی که با خبرسازی و جعل خبر به دنبال مدیران راه میافتند و از آنها در ازای مخفی نگه داشتن این خبرها امتیاز میگیرند، موضوعی که پس از طرح شکایت برخی از همین مدیران، قوه قضاییه هم به آن ورود کرده است. اما کامبیز نوروزی، حقوقدان، معتقد است ضعف رسانهها و همچینین فضای مغشوش گردش اطلاعات در کشور باعث بروز بحرانهای اینچنینی شده است.
اخیرا یکسری کانالهای تلگرامی که ادمینهای مشخص و اعضای زیادی دارند خبرسازی میکنند. مثلاً در یک منطقه شهری سوژهای را پیدا میکنند و با خبرسازی یا جعل خبر سراغ یک مدیر شهری میروند تا خبر را بفروشند. فروشی که گاهی به ازای پول است و گاهی به ازای مجوز ساختوساز غیرقانونی.
ما اصطلاحاً میگوییم تلکه میکنند. ما هم اخبار موثقی داریم که فضای مجازی مثل تلگرام، توییتر و اینستاگرام وسیلهای برای شکلهایی از باجگیری شده است. به قول یکی از دوستان اینها را به عنوان «باجنیوز» نامگذاری کردند. میتوانیم به اینگونه موارد «باجنیوز» بگوییم.
در روشی که در این باجنیوزها رایج است، معمولاً مدیران این صفحات با برخی شخصیتها هم پیوند دارند و از طریق فضای مجازی با شیوههای غیراخلاقی در جهت منافع آن فرد کارهایی میکنند و مطالبی را منتشر میکنند که گاهی کذب و گاهی توهینآمیز است و درآمد هنگفتی هم به دست میآورند. برخی هم مستقلاً این کار را انجام میدهند و از این طریق درآمدهایی که گفته میشود گاهی بسیار هنگفت است، به دست میآورند. اینها شبیه به گروههای باجگیری هستند که زمانی در شهرها رواج داشتند و از طریق باجگیری کسب درآمد میکردند.
در واقع مدلی که قبلاً در شهرها وجود داشته کمی مدرن شده است؟
در واقع آن شیوه باجگیری با یک رنگ و لعاب متفاوت و چهبسا شیک و مردمفریب در فضای مجازی به نحوی بازسازی شده است.
آیا این افراد اصولا به اشخاص یا به نهاد و قدرتی متصل هستند؟
نه به نهاد و قدرت، بلکه برخی از این افراد با برخی شخصیتها...- در گزارشات غیررسمی که خودم به صورت پراکنده با برخی افراد مختلف گرفتم- هستند که افرادی را برای اداره این قبیل صفحات در اختیار میگیرند و مبالغ خوبی هم پرداخت میکنند. در این صفحات و در جریان رقابتهای سیاسی یا اقتصادی رقبای کارفرمای خودشان را به شکلهای مختلف بر زمین میزنند. چنین گزارشات غیررسمی هم شنیدم. این هم یک مدل از باجگیریهاست.
از آنجا که در اینگونه مسائل خلأ قانون را حس میکنیم در اینجا هم این نگرانی وجود دارد یا فکر میکنید همه ابعاد آن برای پیگیری افراد در قانون پیشبینی شده است؟
مشکل قانون نیست. ما باید این عادت غلط را به کنار بگذاریم که هر نارسایی را در کشور میبینیم بر گردن خلأ قانون بیندازیم، این دیدگاه غلط است. مساله اساسی این است که در ایران متاسفانه نظام گردش اطلاعات بهشدت مغشوش و درهمریخته است.
فرض کنید چند باجنیوز کشف شوند و بخواهند با آنها برخورد کنند، این چیزی را حل نمیکند. مساله اصلی و ریشهای که آثار منفیاش به شکلهای مختلف هم مشهود است این است که فضای رسانهای رسمی و حرفهای در ایران بسیار ضعیف شده است. مقصود من از فضای رسمی و حرفهای رسانههایی مثل رادیو، تلویزیون مطبوعات و خبرگزاریها هستند. مرجعیت رسانهای در ایران آسیب جدیای پیدا کرده است، آن هم در شرایطی که در جامعه تقاضا برای اطلاعات وجود دارد و به هرحال جامعه برای گردش اطلاعات تقاضای فراوانی دارد. این تقاضا به جای اینکه توسط رسانههای رسمی حرفهای پاسخ بگیرد، پاسخ خود را از فضای مجازی میگیرد و فضای مجازی اصولاً حرفهای نیست. گاهی اوقات مسوولیتهای قانونی و اخلاقی در آنها رعایت نمیشود، اگر بخواهم مساله را به شکل مصداقی توضیح دهم، مانند این است که شما مغازههایتان را کساد کنید. از داروخانه تا گوشتفروشی و بقالی، مردم به دارو و نان و... احتیاج دارند، اما به جای آنکه از یک مغازه رسمی یا از داروخانه نیازشان را تهیه کنند، مواد غذاییشان را از دستفروشها و داروهایشان را از ناصرخسرو تهیه کنند! خیلی اوقات در این قبیل دستفروشیها مواد آلوده هم وجود دارد. مشکل اصلی جامعه ما که متاسفانه هیچ همتی برای اصلاحش نمیبینیم، این است که فضای رسانهای رسمی در ایران بهشدت ضعیف شده و اثرش کاهش پیدا کرده و تقاضا به فضای مجازی منتقل شده است. در فضای مجازی هم اتفاقات بسیار زیادی میافتد که تقریباً میتوان گفت غیرقابل کنترل و غیرقابل مدیریت است.
البته این موضوع را میتوان به آزادی مطبوعات ربط داد. یعنی اگر فضای رسانهها آزادی لازم را داشت، اهالی رسانه هم مجبور نمیشدند خیلی از افشاگریها را در فضای غیررسمی و شبکههای اجتماعی انجام دهند و به دنبالش هم سودجوییهای اینچنینی کمتر رخ میداد.
اهالی رسانه اینجا مقصر نیستند. مهم این است که رسانهها نمیتوانند کارشان را درست انجام دهند و مردم نیازشان را در رسانهها پیدا نمیکنند و مصرفکننده است که وارد فضای مجازی میشود. بخشی از مساله به آزادی مطبوعات و امنیت کاریشان برمیگردد، اما در کنار مطبوعات، رادیو و تلویزیون هم وجود دارد. متاسفانه صداوسیما به نظر من و به نظر خیلی از کارشناسان رسانه حرفهای عمل نمیکند.
در نهایت افرادی که این ماجرا برایشان پیش میآید و مشخصاً مدیرانی که دچار این داستان میشوند، بهترین کاری که میتوانند انجام دهند چیست؟ قطعاً از یک طرف نگران این هستند که اگر اشتباهی کردند، حتیالامکان رسانهای نشود، ولی اگر بخواهند کار حقوقی کنند بهترین و حرفهایترین کار چیست؟
اگر بخواهند درست کار کنند هر مورد از اینها را باید گزارش دهند. فرض کنید یک نفر سر خیابان ایستاده، یقه کسی را میگیرد و میگوید: «هرچه در جیبت داری به من بده»! بهترین کار این فرد این است که اگر هم این کار را کرد و تسلیم این باجگیری و زورگیری شد، حداقل گزارش دهد. مگر آنکه خودِ این فرد متخلف باشد یا مرتکب جرم شده باشد و چیزی به عنوان حقالسکوت داده باشد. اما مهمترین راهحل در احیای فضای رسانهای رسمی است. این احیا منوط به این است که سازمان صداوسیما از اصول حرفهای برنامهسازی و گردش اطلاعات بیشتر تبعیت کند، وضعیت مطبوعات از حیث حقوق و آزادی رسانهها تثبیت شود، شرایط اقتصادی بسیار سختی که در حال حاضر به دلیل افزایش قیمتها و تورم گریبان مسوولان را گرفته مورد حمایت دولت قرار بگیرد و یک برنامهریزی دقیق که در آن تمام سازمانهای حکومتی مشارکت داشته باشند برای احیای وضعیت رسانههای رسمی کشور انجام شود تا به تدریج با تقاضا از فضای مجازی به جایی که باید منتقل شود. یعنی رسانههای رسمی و حرفهای که هم مسوولیت قانونی دارند هم مسوولیت اخلاقی، آن را رعایت میکنند.