مردم، قدرت و منافع (84)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
فصل ششم
چالش فناوریهای نو
البته برای تکمیل این نوع از بهرهبرداری (هوش مصنوعی)، شرکتها مجبور هستند مقادیر زیادی از دادههای ما را داشته باشند که این هم به معنای از دست دادن حریم خصوصی است. برخی میگویند، فقط افرادی که اشتباه یا گناهی کرده باشند باید نگران از دست دادن حریم خصوصی خود باشند. این غلط است. هر فردی با مجموعه بزرگی از دادههای فرد دیگری میتواند قادر باشد تا اطلاعاتی را افشا کند که حداقل آن این است که پیشنهاد بدهد صادقانه سازش کنند . دیکتاتورها و اقتدارگرایان مدتهای مدید است که قدرت اطلاعات را فهمیدهاند. به همین خاطر است که سرویسهای مخفی از استازی آلمان شرقی گرفته تا پلیس مخفی سوریه، نگهداری پروندههای وسیع هر فرد سیاسی کار را جزو اولویتهای اول خود قرار دادهاند .برای انجام این کار به شبکههای وسیعی از جاسوسان نیاز است . دادههای بزرگ و فناوری اطلاعات هم به شرکتها و هم به دولتها این امکان را میدهد تا فراتر از هر رویایی که استازی داشت با راحتی تمام پروندههای الکترونیک درست کنند. آنها توانایی هر دولت اقتدارگرا را برای اینکه به یک دولت تمامیت گرا تبدیل شود تقویت میکنند. برخی خیالشان راحت است که دادههای بزرگ در دستان دولت نیست بلکه در دستان بخش خصوصی مانند گوگل، فیسبوک و یا آمازون است . من اینگونه فکر نمیکنم. زمانی که ما درباره مشکلات امنیت سایبری فکر میکنیم، مرز میان عمومی و خصوصی کمتر متمایز میشود. افشاگریهای ادوارد اسنودن به ما درباره مقادیر عظیمی از دادههایی که دولت تقریبا درباره ما جمعآوری کرده بود را نشان داد و به وضوح روشن ساخت که شرکتهای خصوصی هر دادهای را که داشته باشند آژانس امنیت ملی (NSA) میتواند آنها را در اختیاربگیرد. و افشاگری درباره اینکه چگونه فیس بوک از برخی از داده هایش استفاده میکند و به دیگران این امکان را میدهد (مثلا تحلیلگران کمبریج) تا از آن دادهها استفاده کنند و اقدامات امنیتی که برای محافظت از اآن دادهها صورت میگیرد خیال ما را اصلا راحت نمیکند. رمان سال 1984 جورج اورول و یا رمان اخیر «دایره» که توسط دیو ایگرز نوشته شده، ترس ما را از دولت برادر بزرگ که روی ما کنترل دارد را به تصویر کشیده است – و دادههای بزرگ به این دولتها کمک میکند تا فراتر از تصور اورول کنترل داشته باشند. کوتاه سخن آنکه ما باید نسبت به از دست دادن حریم خصوصیمان نگران باشیم . حریم خصوصی همان قدرت است . بنگاههای دادههای بزرگ این را فهمیدهاند اما به نظر نمیآید که این همان حقیقتی برای دیگران باشد که طعمه شدهاند. قدرت میتواند به روشهای گوناگون مورد استفاده و سوءاستفاده قرار بگیرد و همانطور که خاطر نشان کردهایم شرکتهایی مانند فیس بوک، آمازون و گوگل با دسترسی به مقادیر وسیعی اطلاعات میتوانند از مزیت اطلاعاتشان برای تقویت موقعیت بازار در برابر رقبا استفاده کنند و آن را اهرمی سازند که قدرت بازارشان را به دیگر نواحی تسری دهند. مزیت بزرگ داشتن دادهها به این معنی است که ورود رقیب سختتر خواهد شد و شاید هم غیرممکن. هم فرضیه اقتصادی و هم تاریخ به ما میگوید که یک انحصارگری که خندق کنده است برای ابداع انگیزه کمی دارد. این انحصارگر انرژیهای خودش را وقف این میکند که چگونه قدرت بازار خود را به جای آنکه برنامهای بریزد که چگونه به دیگران خدمت بهتری کند، توسعه دهد و تقویت کند. حتی آزاردهندهتر از اینها، دادههایی است که فیسبوک برای اهداف دستکاری سیاسی، نه فقط توسط روسیه در ایالات متحده، از آن استفاده کرده است.