قدرت انحصاری صنایع و سیاست‌های تجاری

۱۳۹۸/۰۷/۰۱ - ۰۰:۰۲:۱۴
کد خبر: ۱۵۳۵۱۸

خلیل حیدری|

 سرپرست گروه پژوهش‌های بازرگانی داخلی موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی|    

براساس دانش اقتصاد، نتیجه یک بازار رقابت کامل حداکثر تولید در قیمت‌های تعادلی (برابری تقاضا با عرضه) خواهد بود. قیمت تعادلی را نیرو‌های بازار و نه یک یا چند بنگاه فعال در بازار تعیین می‌کند. این مدل اقتصادی، کارآترین شیوه تولید را مشخص می‌کند. در مقابل هر عاملی که اقتصاد را از این شرایط بهینه دور کند موجب هدر رفت منابع کمیاب در اقتصاد می‌گردد و رفاه جامعه را کاهش می‌دهد. یکی از عواملی که اقتصاد را از چنین شرایط بهینگی دور می‌کند انحصار است. انحصار به تولیدکنندگان و عرضه‌کنندگان، قدرتی خواهد داد که قیمت را بالاتر از هزینه نهایی قرار دهند و برای خود حاشیه سود غیراقتصادی ایجاد کنند. به این توانایی قدرت انحصاری یا قدرت بازار گویند. قدرت بازار یا قدرت انحصاری صنایع به روش‌های مختلف قابل اندازه‌گیری است. بر اساس آخرین روش‌های برآورد (تابع تصادفی مرزی) قدرت انحصاری صنایع کارخانه‌ای ایران در سطح کدهای 4 رقمی ISIC طی سال‌های 1374 تا 1392 بین 20 تا 26 درصد در نوسان بوده است. از این اطلاعات چنین استنباط می‌شود که صنایع کارخانه‌ای کشور بطور متوسط 23 درصد قدرت انحصاری اعمال می‌کنند.  اقتصاددانان از زمان آدام اسمیت تاکنون همواره تجارت کالا و خدمات را از جمله عوامل افزایش رقابت و کاهش قدرت بازار و قدرت انحصاری صنایع می‌دانند. بنابراین انتظار این است که افزایش تجارت موجب کاهش قدرت بازاری ‌گردد که نتیجه آن افزایش رفاه خواهد بود. برای نشان دادن تاثیر تجارت بر صنایع کارخانه‌ای ایران رابطه شاخص بازبودن صنایع کارخانه‌ای ایران (نسبت تجارت صنایع به ارزش افزوده صنایع) در سطح کدهای 4 رقمی ISIC همراه با اندازه قدرت انحصاری هر رشته فعالیت مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به روند صعودی بازبودن صنایع؛ روند نزولی اندازه قدرت انحصاری صنایع کارخانه‌ای دیده نمی‌شود. یکی از دلایلی که چنین حالتی را ایجاد می‌کند مستقل نبودن تولیدکنندگان و تجار دانسته شده به عبارت دیگر چنانچه تولیدکنندگان خود تجارت محصول کنند نه تنها تجارت عامل کاهش قدرت انحصاری نیست بلکه عاملی برای افزایش آن خواهد بود.  صنایع کارخانه‌ای ایران بطور متوسط 23 درصد قدرت انحصاری برای کسب حاشیه سود غیراقتصادی اعمال می‌کنند. با وجود تاکید اقتصاددانان بر اینکه افزایش تجارت عاملی برای کاهش قدرت انحصاری است، اما در عمل ملاحظه شد که با افزایش درجه بازشدن بازار صنایع کشور، قدرت انحصاری آنان کاهش پیدا نمی‌کند. تحلیل‌گران یکی از عوامل اصلی را عدم استقلال تولیدکنندگان و تجارت‌کنندگان هر صنعت می‌دانند. بنابراین سیاست‌های تجاری لزوما باعث کاهش قدرت انحصاری نیستند. تقویت استانداردها مطابق قواعد جهانی کارسازتر خواهند بود.