مردم، قدرت و منافع (86)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
فصل ششم
چالش فناوریهای نو
مقررات شرکتها درباره نحوه استفاده از دادهها میتواند به چندین شکل صورت بگیرد. مقررات نرم نیازمند شفافیت و بازنگری آنچه که شرکتها درباره حریم خصوصی آن دادهها و سیاستهای امنیتی برای صحت فاش میسازند است. مقررات سختتر مستلزم نظارت و ممانعت قویتر، تجویز استفادههای مشخص و فروش دادهها است. مثلا، ما میتوانیم در حداقل مطمئن شویم که افراد بدانند با دادههایشان چه کار میکنند. در اینجا میتوان بر روی کنار هم گذاشتن دادهها («تراکم») محدودیتهایی قایل شد، خطرات را برای مثال، تجاوز به حریم خصوصی و همراه با بالا رفتن مقدار دادههایی که یک شرکت دارد، سوءاستفاده از افراد. هر فرد باید بتواند برای استفاده از دادههایش «رضایتنامه» بدهد. مشکل معنای آن (رضایت نامه) است و تضمین داده شود که نیات افراد محترم شمرده شوند. بسیاری از افراد به خاطر استفاده وسیع از دادههای فیسبوکیشان شوکه شده بودند حتی با آنکه فکر میکردند که حریم خصوصی آنها بسیار بالایی داشتهاند .
دولتها میتوانند جلوتر هم بروند و حداقل قیمت را به عنوان خسارت برای شرکتی که از دادههای شخصی استفاده میکند اعمال کند یا حتی بنگاهها را از انبار کردن دادههای یک فرد برای بیش از یک زمان لازم برای تراکنش(هایی) که آنها در آن اخیرا درگیر شدهاند منع کنند . ما میتوانیم یک فرایند بازنگری داشته باشیم که در آن هر شرکتی که مقادیر بالایی از دادهها را درباره افراد نگه میدارد مجبور شود در یک پنل بازنگری فاش سازد که چطور از آن اطلاعات استفاده شده است. با توجه به ثبت قابل توجهی از بیصداقتی از طرف برخی از غولهای فناوری، باید یک تنبیهات شدیدی برای هر گونه فریب وجود داشته باشد. هنوز میتوان گامهای دیگری را هم برداشت: ما میتوانیم بر استفاده یا ذخیره کردن دادهها مالیات ببندیم. ما میتوانیم ملزم کنیم که دادهها فقط به شکل تجمیعی ذخیره شود، بدون آنکه هویتهای فردی مشخص شود (که دادههای ناآشنا نامیده میشود)، که به محققان این اجازه را میدهد که اطلاعات درباره الگوهای رفتاری را خوشهچین کند بدون آنکه افراد را هدف قرار دهد.
و حتی ما میتوانیم جلوتر هم برویم و با دادهها به مثابه یک کالای عمومی برخورد کنیم و تقاضا کنیم که هر دادهای که ذخیره میشود (چه به صورت فرآیند شده و چه به صورت غیرفرآیندی) در دسترس همگان قرار گیرد، این کار توانایی غولهای فناوری را برای استفاده از مزیت دادههایشان برای کندن خندق دور قدرت انحصاریشان را کاهش میدهد. اما در اینجا موضوع حریم شخصی یک معمایی را ایجاد میکند: کنترل دادههای بزرگ توسط تعداد اندکی بنگاههای بزرگ فناوری قدرت بازارشان را تقویت میکند. اگر ما میخواهیم این قدرت بازار را با قرار دادن دادهها دردسترس دیگران بشکنیم در این صورت ما انبوهی از دادههای مشترک و زیاد خواهیم داشت. اما یک انبان بزرگ و مشترک از دادهها به معنای از دست دادن بخش زیادی از حریم خصوصی و ایجاد فرصتهای بیشتر برای سوءاستفاده است، در این مسیر داوطلبانی هستند که رقابت میکنند چگونه از اطلاعات برای استخراج ارزشهای بیشتر استفاده کنند که این امر شامل استفاده از اطلاعاتی میشود که مزیت مصرفکنندگان را در شیوههایی که بالا شرح دادهایم در اختیار میگیرند. این کار احتمال سوءاستفاده بیشتر از دادهها را باز میکند. راهحل قطعا این خواهد بود که استفاده و تراکم دادهها محدود شود.