کسی در امریکا دوست ندارد به خاطر عربستان بجنگد
امیلی میردینگ| فارن پالیسی|
اگر دولت ترامپ بخواهد برای تلافی یورشهای اخیر به تاسیسات نفتی سعودی به متهم این یورشها یعنی ایران پاسخ نظامی بدهد، این رویارویی با برچسب جنگ نفتی دیگر امریکا در خلیج فارس شناخته خواهد شد. اما این توصیف ویژگی کاملا اشتباهی است چرا که در این مورد، منافع نفتی ایجاب میکند که به جای دامن زدن به جنگ از آن پیشگیری شود.
به گزارش دیپلماسی ایرانی، جنگ در خلیج فارس بهشدت سیستم جهانی نفت را بیثبات میکند و با حمله دولت ترامپ، به تنهایی یا با همراهی عربستان سعودی به ایران و هدف قرار دادن تاسیسات نفتی این کشور منابع بیشتری از تولید خارج میشود.
اگرچه تولید نفت ایران پس از تحریمهای ایالات متحده کاهش یافته و در حالی که سایر تولیدکنندگان نفت به سختی برای جبران کاهش تولید عربستان سعودی تلاش میکنند، حمله هوایی به تاسیسات نفتی ایران میتواند بازهم عرضه را از بازار حذف کند.
تهران همچنین تهدید کرده که هرگونه اقدام نظامی ایالات متحده یا عربستان را تلافی خواهد کرد. در این صورت تاسیسات نفتی بیشتری در عربستان از چرخه تولید خارج شده یا در روند بازسازی دو تاسیسات آسیب دیده در یورشهای اخیر وقفه ایجاد خواهد شد. عربستان در حفاظت از تاسیسات نفتی حیاتی خود در مقابل پهپادها و موشکهای ارتفاع پایین توانایی لازم را ندارد.
ایران همچنین میتواند با تلاش در راستای ایجاد اختلال در حمل و نقل نفت به یورشهای احتمالی ایالات متحده و عربستان پاسخ دهد. نیروی دریایی سپاه پاسداران اراده خود در توقیف نفتکشهای خارجی در خلیج فارس را نشان داده است.
سرانجام اینکه ایران میتواند در راستای بستن تنگه هرمز تلاش کند. مبادرت به این اقدام به تنهایی میتواند در بازار جهانی نفت آشفتگی ایجاد کند. در حال حاضر نرخ بیمه نفتکشهایی که از تنگه هرمز عبور میکنند در مقایسه با ماه مه، 10 برابر شده است و هر گونه تلاش برای بستن این تنگه میتواند افزایش چشمگیر دیگری را به دنبال داشته باشد. در آن صورت قیمت نفت نیز در پاسخ به افزایش ریسکهای ژئوپولیتیکی بهشدت افزایش خواهد یافت.
افزایش کشمکش در خلیج فارس منافع انرژی بسیاری از کشورها را به مخاطره خواهد انداخت. عربستان در چندین جبهه در خلیج فارس مورد یورش قرار خواهد گرفت. تاسیسات نفتی این کشور با آسیبهای فیزیکی بیشتر روبه رو شده و آرامکو اعتبار خود را به عنوان یک تامینکننده معتبر نفت از دست خواهد داد. در نتیجه امنیت انرژی چین و بسیاری از کشورهای اروپایی که اکنون عربستان تامینکننده اصلی نفت مورد نیاز آنها است، به خطر خواهد افتاد.
علاوه بر این، دولت ترامپ نیز برای پرهیز از ستیز و افزایش تنش، انگیزههای قوی دارد. اگرچه امریکا در حال حاضر مقام نخست تولید نفت در جهان را دارد اما در برابر بیثباتی ایمن نیست. بازار نفت بازاری جهانی است و ایالات متحده حتی اگر تنها صادرکننده نفت هم باشد افزایش قیمتهای نفت بر این کشور اثر میگذارد. پالایشگاههای ایالات متحده صرف نظر از محل تامین نفت خام باید برای آن پول بیشتری پرداخت کنند که در آن صورت مردم امریکا هم مجبور هستند در پمپ بنزینها پول بیشتری بپردازند.
افزایش نرخ بنزین هرگز مورد پسند مردم نبوده و این مساله به ویژه در سالی که انتخابات پیش رو است بسیار خطرناک است. افزایش قیمت بنزین میتواند حمایت عمومی از ترامپ را کاهش دهد و انتخاب دوباره او را به مخاطره بیندازد. علاوه بر اینکه افزایش قیمت نفت میتواند اقتصاد امریکا را به رکود بکشاند و بیش از پیش به چشماندازهای ترامپ آسیب بزند.
این روزها مردم امریکا هیچ علاقهای برای هدر دادن پول و جان خود در جنگی دیگر در خلیج فارس ندارند. علاوه بر اینکه افکار عمومی امریکا از رژیم عربستان به دلیل دست داشتن در حملات 11 سپتامبر، رفتار این کشور با زنان و به ویژه مساله قتل جمال خاشقچی، روزنامهنگار عربستانی – امریکایی حمایت نخواهد کرد. به نظر میرسد دولت ترامپ سرانجام از بهای سیاسی گسترش این تنش آگاه شده است.
الف) این یورشها به عربستان، رقیب و دشمن ایران در یمن و خلیج فارس آسیب زد و آسیبپذیری صنعت نفت این کشور را آشکار کرد؛ ب) در صورت اقدام نظامی یکجانبه ترامپ یا با همراهی عربستان، انزوای دیپلماتیک ایالات متحده بیشتر خواهد شد؛ پ) با افزایش ریسک ژئوپولیتیکی مرتبط با قیمتهای نفت، هر گونه یورش میتواند مصرفکنندگان نفت را به لزوم برداشتن تحریمهای بینالمللی متقاعد کند تا هم نفت ایران به بازار بازگردد و هم انگیزههای این کشور برای حمله به تاسیسات نفتی همسایگانش کاهش یابد.
نه حمله به ایران و نه تقویت تحریمهای نفتی مشکل را حل نمیکند. اگرچه دولت ترامپ تمایلی به آشتی و مصالحه با یک مظنون به تهاجم را ندارد اما احتمالا گزینه دیگری هم نخواهد داشت.