اولویت اقتصاد ایران
جمشید پژویان|
کارشناس اقتصادی|
به نظر میرسد ظرفیت کنونی اقتصاد ایران از نظر توانایی تحمل تحریمها علیالخصوص تحریم نفتی و مشتقات آن کاهش یافته و این بدان معناست که اقتصاد ایران آسیب پذیرتر شده است. در عین حال نمیتوان انکار کرد که به دلیل ساختار غلط اقتصادی و نیز با توجه به شرایط موجود، هر دولت دیگری هم که به جای این دولت دوازدهم بر سر کار بود، برای اقتصاد، حالتی بهتر از وضعیت فعلی متصور نبود. از سویی، این گزاره، درست به نظر میآید که دولت هم مقصر است اما نکته اصلی به هر ترتیب این است که: مشکل اصلی ما در تحریم چیست؟ موضوع اصلی این است که طی سالیان گذشته مسائل تاثیرگذار بر اقتصاد ما از سیاست نشات گرفته و میگیرد و نه از اقتصاد؛ چنانچه در ادوار مختلف، دیپلماسی و به ویژه دیپلماسی اقتصادی و تعامل اقتصادی ما با جهان بسیار ضعیف بوده و تعاملات ما با دیگر کشورها بر مبنای سیاستگذاری صحیح پایهریزی نشده است. مورد حائز اهمیت برای مدیران ما این است که بدانند کشورهای توسعه یافته با اتخاذ «تصمیمات درست» است که توسعه یافته میشوند. در این میان، مهمترین فاکتور حاکم بر تصمیمسازی کشورهای در مسیر توسعه، توجه به تولید و رشد اقتصادی است؛ باید در نظر داشت که اگر ما یک قرص نان داشته باشیم و این را میان پنج نفر به صورت کامل و مساوی توزیع کنیم، هر پنج نفر گرسنه میمانند، اما اگر 20قرص نان داشته باشیم و بخواهیم آن را میان 5 نفر به صورت نا مساوی هم توزیع کنیم، همگی سیر میشوند؛ یعنی قرص نان است که باید بزرگ باشد تا وضعیت رفاهی مردم بهبود پیدا کند؛ برای بزرگ شدن قرص نان هم واضح است که توجه به تولید در تصمیمسازیها اجتنابناپذیر است. باز هم واضح است تولید زمانی رشد میکند که بهرهوری عامل کار و سرمایه افزایش یابد. این عوامل در تصمیمسازی کشورهای صنعتی پیشرفته لحاظ شده و از آن بهره میگیرند. توسعه یافتهها سیاستگذاریهایی میکنند که منتهی به افزایش بهره وری عامل کار، سرمایه و بازدهی بخش صنعت شود، آنها سیاستگذاریهای اقتصادی بلندمدت را دنبال میکنند در صورتی که ایران فاقد سیاستگذاری بلندمدت صحیح در حوزههای مختلف است. حالا اینکه ما در چنین وضعیتی به دنبال طرحها و تصمیمهایی مانند حذف چهار صفر از پول ملی برویم (که اولویت اقتصاد ما نیست) چه نتیجه عینی و عملی دارد؟! اساسا لزومی ندارد وقتی حال اشتغال، رشد اقتصادی، تورم، نقدینگی و بسیاری از شاخصها در اقتصاد ما خوب نیست به دنبال حذف چهار صفر از پول ملی رفتن معنایی ندارد. درست است که این اصلاح، محاسبات را آسان میکند اما آیا چنین اقدامی در این شرایط شاهرگ حیاتی اقتصاد ما است؟! دخل و خرج کشور با هم نمیخواند و باید در پی راهکارهایی برای جبران کسری درآمدها باشیم، ولی در چنین شرایط حساسی بالعکس راهکارهای پر هزینه و بیخروجی از این دست ارایه میدهیم؟! عجیبتر آنکه برخی اقتصاددانان هم دولتیان را تشویق به حذف صفرها از پول ملی میکنند، اما به نظر میآید ضرورت چیز دیگری است و آن اینکه: با وجود تحریمهای تحمیلی، زیرساختهای اساسی در اقتصاد را از نو تقویت و اقدامات کارشناسانه و علم محور را حاکم کنیم.