مردم، قدرت و منافع (101)

۱۳۹۸/۰۷/۲۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۵۲۸۷
مردم، قدرت و منافع (101)

نوشته:  جوزف  استیگلیتز|

ترجمه:  منصور   بیطرف|

فصل هفتم

  چرا دولت؟

  شکست دولت

ما توضیح دادیم که چرا کنش جمعی لازم است. اما این به معنای آن نیست که این کنش ساده یا همیشه موفقیت‌آمیز است. کنش جمعی شکل‌های زیادی به خود می‌گیرد و در سطوح زیادی رخ می‌دهد. سمن‌ها و خیریه‌ها برای فراهم کردن خیر عمومی کار می‌کنند. دانشگاه‌های غیرانتفاعی مانند هاروارد و کلمبیا، که به‌شدت توسط مشارکت‌کنندگان داوطلب حمایت می‌شوند و در میان موفق‌ترین سازمان‌ها قرار دارند، تولید دانش می‌کنند و آن را به نسل‌های بعدی منتقل می‌کنند.

با این حال هنوز مهم‌ترین موسسه برای کنش جمعی، دولت است. اما در اینجا اصطکاکی وجود دارد: قدرت‌هایی که دولت را وامی دارند تا «به زیستن» اجتماعی را بهبود بخشد می‌توانند توسط برخی از گروه‌ها یا افراد درون جامعه برای پیشرفت منافع خودشان و بهای دیگران مورد استفاده قرار بگیرند. گاهی اوقات این حرکت را «شکست دولت» می‌نامند که در مقابل شکست بازار است. منتقدان کنش دولت به غلط ادعا می‌کنند که بازیابی دولت برای درمان شکست بازار بدتر از خود بیماری است و اینکه شکست دولت یک امر فراگیر است. همانطور که در این کتاب بحث شد هیچ راهی بدون دولت وجود ندارد؛ ما نمی‌توانیم به قانون جنگل برگردیم.

ما باید کنش دولت را داشته باشیم. سوال این است که چگونه مطمئن شویم که دولت به بهترین وجه به نفع تمامی جامعه عمل می‌کند. موفق‌ترین کشورها آن کشورهایی هستند که به این سوال، پاسخ خوبی را ترسیم کرده‌اند و آن اینکه دولت‌های قوی و کارآمدتری دارند. برای مثال، طی چندین دهه کشورهای آسیای شرقی یک گذر چشمگیری از کشورهای فقیر در حال توسعه به بازارهای نوظهور قوی انجام دادند که دولت‌ها نقش محوری در توسعه‌شان ایفا کرده بودند. بطور مشابه، دولت در توسعه اقتصاد ایالات متحده در طول تاریخ این ملت نقش محوری ایفا

کرده بود.

اقتصاددانان با مطالعه زمان‌هایی که دخالت دولت مطابق میل موفقیت‌آمیز بوده و زمان‌هایی که شکست خورده، فهم بسیار بهتری از اینکه چگونه مانع شکست دولت بشوند به دست آورده‌اند. بسیاری از شکست‌ها با آنچه که «گرفتن» نامیده می‌شود همراه بود، یعنی آنکه شرکت‌های خصوصی و افراد ثروتمند با استفاده از پول و نفوذشان دولت را وادار به پیروی از منافع‌شان کرده‌اند.

ما مجبوریم علیه این احتمال بطور دائم در حالت گارد باشیم و قواعد و نهادهایی را برپا کنیم تا آن کار را سخت‌تر کنند.