دوچرخهسواری ایران همچنان زنگ تفریح در آسیا
دوچرخهسواری پیست ایران با نتایجی که در مسابقات قهرمانی آسیا گرفت نشان داد همچنان قرار نیست خبرهای خوبی از این رشته شنیده شود و به نظر میرسد این ناکامیها برای فدراسیون خیلی جدی نیست که تاکنون راهحلی برای آن پیدا نکرده است. مسابقات دوچرخهسواری پیست قهرمانی آسیا در کرهجنوبی به پایان رسید و برای دوچرخهسواری ایران یک ناکامی دیگر رقم خورد. این رقابتها سومین، رقابت متوالی (بازیهای آسیایی ۲۰۱۸، قهرمانی آسیا ۲۰۱۹ و قهرمانی آسیا ۲۰۲۰) است که رکابزنان ایران ناکام و بدون مدال میمانند و شرایط به گونهای شده ایران که روزی از مدعیان اصلی مدال در آسیا بود، اکنون همرده کشورهایی چون کامبوج، ماکائو، فیلیپین، ترکمنستان قرار میگیرد که نمیتوانند حتی یک برنز کسب کند. بارها گفته شد در شرایطی که کشورهای دیگر حضور در کاپهای آسیایی و جهانی را از دست نمیدهند، ایران با تمرین کردن در خانه نمیتواند کاری از پیش ببرد. حتی اگر بودجه کافی در اختیار فدراسیون نیست، باید لااقل بر روی چند رکابزن که آینده درخشانی دارند سرمایهگذاری کند. اینکه فدراسیون تعداد محدودی نفرات اعزام کند که شانس مدال باشند خیلی بهتر از این است که با یک لشکر رکابزن به قهرمانی آسیا برود اما حتی یک مدال هم به دست نیاید. تا زمانی که فدراسیون استراتژی خود را تغییر ندهد و بخواهد با یک اردوی دو، سه ماهه نزدیک مسابقه قدم در مسابقات بگذارد وضعیت نه تنها بهتر نخواهد شد بلکه در هر مسابقه باید در انتظار نتایج بدتر هم باشیم چراکه کشورهای دیگر برخلاف ما هر روز به فکر بهتر شدن هستند. ایران در بخش سرعت محمد دانشور را اعزام کرد که پس ازمشخص شدن نتایج او، این سوال پیش آمد هدف از اعزام دانشور به این مسابقات چه چیز بوده است؟ به گزارش ایسنا، دانشور قرار بود در سه ماده کایرین، یک کیلومتر تایم تریل و اسپرینت شرکت کند اما زمانی که مسابقات آغاز شد او تنها در ماده غیر المپیکی یک کیلومتر شرکت کرد که نتیجهای بهتر از نهمی به دست نیاورد. او در دو ماده المپیکی کایرین و اسپرینت شرکت نکرد و اگر قرار نبود او در این مادهها هم شرکت نکند اصلا چرا فدراسیون او را اعزام کرد؟ اگر دانشور به هر دلیل آماده نبوده چرا فدراسیون به جای او یک نفر از جوانان را اعزام نکرد؟ اعزام یک رکابزن جوان که برفرض مثال نتیجه خاصی هم نمیگرفت با عملکردی که دانشور داشت چه تفاوتی ایجاد میکرد؟ حداقل فایدهای که برای فدراسیون داشت، میشد امیدوار بود همین اعزام و میدان دیدن باعث شود رکابزنان جوان با انگیزه بیشتر کار کنند و در آینده حرفهای بیشتری برای گفتن داشته باشند. در بخش نیمه استقامت هم وضعیت بهتر از سرعت نبود. محمد گنج خانلو و محمد رجبلو دو رکابزنی بودند که این امیدواری وجود داشت با توجه به تجربهای که داشتند، بتوانند ایران را از بیمدالی نجات دهند اما این اتفاق رخ نداد. ایران از سه ماده المپیکی بخش نیمه استقامت درمدیسون و اومنیوم شرکت کرد که در اومنیوم گنج خانلو هفتم و در مدیسون تیم ایران ششم شد. در مادههای غیر المپیکی وضعیت نتایج بهتر نبود بطوری که گنج خانلو در اسکرچ مسابقه را تمام نکرد. محمد رجبلو نیز در تعقیبی انفرادی پنجم، در دور امتیازی ششم شد. این نتایج برای ایران که همیشه در بخش نیمه استقامت حداقل در دو، سه ماده مدعی بوده بسیار ناامیدکننده بود و نشان میدهد سیر نزولی دوچرخه سواری ایران همچنان ادامه دارد و در هر مسابقه وضع بدتر هم میشود. در سالهای گذشته، ایران همیشه بر روی مدالآوری بخش جوانان هم حساب میکرد و اتفاقا مدالهایی که جوانان میگرفتند از اهمیت خاصی برخورددار بود چرا که نشان میداد در زمینه پشتوانهسازی چقدر موفق عمل شده است. اما جوانان هم نتوانستند انتظارات را برآورده کنندو دست آنها هم از مدال کوتاه ماند.
فدراسیون بارها عنوان کرده نیازبه بودجه بیشتری دارد اما از آن طرف وزارت ورزش هم آب پاکی را روی دست فدراسیونها ریخته و عنوان کرده متکی به بودجه دولتی نبایدباشند. اینکه حامیان مالی به طرف یک فدراسیون جذب شوند در واقع بستگی به هنر مدیریتی یک رییس فدراسیون دارد. بارها زمان انتخابات فدراسیونها شاهد بودیم، کاندیداها شعار جذب حامیان مالی سر میدهند اما وقتی به عنوان رییس انتخاب میشوند، شعارهای خود را فراموش کرده و بعد نگاهشان به وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک است تا تامین بودجه کنند. در چنین شرایطی تنها کسانی که متضرر میشوند ورزشکاران هستند که از هر مسابقه دست خالیتر از قبل بازمیگردند.