دیوید هاروی و تناقضهای بزرگ سرمایهداری
نظام سرمایهداری حاکم بر جهان، توسط متفکرین بزرگی از قرن 19 تاکنون با انتقادهای مختلفی مواجه شده است. بسیاری از این متفکرین هم چون کارل مارکس، لنین و انگلس به دنبال انقلابی بودند تا بتوانند این نظام را از بین ببرند و بسیاری دیگر با طرح ایدههای سوسیالیستی خواستار اصلاح و تعدیل آن بودهاند. یکی از مهمترین منتقدین این نوع از مناسبات سرمایهداری در میان اندیشمندان معاصر، دیوید هاروی است. در این مطلب قصد داریم ضمن آشنایی اجمالی با وی و نظراتش، به بررسی مهمترین و شاخصترین کتاب او یعنی «هفده تناقض و پایان سرمایهداری» بپردازیم.
دیوید هاروی کیست؟
دیوید هاروی استاد ممتاز دانشگاه نیویورک است که به دلیل تأثیر و نفوذ چشمگیرش، در میان ۲۰ نویسنده مرجع در عرصه علوم انسانی قرار گرفته است. هاروی یکی از مهمترین نظریهپردازان در عرصه مسائل اجتماعی جهان است، او درجه دکترای خود را در رشته جغرافیا در سال ۱۹۶۱ از دانشگاه کمبریج دریافت کرده است. هاروی کتابها و مقالات بسیاری نوشته است که در گسترش رشته جغرافیای نوین بسیار حائز اهمیت هستند. آثار او سهم عمدهای در گسترش مباحث اجتماعی و سیاسی داشته است. هاروی اخیراً به دلیل بازگشتش به مقوله طبقه اجتماعی و رویکردهای مارکسیستی (به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای روششناختی در نقد سرمایهداری جهانی، بهویژه شکلِ نولیبرالیاش)، شهرت دوچندان یافته است. سخنرانیهای آنلاین هاروی پیرامون نظام سرمایه، محبوبیت فراوانی یافته است، بطوریکه بین ژوئن ۲۰۰۸ و مارس ۲۰۱۰ بالغ بر 700 هزار صفحه از دیدگاههای مخاطبان به دستش رسیده است.
از مهمترین آثار او که همگی مبتنی بر ایده دیالکتیک و برگرفته از آرای کارل مارکس و کمونیسم است میتوان به فضاهای امید (سال 2000)، فضاهای سرمایه: به سوی علم جغرافیای انتقادی (سال 2001)، امپریالیسم جدید (سال 2003)، پاریس، پایتخت مدرنیته (سال 2003)، تاریخ مختصر نولیبرالیسم (سال 2005)، مختصات نظام سرمایهداری جهانی: به سوی نظریه توسعه ناموزون جغرافیایی (سال 2006)، محدودیتهای اصلاح نظام کنونی سرمایه (سال 2006)، مانیفست کمونیست- درآمدی نو (سال 2008)، جهانوطنی و جغرافیای آزادی (سال 2009)، راهنمای سرمایه مارکس (سال 2010)، معمای سرمایه (۲۰۱۰) و هفده تضاد و پایان سرمایهداری (سال 2014) اشاره کرد.
هاروی که در طول چهل سال تلاش علمیاش به عنوان یک فرد چپگرا و منتقد نظام سرمایهداری شناخته میشد، در سال 2014 کتابی با عنوان «هفده تضاد و پایان سرمایهداری» نگاشت. وی در این کتاب میگوید: «موتور اقتصادی سرمایهداری به وضوح با مشکلی بزرگ دست و پنجه نرم میکند. سرمایهداری میان نفسنفس زدن و تهدید توقف تدریجی یا فروپاشی گام به گام بیهیچ هشداری تلوتلو میخورد. نشانههای خطر در همهجا از خلال چشماندازهای زندگی مسرفانه در کمین همگان نشسته است. اگر از چرایی چشم بپوشیم، بهنظر میرسد فهم منسجمی از چگونگی مشکلات سرمایهداری در میان نباشد.» در این کتاب هاروی به تشریح 17 تناقض نظام سرمایهداری پرداخته است که نتایج آن چیزی جز بحرانهای سیاسی و اجتماعی نیست. وی در پایان برای این 17 تناقض یک برنامه سیاسی معرفی کرده است که همه و به ویژه سیاستمداران بتوانند آثار مخرب ناشی از این 17 تناقض را کاهش دهند.
هاروی در کتابش هفت بحران نظام سرمایهداری را جزو تناقضهای اساسی و بنیادین این نظام میداند که در ذات این نظام از ابتدا وجود داشتهاند و همچنان وجود دارند. این تناقضها با ذات سرمایه در ارتباط هستند. این هفت تناقض از دید وی عبارتند از:
تضاد ارزش مصرفی و ارز مبادله ای
تضاد ارزش اجتماعی کار و بازنمایی آن با پول
تضاد مالکیت خصوصی و دولت سرمایهداری
تضاد تصرف خصوصی و ثروت مشترک
تضاد سرمایه و کار
تضاد سرمایه بسان فرآیند
تضاد وحدت متضاد تولید و تحقق
تناقضهای جابهجا شونده
پنج تناقض بعدی مربوط به تناقضهایی است که در ذات سرمایهداری وجود نداشتهاند و به مرور زمان به وجود آمدهاند. این تناقضها در زمانهای مختلف شدت و ضعف یافتهاند و در کشورهای مختلف متفاوت هستند. از نظر هاروی این تناقضها نسبت مستقیمی با سرمایه ندارند و بعید است که سرمایهداری به واسطه آنها فروبپاشد. این تناقضها در اثر درگیریهای سیاسی، رقابتهای تسلیحاتی، نبردهای جغرافیایی و سرزمینی، جنگهای مذهبی، شکافهای جنسیتی و مسائلی از این قبیل به وجود آمدهاند.
جمعبندی
از دید هاروی، 17 تناقض و تضادی که سرمایهداری با آن رو به روست که برخی از آنها توانایی آن را دارند که این نظام را سرنگون سازند. کتاب اخیر هاروی در ادامه روند تلاشی است که وی طی 40 سال در نقد سرمایه و سرمایهداری انجام داد. از دید هاروی وجود این تناقضها لزوما منجر به فروپاشی این نظام نخواهد شد اما این پتانسیل وجود دارد که در صورت وقوع برخی شرایط و تقویت انسانهایی بیگانه نشده،
این اتفاق رخ دهد. منبع: باشگاه اندیشه