ایران قدرتی در غرب آسیا
نویسنده: مسعود رضایی|
پژوهشگر مرکز مطالعات خلیج فارس|
مقدمه
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تغییر در موازنه راهبردی قوا و به تبع آن تغییر در مناسبات ژئوپلیتیک منطقه برای دولتهای استعماری پیشین چون انگلیس و همچنین قدرت نوظهور جهانی پس از تحولات مرتبط با جنگ بینالملل دوم یعنی ایالات متحده مسجل شد که برای به چالش کشاندن نظم جدید روی کارآمده در ایران که نداهای نوینی برخلاف نظم جهانی سر میداد نیاز به اتخاذ راهبردهای جدیدی است تا امکان حضوری بالقوه و مثمرثمر درمعادلات منطقهای که پایتخت انرژی جهانی است میسر گردد.این راهبرد تنها از یک مسیر امکان بروز و ظهور مییافت که همانا مقوله «ایرانهراسی» نام داشت.
در واقع در پس پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ذهنیتی تهدیدآمیز برای برخی دولتهای عربی منطقه به ویژه شیخ نشینهای خلیج فارس ایجاد شد بدین وجه که دولت برآمده از این انقلاب در قبال ایشان چه سیاستی را برخواهد گزید؟ و آیا این احتمال وجود دارد که در جهت صدورانقلاب وبه تبع آن در جهت به مخاطره انداختن موقعیت سیاسی و حاکمیتی ایشان گام بردارد؟ طبعا عدم تبیین سیاستگذاری خارجه موثرکه نشاندهنده برگزیدن سیاست حسن همجواری کشورمان در قبال همسایگانش باشد بر تعمیق ذهنیت تهدیدآمیز شیخ نشینها افزود و در این همگام ایالات متحده امریکا وسایر دولتهای استعماری پیشین که منافع استراتژیک و موقعیت پیشین خود را از دست رفته میدیدند با سوار شدن بر این موج سعی در پیگیری منافع خویش نمودند. با عنایت به سیر تحولات چهل سال اخیر در منطقه و بروز سلسله جنگهای متعدد در حول و حوش خلیج فارس میبایست بر اهمیت و جایگاه این پهنه آبی دقت نمود. این پهنه آبی به تنهایی بزرگترین و مهمترین منبع انرژی جهانی تلقی میشود و طبعا امنیت جهانی و امنیت اقتصاد بینالملل و غرب با آن گره خورده است زیرا طبق آخرین برآوردهای اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده این حوزه در حدود730 میلیارد بشکه ذخایر اثبات شده نفت و درحدود 70 تریلیون مترمکعب ذخایراثبات شده گازطبیعی را در خود جای داده است که به عبارتی بیش از 60 درصد منابع نفتی و بیش از 40درصد ذخایر گاز طبیعی جهان را شامل میگردد. افزون بر این موضوع تنگه هرمز به عنوان یکی از سه تنگه ابر استراتژیک جهانی، در دهانه شرقی خلیج فارس محسوب میشود که روزانه بطور میانگین 18 میلیون بشکه از آن نفت صادر میشود. پرواضح است که منطقهای با این درجه از اهمیت چه از بعد جغرافیای سیاسی وچه ازبعد جغرافیای انرژی میتواند همواره مورد عنایت خاص قدرتهای فرامنطقهای قرار بگیرد. بی تردید خروج ایالات متحده از توافق هستهای ایران سرآغاز فصل نوینی از چالشها در منطقه به ویژه خلیج فارس گردید و ازاین روی سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ برای ترغیب ایران جهت ورود به میز مذاکره مورد نظر وی علت اصلی تنشهای فی مابین قلمداد میشود.پس از اقدام دولت امریکا درماه آوریل سال جاری که سپاه سپاسداران انقلاب اسلامی را به عنوان سازمانی تروریستی شناسایی نمود شمارش معکوس برای امکان بروز هر گونه تنش در خلیج فارس آغاز شد به ویژه اینکه بلافاصله پس ازاین اقدام ایالات متحده معافیتهای مرتبط با خرید نفت ازایران را هم تمدید نکرد.طبیعی است که با توجه به اینکه اهداف مورد نظر تیم ضد ایرانی ترامپ در کاخ سفید و محور ضد ایرانی در منطقه در پی تحریمهای سنگین و تاریخی مهیا نشده بود بهوقوع پیوستن رویدادهای مخاطره آمیز و اتخاذ اقدامات و انتخاب روشهای تنش زا در دستور کار ایشان قرار بگیرد. بیتردید دو رویداد مهمی که سبب واکنشهای جهانی گردید همانا هدفگیری پهپاد جاسوسی گلوبال هاوک امریکایی در منطقه روبروی کوه مبارک استان هرمزگان و توقیف نفتکش انگلیسی استینا ایمپرو در سواحل ایرانی تنگه هرمز بود که مشخصا برآوردها و نگرشها نسبت به توانمندیها و ابزارهای ایران برای پاسخگویی به طرفهای مقابل را به وضوح به منصه ظهور کشاند. پهپاد گلوبال هاوک با نام اختصاری 4RQ- محصول کمپانی نورثروب گرومن با ارزشگذاری 220 میلیون دلار (با احتساب هزینههای مرتبط با توسعه و بهروزرسانی) به عنوان یکی از پیشرفتهترین و برجستهترین هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده شناخته میشود. این پهپاد دارای قابلیتهای ویژه و منحصر فردی است که نخستینبار در 28 فوریه سال 1998 مورد بهرهبرداری نیروهای رزمی ایالات متحده قرار گرفت. گلوبال هاوک طبق نظر نیروی هوایی ایالات متحده (USAF) توانایی گردآوری طیف وسیعی از اطلاعات جهت بهرهبرداری و پشتیبانیهای مورد نیاز برای عملیات نظامی در سراسر جهان را فراهم میآورد وبه عنوان دوربردترین پهپاد عملیاتی جهان شناخته میشود و دارای سرعتی بالغ بر 391 مایل بر ساعت و بیش از 32 ساعت مداومت پروازی است. این هواپیمای بدون سرنشین فوق مدرن تا اواسط سال2013 بیش از ده هزار عملیات درکشورهایی نظیر افغانستان، سوریه، عراق و لیبی انجام داده است. با این پیشینه و توانمندی پهپاد فوق به قصد انجام عملیات جاسوسی و کسب اطلاعات از کشورمان در ساعات نخستین 30خرداد وارد حریم هوایی ایران گردید. ضمن اینکه کلیه تجهیزات شناسایی خود را نیز خاموش نموده بود که این خود تخطی از قوانین هوانوردی است.به هر روی هواپیمای بدون سرنشین فوق با عدم توجه به هشدارهای پدافند هوایی کشورمان حین انجام ماموریت خویش بود که به وسیله پدافند هوافضای سپاه مورد هدف قرار گرفته و بطور کامل منهدم شد. نابودی پهپاد مزبور توسط نیروهای ایران فصل نوینی در منازعات نظامی-امنیتی در منطقه را پدید آورد و پیچیدگی هرگونه عملیات نظامی احتمالی علیه ایران را بیش از پیش به رخ کشید، زیرا سامانه پدافندی که به وسیله آن گلوبال هاوک بطور دقیق مورد هدف قرار گرفته بود سامانهای نه غیر بومی (به فرض اس 300) بلکه ایرانی و با نام “سامانه سوم خرداد “ بود. تحقق این رویداد بسیار مهم بطور حتم سبب جلبتوجه روسها گردید تا جایی که در دو نوبت از جانب مقامات و دست اندرکاران این کشور برای فروش سامانه موشکی اس 400 به ایران ابراز علاقه شد. نخستینبار (پس از سرنگونی پهپاد گلوبال هاوک) الکساندر شرین معاون اول رییس کمیته امور دفاعی دومای روسیه اعلام نمود که پس از اظهارات مقامات امریکایی درباره تقویت توان نظامی این کشوردر خاورمیانه، از جمله اعزام یک گردان از سامانههای موشکی پاتریوت به منطقه، ایران باید به فکر خرید سامانههای دفاع ضد هوایی اس 400 روسی باشد. وی همچنین افزود بر این اعتقاد است که ایران در چنین شرایطی باید هرچه زودتر تقاضای خرید سامانههای موشکی اس400 را از روسیه درخواست نماید تا بتواند بطور کامل از حریم هوایی خود محافظت کند.
به زعم شرین این اقدام تهران ارسال علامتی مشخص برای واشنگتن خواهد بود که ایرانیان قصد دارند این سامانه دفاع ضد موشکی را خریداری و از خود در برابر تهدیدات احتمالی دفاع کنند. پس از این اظهارنظر منحصر بفرد مقام دفاعی دومای روسیه سازمان فدرال همکاریهای نظامی – فنی روسیه نیز اعلام کرد که روسیه آماده تحویل سامانه پدافند هوایی اس 400 به ایران است، اما تاکنون درخواستی از ایران در این خصوص دریافت نکرده است.نماینده دفتر مطبوعاتی این سازمان در گفتوگویی با خبرگزاری اسپوتنیک گفت که روسیه در خصوص واگذاری سامانه پدافند هوایی
اس 400 به ایران آماده است بهویژه اینکه تحویل این تجهیزات مشمول محدودیتهای معین شده در قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد، مصوب 20 جولای 2015 نیست. این درحالی است که تنها ده روز پیش مورد هدف قرار گرفتن پهپاد گلوبال هاوک توسط نیروهای مسلح ایران، سید عباس موسوی سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در نشست خبری خود صراحتا اعلام کرده بود که ایران هیچ درخواستی از روسیه برای خرید سامانه اس 400 نداشته است.هرچند که وی در ادامه افزوده بود که ایران فعلا نیازی به این سامانه ندارد و متخصصان داخلی سامانههایی را طراحی کردهاند که دست کمی ازاین سامانه ندارد ... بی تردید نگاه روسیه به ایران وهمکاری فی مابین در چارچوب برنامهها و پلتفرمهای ترسیم شده بر مبنای علقههای ژئوپلیتیکی کرملین قابل تعبیر و تفسیر است.در این راستا همواره شاهد این رخداد بودهایم که روسها برای فروش تسلیحات نظامی پیشرفته و راهبردی به ایران بهشدت محتاط بودهاند که دراین راستا میتوان به خرید سامانه موشکی اس 300 اشاره نمود. در حالی که ایران در سال 2007 قرارداد خرید این سامانه را با روسها امضا نموده بود ولیکن پس از کش و قوسهای فراوان با گذشت 9 سال (آن هم پس از امضای توافق هسته ای) به ایران تحویل داده شد. بنابراین با توجه به جایگاه ویژه ایران برای روسها در منازعات بینالمللی ایشان با ایالات متحده، برای کرملین مسجل گردید که ایران با هدف قرار دادن پیشرفتهترین پهپاد جاسوسی امریکا در آستانه رسیدن به حداکثر توانایی بازدارندگی در فناوریهای تدافعی گردیده و تحقق این رخداد مهم قادر خواهد بود که ایران را ازین حیث به استقلال کامل از حیث تجهیزات مدرن دفاعی برساند.بنابراین با این تفسیر روسها با ارایه پیشنهاد خود مبنی بر فروش سامانه اس400 به ایران محتملا اقدام به پیشدستی کردهاند تا پیش از بالفعل شدن این رخداد حداکثر تاثیرگذاری را در راستای منافع ملی خود داشته باشند.درارتباط با ایالات متحده بیتردید در پی شکست در سیاست فشار حداکثری که با هدف به زانو درآوردن ایران دستور کار یافته است این کشور با سلسله اقدامات ایذایی خود به دنبال به چالش کشاندن “صبر راهبردی “ ایران است. در واقع سیاست ایران که در روابط بینالملل تحت عنوان صبر استراتژیک نام برده میشود با اقداماتی بطور حساب شده و بهرهگیری از خطاهای طرفهای مقابل قادر به تحرکات بزرگ و غیرقابل بازگشتی گردیده است. بنابراین طبیعی است که این نقطه قوت مورد انواع هجمهها قرار بگیرد. اقدامات اخیر ایالات متحده و در راس آن قضیه پهپاد گلوبال هاوک ازین قاعده مستثنا نیست.هرچند نتایج حاصله از آن باعث تجدیدنظرهای راهبردی در سیاست نظامی گرایانه احتمالی واشنگتن درقبال تهران گردید که عمدهترین نتیجهگیری آن ازین قراربود که ایران به حدی از توانایی بازدارندگی در فناوری موشکی و تدافعی دست یافته که قادر است پیوستاری از تهدیدات بالقوه را با ضریب بالا پاسخ دهد و این امر حاوی نکتهای است که اساس نگرش نظامی گرایانه ایالات متحده درپس هر عملیات نظامی در اقصی نقاط جهان همواره آن را مورد بررسی موشکافانه قرار میدهد. بر مبنای این راهبرد نیروهای رزمی امریکا تنها در کارزاری به صحنه عملیات ورود مییابند که از پیروزی نهایی و کسب حداقل هزینه وکمترین تلفات نیروهای رزمی خود اطمینان خاطرحاصل نمایند. درغیر این صورت احتمال هرگونه اقدام نظامی بسیار محدود و غیرمحتمل میگردد. رویداد مهم دیگری که همانند هدفگیری پهپاد امریکایی به عنوان نمادی از واکنش ایران به کنش طرفهای متخاصم ارزیابی گردید توقیف نفتکش انگلیسی استینا ایمپرو درتنگه هرمز مورخه 28 تیرماه بود.این رویداد مهم پس از آن تحقق یافت که دولت جبلالطارق در روز 14 تیرماه در بیانیهای رسمی از توقیف یک ابرنفتکش به نام گریس 1 که حامل دو میلیون بشکه نفت ایران بود، خبر داد. طبق اعلام اولیه دولت جبل الطارق (که زیرنظر پادشاهی بریتانیا است) شواهد معتبری دال بر این موضوع وجود دارد که نشان میدهد این ابرنفتکش محموله نفت خام را به پالایشگاه بانیاس در سوریه منتقل میکرده است. هرچند که بلافاصله پس از این اظهارنظر درپاسخ مقامات وزارت امور خارجه کشورمان صراحتا اعلام نمودند که مقصد این نفتکش نه سوریه بلکه نقطه دیگری در اروپا بوده است.لازم به ذکر است با توجه به اعمال تحریمهای ظالمانه ایالات متحده این حق برای ایران محفوظ است که مقاصد فروش نفت خود را اعلام نکند و در این بین بهکارگیری مکرر عبارت «دزدی دریایی بریتانیا» از جانب مقامات کشورمان موثر و انتشار آن در رسانههای بینالملل بازخورد غیرمنتظره و نامناسبی را برای بریتانیا به همراه داشت … تحلیلهای مختلفی درباب این رویداد ارایه شد که جدیترین و محتملترین آنها مربوط به چالشهای روی کارآمدن دولت جدید در بریتانیا، عواقب احتمالی مرتبط با مضرات برگزیت و نزدیکی بیشتر لندن به واشنگتن برای بهره مندی از فواید اقتصادی آن بیشتر به واقعیات تکیه میزند. با مشخص شدن استعفای ترزا میاز مقام نخست وزیری بریتانیا رقابت درون حزبی در میان اعضای ارشد حزب محافظهکار شدت گرفت و در این بین از آغاز تابستان جاری رقابت درون حزبی به دو وزیر خارجه پیشین (بوریس جانسون) و وزیر خارجه وقت (جرمی هانت) منتهی گردید.با توجه به هشدارهای مکرر اقتصاددانان بینالمللی پیرامون عواقب احتمالی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و مضرات اقتصادی آن برای بریتانیاییها و از طرفی حمایت جالب توجه ترامپ از به قدرت رسیدن بوریس جانسون در مقام نخست وزیری، این سبب گردید تا جرمی هانت تمامی مساعی خود را به خرج دهد تا در این باره نظر مساعد ترامپ را به سوی خود جلب کند و درهمین راستا در اقدامی که بلافاصله از جانب جان بولتون مشاورامنیت ملی وقت کاخ سفید ازآن به عنوان “خبری عالی “ نام برد نفتکش گریس1 توقیف گردید.در خوشخدمتی انگلیس به ایالات متحده همین بس که به گزارش تایمز دولت محلی جبل الطارق 36 ساعت پیش از توقیف ابرنفتکش حامی دو میلیون بشکه نفت خام، قوانین تحریمی خود را تغییر داده بود تا بتواند گریس 1 را به وجهی توقیف کند که جنبه قانونی نیز داشته باشد. روند وقایع اما در پی این اتفاق چیزی نبود که دولت در حال گذار بریتانیا و شخص جرمی هانت انتظار آن را میکشید.وی در انتخابات درون حزبی رقابت را به بوریس جانسون واگذار و نهایتا پست وزارت امورخارجه نیز به دومینیک راب که از اتفاق سابقه چندانی در وزارت خارجه بریتانیا نداشت رسید.از طرفی پس از توقیف نفتکش استینا ایمپریو درحالی که به نقل از شورای آتلانتیک مقامات بریتانیایی انتظار نداشتند که برخی از اقدامات تلافیجویانه همتایان آنها در تهران، لندن را درگیر تنشهای مستقیم ایران و امریکا کند، به ناگاه مایک پمپئو وزیرخارجه ایالات متحده در اظهارنظری غیرمنتظره اعلام داشت که مسوولیت حفاظت از کشتیهای بریتانیایی در خلیج فارس به عهده بریتانیاست و نه ایالاتمتحده ...
نتیجهگیری
با توجه به سلسله پیشرفتهای صورت گرفته طی سالیان اخیر در صنایع دفاعی ایران من جمله در تولید انواع موشکهای کوتاه برد، میان برد و بالستیک در کنارپیشرفتهای چشمگیر درحوزه پهپادها هرگونه کنش نظامی علیه تهران میتواند سبب واکنشی شدید، سرنوشت ساز و هزینه زا برای واشنگتن و تمامی منافع مرتبط با آن در منطقه شود و مضاف بر اینکه ایران طی سالیان اخیر در زمینه نیروهای نیابتی و وفادار به خود به درجهای از اطمینان خاطر دست یافته که در صورت هر گونه تجاوز به کیان این سرزمین ازین نیروها برای اقدامات و اهداف مورد نظر بهره ببرد. با ملاحظاتی ازین دست طبیعی است که پاسخ وزارت دفاع ایالات متحده و ژنرالهای مستقر در منطقه به درخواست کاخ سفید برای بررسی اقدام نظامی علیه ایران پس از مورد هدف قرار گرفتن پهپاد امریکایی منفی باشد و ایشان سیاستمداران تندرو درواشنگتن را ازهرگونه تصورجهت کنش نظامی ضد ایران برحذر دارند. از طرفی دیگر روند وقایع و به چالش کشیدن شده بریتانیا در امری که نه تنها منافعی برای آن نداشت بلکه منافع مسلمش نیز مورد تهدید واقع شده سبب اعتراضات تحلیلگران و رسانههای این کشور گردید. دراین بین قدرت و صلابت ایران و اتخاذ راهبردی فعالانه، حق طلبانه و عزتمندانه به ویژه در پی وقایع تابستان داغ 98 نگاهها را به کشورمان به عنوان قدرتی نوظهور در غرب آسیا و تاثیرگذار در مناسبات بینالملل معطوف نموده است.
منبع:مرکز بینالمللی مطالعات صلح