آیا زمان تحریم امریکا فرا نرسیده؟

۱۳۹۸/۰۸/۱۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۶۵۳۸

اسپوتنیک|

چیزی حدود یک‌سوم کشورهای جهان به دلایل مختلف با تحریم‌های ایالات متحده امریکا مواجه شده‌اند، کشورهایی که بیش از نیمی از جمیعت کره خاکی را در خود جا داده‌اند و طبق آمار بیش از شصت درصد ذخایر معدنی و منابع اقتصادی و کشاورزی جهان را در اختیار دارند.

در حالی که ایالات متحده برای جذب اعتماد کشورهای جهان جهت استفاده از دلار امریکا به عنوان ارز مورد تعامل برای داد و ستد‌های جهانی، سال 1372 میلادی، متعهد شده بود که به هیچ‌وجه از دلار امریکا به عنوان ابزار سیاسی بر علیه کشورهای دیگر استفاده نکند اما امروزه مشاهده می‌کنیم که این کشور نه فقط از دلار امریکا به عنوان ابزار سیاسی بر علیه دیگر کشورها استفاده می‌کند بلکه سیستم پولی و بانکی خود را به ابزاری سیاسی جهت فشار به دیگر کشورها استفاده می‌کند.

جالب‌تر اینکه ایالات متحده تحریم‌های خود را بند تحریم‌های ثانویه نیز می‌نمایند و به خود اجازه می‌دهد قوانین خود را بر جامعه بین‌المللی تحمیل کند.

یعنی مشاهده می‌کنیم مثلا امریکا کشوری را تحریم می‌کند، خوب این ماجرا مربوط به خود امریکا است و تصمیم آن به مقامات امریکایی برمی‌گردد، اما بعدا می‌آید و کشورهای دیگر و موسسات آنها را که با کشور تحریم شده تعامل می‌کنند نیز تحت تحریم قرار می‌دهد و قوانین داخلی خود را بر دیگران تحمیل می‌کند.

اگر همان ابتدا که امریکا شروع کرده بود با دیگر کشورهای جهان چنین برخوردی را بکند همه کشورهای جهان به مقابله پرداخته بودند قطعا سیاست مداران ایالات متحده جسارت ادامه این روند را پیدا نمی‌کردند اما چون کشورهای جهان هر کدام به دلایلی به این رفتار قلدر مآبانه امریکا تمکین کردند مشاهده می‌کنیم این ماجرا گسترش پیدا کرد تا شامل یک‌سوم کشورهای کره خاکی شود.

جالب اینکه این رفتار امریکا فقط به دشمنان این کشور محدود نمی‌شود و در برخی موارد حتی شامل دوستان و همپیمانان امریکا نیز می‌شود که شاید بتوان ترکیه را مثال واضحی برای این ماجرا تلقی کرد.

در برخی موارد حتی مشاهده می‌کنیم که این تحریم‌ها علیه کشورهایی که حتی توسط امریکا اشغال شده‌اند وضع می‌شوند، به عنوان مثال عراق.

زمانی که صدام‌حسین در عراق حکومت می‌کرد ایالات متحده تحریم‌هایی را بر این کشور وضع کرد و بعد از آنها شورای امنیت سازمان ملل هم تحریم‌هایی را بر علیه عراق وضع کردند.

دوازده سال پس‌از اشغال عراق توسط ایالات متحده دولت عراق نامه‌ای به سازمان ملل فرستاد و تقاضا کرد تحریم‌های شورای امنیت بر علیه عراق لغو شود چون اصل تحریم‌ها بر اساس این بود که صدام حسین بر عراق حکومت می‌کرد و دیگر صدام‌حسینی وجود ندارد که تحریم‌ها بخواهد ادامه یابد.

البته با توجه به اینکه صدام‌حسین سقوط کرده اکثر کشورهای جهان خود به خود دیگر این تحریم‌ها را کان لم یکن تلقی کردند وامروزه با عراق تعامل می‌کنند، اما از نظر رسمی این تحریم‌ها سر جای خودش هست.

جالب اینکه چند سال است ایالات متحده سنگ اندازی می‌کند تا شورای امنیت که باید این تحریم‌ها را لغو کند بحثی در این باره مطرح نکند و دایم ماجرا را عقب می‌اندازد.دقیقا همان اتفاقی که زمان مصدق برای ایران افتاد.

پس از ملی شدن نفت ایران ایالات متحده و انگلیس نفت ایران را تحریم کردند و با وجود اینکه مصدق تلاش کرد رابطه خوبی با امریکایی‌ها در مقابل انگلیسی‌ها برقرار کند اما امریکایی‌ها به او نارو زدند و پشت پرده علیه او توطئه چیدند و وی را سرنگون کردند.

پس از سرنگونی مصدق هم انگلیس هم ایالات متحده اقدام به خرید نفت ایران می‌نمودند اما هیچ‌وقت رسما تحریم نفت ایران را لغو نکردند و دولت وقت هم توجه نکرد که باید از آنها بخواهد رسما این تحریم‌ها را لغو کنند.

این تحریم‌ها بعد از انقلاب اسلامی مجددا احیا شد و مشاهده می‌کنیم که تا به امروز بر علیه ملت ایران اعمال می‌گردد.

امروزه ایالات متحده از چین در شرق آسیا گرفته تا روسیه در شمال اروپا و ایران و سوریه و برخی کشورهای آفریقایی و امریکای لاتین و... را به نوعی تحت تحریم‌های خود قرار داده.

مشکل اصلی همه این کشورها این است که متفرق هستند و به نوعی هنوز وابسته به سیستم مالی و بانکی و دلار امریکا هستند در حالی که خودشان به راحتی با اتحاد با یکدیگر می‌توانند یک بلوک عظیم اقتصادی و قدرت ایجاد کنند.

تنها راه اینها این است که به جای اینکه تصور کنند می‌توانند به نوعی با امریکایی‌ها کنار بیایند و آنها را مجاب کنند تحریم‌ها را رفع کنند، با هم بر علیه امریکا متحد شوند و خودشان امریکا را تحریم کنند.

آنها می‌توانند یک بلوک اقتصادی ایجاد کنند که از پول واحد استفاده می‌کند و درون همان بلوک همه نوع تعاملات اقتصادی میان این کشورها انجام می‌شود. با توجه به اینکه این کشورها بیش از نیمی از منابع اقتصادی جهان را در اختیار دارند می‌توانند فشار سنگینی را بر طرف مقابل وارد کنند و حتی می‌توانند تعامل به مثل کنند یعنی مثلا بگویند هر شرکت یا کشوری که با امریکایی‌ها تعامل کند حق تعامل با آنها را ندارد.

تصور کنید اگر چنین اتفاقی پیش‌آید ضربه‌ای به اقتصاد امریکا وارد خواهد شد.

اگر اینها خودشان دست به چنین کاری بزنند قطعا سیاستمداران امریکایی مجبور می‌شوند در مورد این سیاست امریکا تجدیدنظر جدی کنند.