خطر یک تصمیم دیرهنگام

۱۳۹۸/۰۸/۱۹ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۶۵۸۶
خطر  یک تصمیم دیرهنگام

فراز جبلی|

مشاور سردبیر|

دولتمردان برای بودجه 99 صحبت از نفت زدایی از بودجه می‌کنند به این معنی که در بخش هزینه‌های جاری دیگر از درآمدهای نفتی استفاده نشود. این موضوع مساله جدیدی نیست و برای چندین سال و حتی چند دهه، اقتصاددانان مختلفی چنین نسخه‌ای را برای اقتصاد ایران تجویز کردند. در حقیقت این مساله که نفت سرمایه‌ای بین نسلی است و نباید برای یک نسل خاص هزینه شود به گفتمانی معمول بدل شده است. اما ریشه نگاه دولت با نگاه اقتصاددانان متفاوت است. این تفاوت ریشه نگاه یا بهتر بگوییم نیت شاید باعث شود که دولتمردان و اقتصاددانان یک چیز بگویند اما در نتیجه می‌تواند اثر زیادی داشته باشد. از نگاه اقتصاددانان گذشته از این موضوع که نفت سرمایه است و نباید سرمایه را صرف هزینه‌های جاری کرد مساله چرخه تجاری (business cycle) مطرح است. چرخه‌های تجاری یکی از درس‌های اول اقتصاد کلان است. بر اساس این تئوری اقتصاد همیشه با دوره‌های رونق و رکود روبرو است و وظیفه دولت‌ها این است که مانع از شدید شدن این چرخه‌ها شوند و اقتصاد را به خط روند نزدیک کنند. این چرخه‌های تجاری که به نوسان اقتصادی (Economic fluctuations) منجر می‌شوند ربطی به عملکرد خوب یا بد اقتصاد ندارد و همیشه رخ می‌دهد اما وجود یک پارامتر برونزا و خارج از کنترل مانند قیمت نفت می‌تواند به چالشی جدی برای دولت‌ها بدل شوند. پس برای سال‌ها پیشنهاد می‌شد که در دوران رونق از درآمدهای نفتی برای هزینه‌های جاری استفاده نشود و اقتصاد به شرایط بدون درآمد نفتی برای دوران رکود عادت کند. بر همین اساس طرح‌هایی مانند حساب ذخیره ارزی و پس از آن صندوق توسعه ملی اجرایی شد.  اما دولت نگاه دیگری به مساله دارد. برای دولت مساله اهمیت حذف نفت از بودجه جاری نیست بلکه دولت به دلیل تحریم مجبور به استفاده از این روش شده و اصطلاحا نفت زدایی از بودجه 99، چاره‌ای جز این نیست باشد . شاید ظاهر این دو موضوع یکی باشد اما در عمل تفاوت جدی میان این دو نگاه ایجاد می‌شود.  مساله این است که طرح موضوع اقتصاد بدون نفت در دوران رونق آغاز می‌شود تا سپس در دوران رکود بتواند ادامه پیدا کند. اما دولت دقیقا در دوران رکود چنین طرحی را اجرا می‌کند. با حذف درآمد نفتی از بودجه سوال اساسی درباره جایگزین آن است. بیاییم با هم چند واقعیت را مرور کنیم.

واقعیت اول: دولت قصدی برای افزایش شدید قیمت‌ها تا 1400 ندارد و در گفتمان دولتمردان بحثی در این خصوص نیست تا دولت تدبیر و امید کارنامه خوبی را ارایه دهد.

واقعیت دوم: شرایط رکود باعث شده که شرکت‌های دولتی باقی مانده اگر زیان‌ده نباشند نتوانند درآمد قابل توجهی به اقتصاد ارایه دهند.

واقعیت سوم: بخش مهمی از اقتصاد از مالیات معاف است یا فرار مالیاتی دارد. بخش باقیمانده که به صورت شفاف عمل می‌کند و مالیات می‌پردازد به دلیل رکود با کاهش سود روبرو است و توان پرداخت مالیات بیشتر را ندارد.

با حذف درآمدهای نفتی از بودجه جاری مهم‌ترین منبع جایگزین مالیات است. اما مشکل این است که سازمان امور مالیاتی نمی‌تواند بخش‌هایی که فرار مالیاتی دارند را شناسایی کند پس فشار بیشتری روی مودیان قدیمی می‌گذارد. این مودیان دیگر توان پرداخت مالیات بیشتر در شرایط فعلی را ندارند.

خطر بزرگ بودجه بدون نفت این است که سال آینده رکود به دلیل افزایش فشار مالیاتی بیشتر شود. شرکت‌ها به دلیل مالیات حاضر به فعالیت نشوند و مشکلات جدی‌تری برای اقتصاد ایجاد شود. دولت برای سال 99 دو کار را باید همزمان انجام دهد. اول کاهش هزینه‌های خود تا جای ممکن است که البته عزمی در این خصوص دیده نمی‌شود. راهکار دوم فشار برای شناسایی فرارهای مالیاتی و حذف تمامی معافیت‌های مالیاتی است که این بخش هم چندان جدی به نظر نمی‌رسد. در حقیقت بحث بودجه بدون نفت در شرایط فعلی زنگ خطری برای پولی کردن کسری بودجه و استقراض از بانک مرکزی است که در سال 1400 مصائب آن دیده خواهد شد.